پیشنهاد‌های H. May (١٥)

"اراده ی حیات" یا همان "ارادۀ معطوف به حیات" ( به آلمانی : Willens zum Leben ) مفهومی مهم در فلسفۀ "آرتور شوپنهاور"، فیلسوف مشهور قرن 19 است؛ این مفه ...

"اراده ی حیات" یا همان "ارادۀ معطوف به حیات" ( به آلمانی : Willens zum Leben ) مفهومی مهم در فلسفۀ "آرتور شوپنهاور"، فیلسوف مشهور قرن 19 است؛ این مفه ...

اراده ی آزاد ( Free Will ) یا همان "اختیار/خودمختاری" مفهومی بنیادین در فلسفه است که به توانایی انسان برای انتخاب آگاهانه و مستقل اعمال خود، بدون اجب ...

راوی دانای کل ( Omniscient Narrator ) اصطلاحی در روایت شناسی و نظریه ی ادبی است که به نوعی "راوی" با آگاهی کامل از تمامی جنبه های داستان اشاره دارد؛ ...

( در ادبیات ) | دانای کل ( Omniscient Narrator ) اصطلاحی در روایت شناسی و نظریه ی ادبی است که به نوعی "راوی" با آگاهی کامل از تمامی جنبه های داستان ا ...

پیشینی؛ آنچه پیش از دگری آمده باشد ( متقدم بر آن ) ؛ ≠ ماتأخَّر

روایت ( Narrative ) مفهومی بنیادین در ادبیات داستانی است که به بازگویی یا ارائه ی سلسله ای از رخدادها در قالبی معنادار و سازمان یافته اشاره دارد؛ روا ...

شناخت پیشینی یا ماتقدَّم ( a priori ) و شناخت پسینی یا ماتأخَّر ( a posteriori ) دو مفهوم اساسی در فلسفه ی معرفت شناختی هستند که تمایزی میان انواع مع ...

آئروسل ( Aerosol ) به ذرات جامد یا مایع بسیار ریز گفته می شود که در یک گاز معلق هستند. این ذرات ممکن است اندازه ای در حد نانومتر تا چند میکرومتر داشت ...

ذهن/فاعلِ شناسنده، درون آخته، زیراخت، موجودِ آگاه سوژه ( Subject ) از مفاهیم بنیادین فلسفه ی قار ه ای است که با ظهور دکارت، فیلسوف و ریاضی دان فرانس ...

شناخت پسینی یا ماتأخَّر ( a posteriori ) مفهومی در فلسفه ی معرفت شناختی است که در مقابل شناخت پیشینی یا ماتقدَّم ( a priori ) قرار می گیرد. این نوع ش ...

شناخت پیشینی یا ماتقدَّم ( a priori ) مفهومی در فلسفه ی معرفت شناختی است که در مقابل شناخت پسینی یا ماتأخَّر ( a posteriori ) قرار می گیرد. این نوع ش ...

ذهن/فاعلِ شناسنده، سوژه ( Subject ) ؛ از مفاهیم بنیادین فلسفه ی قاره ای که با ظهور دکارت، فیلسوف و ریاضی دان فرانسوی قرن 17 مورد توجه جامعه ی فلاسفه ...

پسینی؛ آنچه پس از دگری آمده باشد ( در پِی ) ؛ ≠ ماتقدَّم

مُتِصَوَّر: به تصویر درآمده، تصور شده، انگاشته مُتِصَوِّر: به تصویر درآورنده، تصور کننده، انگارنده