حـامــد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

golden retriever: گُلدِن رِتریوِر : در فارسی به معنی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cherry tomatoe: گوجه گیلاسی / گوجه مینیاتوری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have at it: امتحانش کن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

low hanging fruit: آسان ترین کار/هدف/وظیفه

٣ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ticker: قلب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cannibalize: هم نوع خواری ( کسب و کار و بازاریاب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a cob on: آزرده شدن، ناراحت شدن، کینه گرفتن ن ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bizzie: مامور پلیس ( در زبان بریتیش و غالبا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bass baritone: باس - باریتون گونه ای از صدای مردان ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air horn: بوق بادی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mud flat: پهنه ی گِلی

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

investigating officer: افسر تحقیق / افسر بازجویی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hang onto something: نگه داشتن، حفظ کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coil gun: تفنگ پیچه ای یا کویل گان یا تفنگ گا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seal away: حبس کردن، محصور کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tomahawk missile: موشک تاماهاک

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hang off: آویزان بودن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shabbat: شَبّات / در دین یهودیت به روز تعطیل ...

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

guiding principle: اصول راهبردی

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

organizationally: سازمان یافته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go down: go down that road/path تصمیم به انج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

one day at a time: امروز رو بچسب، آینده رو بیخیال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

learn about: یاد گرفتن، فهمیدن، دانستن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

starkly: شدیدا، کاملا، آشکارا، مطلقا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overaggressive: بسیارسمج، بسیار خشن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stereotype: تفکر قالبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perpetuate a stereotype: ترویج/ادامه ی یک تفکر قالبی/کلیشه ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grind to a halt: از حرکت ایستادن، توقف کامل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sales quota: هدف فروش از پیش تعیین شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loud and clear: واضح و شفاف، واضح و قابل درک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loud and clear: واضح و شفاف، واضح و قابل درک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

launch into: با اشتیاق و حرارت شروع کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

launch into: با اشتیاق و حرارت شروع کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

perceived value: ارزش درک شده، ارزش ادراکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perceived value: ارزش درک شده، ارزش ادراکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unconscious: ناخواسته

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wisdom of the crowd: خرد جمعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wisdom of the crowd: خرد جمعی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raise the concern with: اعلام نگرانی / دلواپسی/اعتراض به کس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

therein lies the rub: این مشکل بزرگیه، این مشکل اصلیه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

no two ways about it: هیچ راه/امکان دیگه ای نداره ، تنها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no two ways about it: هیچ راه/امکان دیگه ای نداره ، تنها ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick through: جستجو/گشتن برای پیدا کردن چیزی/کسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick through: جستجو/گشتن برای پیدا کردن چیزی/کسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defense intelligence agency: آژانس اطلاعات دفاعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defense intelligence agency: آژانس اطلاعات دفاعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tamper with: ناخنک زدن، انگولک کردن، دستکاری کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tamper with: ناخنک زدن، انگولک کردن، دستکاری کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mole rat: موش صحرایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have at it: امتحانش کن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have at it: امتحانش کن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stable ground: وضعیت/شرایط پایدار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in tray: سبد نامه های خوانده نشده ( در ادارا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in tray: سبد نامه های خوانده نشده ( در ادارا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make commitment: تعهد دادن، تعهد کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make commitment: تعهد دادن، تعهد کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rabbit trail: بیراهه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rabbit trail: بیراهه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a feel for something: عادت کردن، خو گرفتن، فهمیدن نحوه ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get a feel for something: عادت کردن، خو گرفتن، فهمیدن نحوه ی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hang onto something: نگه داشتن، حفظ کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tickler: یادداشت یا یادآور برنامه هاى آینده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tickler: یادداشت یا یادآور برنامه هاى آینده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

angst ridden: نگران، مضطرب، استرسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

angst ridden: نگران، مضطرب، استرسی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

judgement call: تصمیمی که فرد براساس نظریات و ایده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

judgement call: تصمیمی که فرد براساس نظریات و ایده ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

size of the prize: موفقیت یک شرکت در بازار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go off the rails: از کنترل خارج شدن، منحرف شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low hanging fruit: آسان ترین کار/هدف/وظیفه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low hanging fruit: آسان ترین کار/هدف/وظیفه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

analysis paralysis: فلج تحلیلی ( به تحلیل بیش از حد شرا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

analysis paralysis: فلج تحلیلی ( به تحلیل بیش از حد شرا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

peeping tom: هیز، چشم چران

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stand corrected: پذیرفتن اشتباه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand corrected: پذیرفتن اشتباه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

distress signal: سیگنال اضطراری، سیگنال خطر، سیگنال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distress signal: سیگنال اضطراری، سیگنال خطر، سیگنال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self deprecating: خود کوچک بین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shoulder girdle: کمربند شانه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoulder girdle: کمربند شانه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fan club: باشگاه هواداران

