حمیدرضا - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over take the car: از ماشین سبقت بگیر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the brakes: تُرمز کن.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the brakes: تُرمز کن.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give it a try: یه امتحانی بکن.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lanky: دیلاق

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black sheep: نخاله

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep it under wraps: بین خودمون باشه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am all set: من آماده ام.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am bemused: گیج و مبهوتم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it's on me: من حساب میکنم، مهمون من

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are so naive: خیلی ساده ای

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be young for one's age: ( کسی ) نسبت به سنش خوب ماندن مثال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on the nose: دقیقا ( سر وقت )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tickled pickled: خر ذوق

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a thumbs up: خیلی خوبه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drinks like a fish: کسی که خیلی مشروب میخوره

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're busted: دستت رو شد.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you're busted: دستت رو شد.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piddle around: وقت تلف کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pitch a bitch: شکوه و شکایت کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no such luck: از این شانسا نداریم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch a chill: سرما خوردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we stick together: ما هوای هم رو داریم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put on street: عالم و آدم رو خبر دار کردن.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that sucks: افتضاحه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she is a looker: طرف خیلی جیگره.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put that in your pipe and smoke it: دندت نرم!

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull leg: کسی رو دست انداختن مسخره کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

queer for: هوس چیزی کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put a con on someone: سر کسی را کلاه گذاشتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we're doomed: بیچاره شدیم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

we're doomed: بیچاره شدیم

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

raise hell: قشقرق به پا کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raise hell: قشقرق به پا کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's up in the air: بلاتکلیفه رو هواست

٨ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck this shit: گور پدرش کون لقش کیر توش

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck this shit: گور پدرش کون لقش کیر توش

٨ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck it: گور باباش بیخیالش کون لقش

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fuck it: گور باباش بیخیالش کون لقش

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get bent out of shape: به شدت عصبانی شدن جوش آوردن از کوره ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get bent out of shape: به شدت عصبانی شدن جوش آوردن از کوره ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rub the wrong way: آزار دادن عصبانی کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rub the wrong way: آزار دادن عصبانی کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whats his face: همون پسره همون مَرده

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whats her face: همون دختره همون زنه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kiss up to someone: پاچه خواری کسی را کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kiss up to someone: پاچه خواری کسی را کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teacher's pet: سوگلی معلم دانش آموز مورد علاقه معل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

teacher's pet: سوگلی معلم دانش آموز مورد علاقه معل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of it: مات و مبهوت گیج بودن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give someone a break: شوخی نکن دروغ نگو برو بابا

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eat up: لذت بردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get out of someone's face: از جلوی چشمان کسی دور شدن کسی را را ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the hots for someone: به کسی علاقه داشتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ace a test: عالی امتحان دادن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw a blank: به خاطر نیاوردن به طور ناگهانی فرام ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ticked off: عصبانی بودن خشمگین بودن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strut one's stuff: بدن خود را به نمایش گذاشتن لباس لخت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we're talking: منظورم این است که. . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make a beeline for: مستقیم به جایی رفتن سریعا به جایی ر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scarf out: پرخوری کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn on: جذاب

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lie like a rug: دروغ های شاخ دار گفتن

٨ ماه پیش

مدال‌های حمیدرضا