تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حل کردن، تعمیر کردن ، تصحیح کردن Impossible to mend غیر قابل جبران This discrepancy is impossible to mend . این اختلاف غیر ممکن است برطرف شو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

In this matter or in this situation در این شرایط یا در این جا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Contain به معنی keep از آنجایی که Keep هم به معنی در برداشتن هه معنی بازداشتن و کنترل کردن است ، contain هم دو معنی یعنی ( کنترل کردن و در برداشتن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Compelled to حرف اضافه to برای این فعل استفاده میشه به معنی مجبور و ناچار به انجام کاری بودن چه نیروی بیرونی این اجبار را ایجاد کند چه مسئولیت ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وجه حیوانی انسان ( شهوت، شکار، بقا، ترس، احساسات ) وابسته به رفتار و وجه بیولوژیک انسان که در چرخه نیاز مادی انسان تکامل یافته. مترادف primal side ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Eclipsed به معنی سلطه پیدا کردن بر کسی یا چیزی در عرصه یا زمینه ای است. مثلا هنرمندی که سایر هنرمندان را eclipsed می کند، از آنها با قدرت پیشی می گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چند مثال ثانویه برای درک بهتر eclipsed by sth/sb زیر سلطه چیزی یا کسی رفتن. . . زیر سایه چیزی قرار گرفتن. . . پایین دست قدرتی بزرگتر شدن. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Cling to به معنی رد کردن سایر آپشن ها میباشد، مثلا افرادی که هنوز از ابزارآلات قدیمی استفاده می کنند و حتی حاضر به امتحان کردن ابزار جدید نیستند. R ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اشیائی ساخته شده به دست انسان که معمولا جز آثار باستانی و از منظر تاریخی و فرهنگی مهم هستند ، این کلمه در کانتکست های باستان شناسی یا تاریخی استفاده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Littered به معنی پراکنده شدن چیزی به طور بی نظم و معمولاً به شکلی نامرتب یا بی دقت است. 1. The streets were littered with discarded wrappers and bo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر معنای شهری اتفاقا معنی رایجتر میشه چیزی که تحت کنترل مسئولین دولتی هستش ( ساختمان ها یا سرویس رسانی و خدمات ) ( Municipal buildings ) th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوتا معنی داره بسته به کانتکست ۱ ، سخت برای کنترل ۲، تعداد کم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Society's demands واجبات مردمی وظایف اجتماعی Our social imperative is to help others "رعایت قوانین اجتماعی یک وظیفه اجتماعی است. " Observing s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اختلال هوشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به دلت صابون نزن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کش دادن، طولانی کردن کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کش دادن موضوعی یا چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

This phrase means an outcome that is certain or inevitable, often because the situation strongly points to it. نتیجه قطعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Give part of your work to sb, especially sb in lower position. Distributing a task Do you delegate responsibilities as far as possible?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر زدن

٢