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fan club: باشگاه هواداران

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal friend: دوست صمیمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

personal friend: دوست صمیمی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broker dealer: کارگزار معامله گر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

licensing: اعطای مجوز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

futures contract: قرارداد آینده، قرارداد آتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonresident: غیر مقیم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self aware: خودآگاه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emotional exhaustion: فرسودگی هیجانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emotional exhaustion: فرسودگی هیجانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

risk averse: ریسک ناپذیر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

socioemotional: عاطفی اجتماعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subnetwork: زیر شبکه، شبکه فرعی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

empathetically: همدلانه، با همدلی، با همدردی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

empathetically: همدلانه، با همدلی، با همدردی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

synovial joint: مفصل زلاله ای، مفصل سینوویال

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lunar orbit: مدار پیرامون ماه، مدار ماه مرکزی، م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

efficiency: آپارتمان کوچک، آپارتمان یک اتاقه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make all the difference: تاثیر بسزایی داشتن مهم بودن اهمیت د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dotted line: به مسئولیت های فرعی، ثانویه یا غیرر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dotted line: به مسئولیت های فرعی، ثانویه یا غیرر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mack daddy: بهترین / ایده آل ترین

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

customer experience: تجربه ی مشتری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stir pots: اصطلاحی به معنای "شر به پا کردن" ، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stir pots: اصطلاحی به معنای "شر به پا کردن" ، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ferociously: خشمگینانه، با تندی، حریصانه، بیرحما ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stratovolcano: آتشفشان چینه ای، استراتوولکان، آتشف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stratovolcano: آتشفشان چینه ای، استراتوولکان، آتشف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

value preposition: در بازاریابی: گزاره ارزش، ارزش پیشن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

growth hacking: هک رشد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gravitational singularity: تکینگی گرانشی / تکینگی فضازمان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

photon sphere: فوتون کُره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blow out of proportion: از کاه کوه ساختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ferrofluid: فِروسیال یا فِروفلوئید

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

employee referral program: برنامه معرفی کارکنان / برنامه رجوع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marketing mix: آمیخته بازاریابی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marketing mix: آمیخته بازاریابی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

white hole: سفیدچاله

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

caught off guard: غافلگیر شدن / سوپرایزشدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

caught off guard: غافلگیر شدن / سوپرایزشدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reflexive mind: ذهن انعکاسی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deliberative mind: ذهن آگاهانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disruption innovation: نوآوری تحول آفرین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stagnation: درجا زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prematurely: نابهنگام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sex drive: میل جنسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ticker: قلب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

white whale: چیزی که کسی با وسواس و با شانس کمی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phony baloney: مزخرف / بی معنی / چرت و پرت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

showrunner: تهیه کننده اجرایی / تهیه کننده / سر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anyone's game: برابر / مساوی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marquee: ( به ویژه در مدخل سینماها ) تاق ورو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

received pronunciation: لهجه فصیح / انگلیسی ملکه یا انگلیسی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bite down: گازگرفتن محکم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bite down: گازگرفتن محکم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

holi: جشن هولی ( به انگلیسی: Holi Festiv ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seniorize: تسلط داشتن / کنترل داشتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a ring to it: خوشایند بودن / باب میل بودن / موافق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gas chromatograph: کروماتوگرافی گازی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dry sump: حوضچه خشک ( خودرو )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

generation time: زمان تولید - زمان زایش

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

northern flicker: دارکوب طلایی شمالی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

booker prize: جایزه ی بوکر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walk up apartment: آپارتمان بدون آسانسور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ash wednesday: چهارشنبه خاکستر یا چهارشنبه توبه او ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

neural network: شبکه عصبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wedding favour: یادبود عروسی / گیفت عروسی کادویی که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wedding favor: یادبود عروسی / گیفت عروسی کادویی که ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های حـامــد