نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is a long lane that has no turning: در همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you took the words out of my mouth: جانا سخن از زبان ما می گویی.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are a back seat driver: کنار گود نشستی و می گویی لنگش کن.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you may end him but you'll not mend him: توبه گرگ مرگ است.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a fault confessed is half redressed: اعتراف به خطا نیمی از بخشودگی است.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the joker in the pack: عنصر ناسازگاربودن؛ وصله ناجور بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
let's get the show on the road: خوب دست به کار شویم، شروع به کار نم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a voice in: سهم داشتن در، شرکت داشتن در، سهیم ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in plain english: به زبان ساده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
eat one's heart out: افسوس ( کسی/چیزی را ) خوردن؛ غصه خو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's a load off my mind: خیالم راحت شد.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm not even kidding: شوخی نمی کنم، جدی میگم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
trick out of: چیزی را با نیرنگ از کسی گرفتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
butcher's hook: صلابه قلابی که قصاب برای آویزان کرد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in one's youth: در جوانی خود، در دوران جوانی خود
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pick up the tap: هزینه/صورتحساب کسی را پرداخت کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a dark horse: آدم مرموز و تودار و ناشناخته
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rob of: محروم کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come up: مواجه شدن ( با یک مشکل ) روبه رو ش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
upset the apple cart: کاسه کوزه های کسی را برهم زدن نقشه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fiery orange: نارنجی آتشین مسی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
black tie: لباس رسمی مردانه ( کت و شلوار و کرا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at the stroke of a pen: سریع و آسان
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make someone tick: رگ خواب کسی را پیدا کردن، نقطه ضعف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make someone tick: رگ خواب کسی را پیدا کردن، نقطه ضعف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the weight off one's feet: نشستن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i saw that coming: انتظارش رو داشتم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's make a pact: بیا یه قراری بذاریم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leader of the house: رئیس مجلس
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
green around the gills: مریض بودت ناخوش احوال بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm bushed: خیلی خسته ام.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm not on the way: من تو دست و پا نیستم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let me rephrase that: بذار یه جور دیگه بگم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let something roll off one's back: تحت تاثیر قرار نگرفتن چیزی را نشنید ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
old goat: پیرمرد خرفت هوس باز
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chew on that: خوب بهش فکر کن تمام جوانب کار رو بس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you talked me into it: تو منو متقاعد کردی.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bust one's ass: سخت تلاش کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if it'd been a snake it would've bitten you: کاملا در دید بود کاملا قابل ملاحظه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lead somebody astray: از راه بدر کردن منحرف کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
goal area: محوطه شش قدم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the law into one's own hands: شخصا قانون را برای کسی اجرا کردن شخ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm parched: خیلی تشنه ام
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can't do anything for yourself: شما نمی تونید گلیم خودتون رو از آب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the cat's out of the bag: ماجرا لو رفت، حقیقت آشکار شد.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slept like a log: مثل خرس خوابیدن.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
promo code: کد تخفیف
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you need a lift: برسونمت؟؟
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't patronize me: منو احمق فرض نکن.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's all coming together: همه چیز درست میشه.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you had a close call: خطر از بیخ گوشت گذشت.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
knock yourself out: این گوی و این میدان، ببینم چیکار می ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are so full of it: داری چرت میگی.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
last rites: مراسم مذهبی لحظات قبل از مرگ مراسم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're a little wet behind the ears: دهنت بوی شیر میده.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll bust your ass: دهنتو سرویس میکنم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was the last straw: دیگه صبرم تموم شده.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm a people pleaser: من یه شخص مردم راضی کن هستم نمی تون ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to walk somebody: کسی را پیاده همراهی کردن.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i bruise like a peach: مثل شفتالو کبود شدن مثل هلو سیاه شد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s not the end of the world: دنیا به آخر نرسیده این نشد دفعه دیگ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can we just drop this: صحبت و بحث رو متوقف و تموم کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the nose of a bloodhound: شامه تیز بویایی قوی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i flew off the handle: از کوره در رفتم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
