پیشنهادهای Roohalah M (٧١)
حل کردن، تعمیر کردن ، تصحیح کردن Impossible to mend غیر قابل جبران This discrepancy is impossible to mend . این اختلاف غیر ممکن است برطرف شو ...
In this matter or in this situation در این شرایط یا در این جا
Contain به معنی keep از آنجایی که Keep هم به معنی در برداشتن هه معنی بازداشتن و کنترل کردن است ، contain هم دو معنی یعنی ( کنترل کردن و در برداشتن ...
Compelled to حرف اضافه to برای این فعل استفاده میشه به معنی مجبور و ناچار به انجام کاری بودن چه نیروی بیرونی این اجبار را ایجاد کند چه مسئولیت ا ...
وجه حیوانی انسان ( شهوت، شکار، بقا، ترس، احساسات ) وابسته به رفتار و وجه بیولوژیک انسان که در چرخه نیاز مادی انسان تکامل یافته. مترادف primal side ...
Eclipsed به معنی سلطه پیدا کردن بر کسی یا چیزی در عرصه یا زمینه ای است. مثلا هنرمندی که سایر هنرمندان را eclipsed می کند، از آنها با قدرت پیشی می گ ...
چند مثال ثانویه برای درک بهتر eclipsed by sth/sb زیر سلطه چیزی یا کسی رفتن. . . زیر سایه چیزی قرار گرفتن. . . پایین دست قدرتی بزرگتر شدن. . .
Cling to به معنی رد کردن سایر آپشن ها میباشد، مثلا افرادی که هنوز از ابزارآلات قدیمی استفاده می کنند و حتی حاضر به امتحان کردن ابزار جدید نیستند. R ...
اشیائی ساخته شده به دست انسان که معمولا جز آثار باستانی و از منظر تاریخی و فرهنگی مهم هستند ، این کلمه در کانتکست های باستان شناسی یا تاریخی استفاده ...
Littered به معنی پراکنده شدن چیزی به طور بی نظم و معمولاً به شکلی نامرتب یا بی دقت است. 1. The streets were littered with discarded wrappers and bo ...
علاوه بر معنای شهری اتفاقا معنی رایجتر میشه چیزی که تحت کنترل مسئولین دولتی هستش ( ساختمان ها یا سرویس رسانی و خدمات ) ( Municipal buildings ) th ...
دوتا معنی داره بسته به کانتکست ۱ ، سخت برای کنترل ۲، تعداد کم
Society's demands واجبات مردمی وظایف اجتماعی Our social imperative is to help others "رعایت قوانین اجتماعی یک وظیفه اجتماعی است. " Observing s ...
اختلال هوشی
به دلت صابون نزن
کش دادن، طولانی کردن کاری
کش دادن موضوعی یا چیزی
This phrase means an outcome that is certain or inevitable, often because the situation strongly points to it. نتیجه قطعی
Give part of your work to sb, especially sb in lower position. Distributing a task Do you delegate responsibilities as far as possible?
سر زدن