پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٩٠٩)

بازدید
١٤,٤٠٣
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اعتصام نمودن: چنگ در زدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۲٠ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اعتدال طبع: سلامت طبیعت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۸۱ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اعبای رسالت: سنگینی های پیام آوری. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳٠۴ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اعانت کردن: یاری رساندن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۴٠ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اعالی ساق: بلندی های ساق. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۲۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اعانت حق: یاری کردن حق. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۹۱ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اعالی معالی: جایگاه های بلندپایه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۳۸ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اعادت کردن: بازگردانیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۶۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اعاجیب اسمار: حکایت های شگفت آور. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱٠۲ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کتایب حزب الله: سپاه حزب الله، امروزه نام یک تشکیلات نظامی مردمی در عراق، گردان نظامی مردمی در عراق.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کتایب: سپاه،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اظهار کتایب: آشکار کردن سپاه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۹۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اظهار عجز: آشکار کردن ناتوانی ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۵٠ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اطلس ملون: پرنیان رنگی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۸۶ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اطلس فستقی: پرنیان پسته ای. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۸۵ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فستق: پسته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اطلس آسمان: ( اضافه تشبیهی ) پرنیان آسمان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۸۶ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اطلس سیاه: پرنیان سیاه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۵٠ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اطلال خرابه: جمع طلل نشانه های خرابه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۳۴ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

اطلاق کردن: استعمال کلمه ای در یک معنی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۸۲ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اضطراب کردن: سخت جنبان شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲٠۳ ) .

پیشنهاد
١

اضرار اندیشیدن: اندیشه ی گزندرسانی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳٠۷ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اضداد جایر: مخالفان ستمگر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱٠۵ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اصول ملک: بنیادهای مملکت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۵۱ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصناف وفاق: انواع موافقت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱۹ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اصناف خلق: انواع آفریدگان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۷۷ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اصناف دانش: انواع علم. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۸۸ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اصل آفرینش: بنیاد خلقت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۸۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اصدار فرمودن: بازگردانیدن، فرستادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴٠۲ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اصحاب حرفت: پیشه وران. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷۹ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اصحاب بغی: خداوندان تعدی، ستمگران. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴٠۶ ) .

پیشنهاد
١

اصتکتاءصخرتان: برخورد دو صخره. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴٠۷ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اصالت رای: درستی اندیشه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۹۷ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اصابت نظر: درستی دید. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۹۷ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اصابت حکم: رسیدن حکم. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۲۵ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اصابت به خیر: رسیدن به خوبی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳٠٠ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اشهبان: جمع اشهب، سپید و سیاه، اسب. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۷۴ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ی character انگلیسی تغییر یافته ی واژه " کردار " فارسی است. کر دار نیک یعنی منش، طبیعت و خوی نیک.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اشرار خلق:بدان مردم، شرور ترین مردمان ( ( مرد مسافر با خود گفت: اگر چه دیو از اشرار خلق خداست. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

جواذب رغبت: کششهای میل. ( ( اشراف ملوک را از اطراف جهان به خطبت او جواذب رغبت در کار آمد. . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شرف اختصاص: رفعت ویژگی. ( ( و بزرگ تر نتیجه ای از نتایج خرد، خوی نیکوست و اشرف موجودات را بدین خطاب، شرف اختصاص می بخشد ) ) ( مرزبان نامه، محمد ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اشراف داشتن: مطلع شدن " جمعی از اکابر و اشراف ملک که بر این حال وقوف و اشراف داشتند. " ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۴ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کاسته در پهلوی کاستگ kāstag بوده است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

دکتر کزازی در مورد واژه ی " توده" می نویسد : ( ( توده می تواند بود که از واژه ی هندو اروپایی teutā به معنی "مردم" و "ملت" به یادگار مانده باشد. همین ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

بیرون: بیرون در پهلوی بُرن bērōn بوده است. ( ( همه مهر ورزید و افسون کنید ز تن، آلت جنگ بیرون کنید ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

رنجور: رنجور در زبان پهلوی رنجوَر ranjwar بوده است. ( ( سراسر، زدیدار من دور باد بدی را، تن دیو رنجور باد ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

همانا: دکتر کزازی در مورد واژه ی " همانا" می نویسد : ( ( همانا قید استوارْْ ْداشت است و ریخت کوتاه شده ی همماناگ که از هم/مانا، در پهلوی ماناگ mānāg، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دمه: بوران و باد تند همراه با برف : دکتر کزازی در مورد واژه ی "دمه " می نویسد : ( ( دمه نیز که در بیت زیر به معنی بوران و باد تند همراه با برف به کار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیمه:نیمه در پهلوی نمگ nēmag بوده است. ( ( یکی تیر زد بر سر و گردنش به دو نیمه شد خسروانی تنش ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اوزبک یعنی ارباب خود و به فارسی می شود خودمختار