start at the bottom: از پله اول شروع کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drop me off: پیاده می شم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drop me off: پیاده می شم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come up with: به ذهن خطور کردن به فکر و ذهن افتاد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you left me hanging: بلاتکلیفم گذاشتی.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a slap in the face: تو دهنی، توهین
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to show your true color: نشون دادن چهره واقعی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's stoned: اون خماره اون نشئه است اون مواد کش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hunt you down: گیر انداختن شکار کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
great news: خبر درجه یک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm heading: قصد دارم شروع کنم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i nabbed him: قاپیدمش گیرش انداختم یهویی و ناگهان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'd like to be acknowledged: منم به حساب بیارین. نگاه! منم هستم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cat condo: جا گربه ، خونه گربه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
peace on earth: انشالله همه جا صلح و صفا باشه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get one's lips done: کسی لب هاشو ژل بزنه، برجسته کنه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hit on: مخ کسی رو زدن، تیکه انداختن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you won't mind: اگه اذیت نمیشی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a makeover: قیافه و ظاهر را زیباتر کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ditch your friends: دوستات رو بپیچونی دوستات رو سرکار ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be around: دور و بر بودن در حوالی بودن نزدیک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
same old: مثل همیشه، طبق معمول.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm no helping: خرابترش کردم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a stand up guy: یه مرد وفادار یه مرد قابل اعتماد
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
don't mind: اهمیت ندادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
i second that: من هم تایید میکنم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
kitchen sink: ملغمه. آش شله قلمکاری از راه حلها.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
double down: شدت عمل بیشتر نشون دادن. لج کردن. ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the interest of time: چون وقت کمه. . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
three orders of magnitude higher: هزار برابر بیشتره. این اصطلاح رو خ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it came back to haunt me: پای لرزش نشستم. تصمیم غلطی که گرفته ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have your cake and eat it too: هم خدا رو بخواهی، هم خرما ( همچنین ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bottom of the barrel of humanity: آشغالهای انسان نما
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
band aid solution: سمبل کردن، راه حل موقتی و خیلی سطحی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's weird: عجیبه جای تعجب داره
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the grass is greener on the other side of the fence: مرغ همسایه غازه. آواز دهل از دور شن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
out of this world: یعنی خیلی خوبه. انگار از بهشت اومده ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
play it by ear: فی البداهه تصمیم گرفتن. بدون برنامه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all the bells and whistles: با همه مخلفات. مثلا ماشین میخرین، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blew up in my face: نقشه هام نقش بر آب شد. افتضاح شد.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
close the loop on something: بستن پرونده یه چیزی. کاری یا پروژه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
throw the baby out with the bathwater: عطایش را به لقایش بخشیدن. تر و خشک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
funny you should mention that: چقدر جالب! اتفاق من هم دقیقا همینو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's the matter of hours: دیر و زود داره، سوخت و سوز نداره.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this didn't age well: یا That didn’t age well خیلی زود اش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull oneself by one's bootstraps: گلیم خود را ( خود ) از آب کشیدن. با ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not etched in stone: آیه از آسمون نیومده. برنامه نهایی ن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chew someone up and spit them out: فیتیله پیچ کردن. درسته خوردن یک نفر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i didn't sign up for this: قرارمون این نبود. قرار نبود این بلا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fuck it all: به جهنم لعنت بهش
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
load of shit: یه مشت مزخرف
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pulling teeth: به زور کاری رو انجام دادن.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put one's foot in their mouth: حرف احمقانه زدن. خود یا کسی رو خجا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it doesn't ring a bell: به جا نمیآرم. به نظر آشنا نیست.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm fed up with you: از دستت کلافه شدم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get locked out: پشت در ماندن.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get locked out: پشت در ماندن.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get goose pimples: مو به تن سیخ شدن ( به علت ترس، سرما ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reach a conclusion: به نتیجه رسیدن، نتیجه گیری کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hit send: ارسال کردن، فرستادن، روی گزینه ی ار ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
say a mouthful: گل گفتن حرف حساب زدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
most would agree that: اکثرا بر این باورند که. . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go hot and cold: ناگهان ترسیدن ناگهان حیرت زده شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hear something second hand: چیزی را به طور غیر مستقیم شنیدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strongly believe: قویا ( به چیزی ) باور داشتن قویا ( ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wait tables: غذا سرو کردن پیش خدمتی کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
can't wait: بی صبرانه منتظر بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
made for: به سمتی رفتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall off one's perch: از چشم افتادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'd like to return the favor: میخوام لطف شما رو جبران کنم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it looks like it's going to: انگار قراره. . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ask for a favor: تقاضای انجام کاری از کسی کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give feedback: بازخورد دادن نظر دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give a rat's ass: اهمیت دادن اهمیت داشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get plenty of sleep: زیاد خوابیدن به اندازه کافی خوابیدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a stop: توقف کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get hooked on: معتاد شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep interrupting: مدام وقفه ایجاد کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go round the bend: دیوانه شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
call letters: حروف معرف شبکه های تلویزیونی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
what's more: علاوه بر این تازه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm drawing a blank: یادم نمیاد.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
i'm drawing a blank: یادم نمیاد.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't make waves: شلوغش نکن.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
don't make waves: شلوغش نکن.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the wrong way: اشتباه برداشت کردن اشتباه متوجه شدن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take the wrong way: اشتباه برداشت کردن اشتباه متوجه شدن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the facts speak for themselves: چیزی که عیان است چه حاجت به بیان اس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let us not: بیایید. . . Let us not get too exc ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's going to be: خواهد بود .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give it a trim: مو کوتاه کردن اصلاح کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can i: اجازه دارم. . . ؟ امکانش هست. . . ؟ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i should've: باید
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you seem: به نظر میرسی. . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you could have: می تونستی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wanna: می خوام. . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
vanilla version: نسخه ساده یک چیزی. بدون امکانات اضا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
it takes: طول می کشه. . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i gotta: من باید. . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
i would like: مایلم دوست دارم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
radar trap: رادار کنترل سرعت
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
scamper: با گام های سریع و کوتاه دویدن چهار ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scamper: با گام های سریع و کوتاه دویدن چهار ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
scanty: کوتاه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel sorry for someone: دل شخصی برای شخصی سوختن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is something wrong with: یه مشکلی داره. . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
there is something wrong with: یه مشکلی داره. . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is an outrage: این یه بی احترامیه ( بی عدالتیه )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i just feel like it: دلم می خواد
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i've got to: مجبورم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm dying for: دلم به شدت. . . می خواد. I'm dying ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm having a hard time: برام سخته که. . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
need to do: باید انجام داد نیاز است انجام شود
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kick ass on: کتک زدن، از پا درآوردن قاطعانه شکست ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
without any expectation in return: بدون هیچ چشم داشتی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make sure that: مطمئن شو/ بشید که. . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there's no way: امکان نداره محاله
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
become more difficult: دشوارتر شدن سخت تر شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
talk of: از چیزی صحبت کردن درباره چیزی صحبت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk round: نظر کسی را تغییر دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cherry picking: از بین همه حقایق / نتیجه ها / اتفاق ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's not kosher: وقتی میگیم چیزی کوشر نیست، یعنی مشک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lead to erroneous conclusions: به نتایج اشتباه منتهی شدن به نتایج ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
meet deadlines: سر موعد کاری را انجام دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a dead duck: در دردسر افتادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be all mouth: لاف زدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be caught up in something: ناخواسته درگیر چیزی شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have something is common: در چیزی تفاهم داشتن اتفاق نظر داشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have your back to something: پشت به چیزی بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rumour has it that: شایعات حاکی از آن است که. . . شایع ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have friends for: دوستان را دعوت کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
serve someone right: حق کسی بودن سزاوار تنبیه بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
serve someone right: حق کسی بودن سزاوار تنبیه بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's been a long time since: خیلی وقته که. . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
walk arm in arm: دست در دست هم راه رفتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's a pleasure to: خوشحالم باعث خوشحالیه
١٠ ماه پیش