علی باقری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زیرساخت: زیرساخت ( Infrastucture ) :[اصطلاح ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

داکت: داکت : فضای برای عبور لوله های تاسی ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خان: واژه ی خان با واژه ی انگلیسی king ، ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

هوش: هوش: دکتر کزازی در مورد واژه ی " هو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

چراغ: چراغ شاخص و یا هشدار ( قطعات خودرو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کوس: کوس بر پیل بستن: کنایه ی ایماست از ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل مأمونی: شکل مأمونی ؛ آن است که دو زاویه ای ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل متوازی: شکل متوازی ؛ دو خط برابر و مقابل هم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل مغنی: شکل مغنی ؛ شکل مثلثی است. رجوع به ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پسران خدای: پسران خدای ؛ بعضی برآنند که قصد از ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پسران عنبر: پسران عنبر ؛ بلعنبر یعنی بنوالعنبر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پسر برادر: پسر برادر ؛ برادرزاده. فرزند برادر.

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پسر پسر: پسرِ پسر ؛ نوه. سبط.

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پسرچه: پسرچه ؛ پسر کوچک.

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پسر خواهر: پسر خواهر ؛ خواهرزاده.

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پسر زاده: پسرزاده ؛ پسر پسر. دختر پسر. اَمرد؛ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غلام هندو: غلام هندو ؛ غلامی که از هند باشد. غ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابرو تابیدن بر: ابرو تابیدن بر. ابرو کج کردن بر ؛ د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چین از ابرو بردن: چین از ابرو بردن ؛ خشم فرونشاندن. ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابرو کشیدن: ابرو کشیدن ؛ با رنگی از قبیل وسمه و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیست شکل: نیست شکل ؛ نیست صورت. که بصورت عدم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرداب شکل: سرداب شکل ؛ سرداب گونه. سرداب مانند ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل کشیدن: شکل کشیدن ؛ رسم کردن تصویر و شکل. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل در شکل: شکل در شکل ؛ گونه گون. نوع به نوع. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تیغ ابرو: تیغ ابرو. چوگان ابرو. خم ابرو. طاق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل طغرایی: شکل طغرایی ؛ به صورت خط طغرایی : از ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل بسیط: شکل بسیط ؛ شکل ساده : سه خط چون کرد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل تربیع: شکل تربیع ؛ مربع و چهارگوشه. ( ناظم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل حماری: شکل حماری ؛ ( اصطلاح هندسه ) به مثل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل دواری: شکل دواری ؛ دایره. مدور. ( از ناظم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل عروس: شکل عروس ( عروسی ) ؛ ( اصطلاح هندسه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل مأمون: شکل مأمون ؛ شکل خاص در هندسه. ( آن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

paradise: paradise : دکتر کزازی در مورد واژه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

بالش: به بالش در زبان آذری " بالنج "یا "ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ببر: در زبان آذری به ببر توغای گفته می ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

البته: لغت ایرانی البته به معنای "بطورحتم" ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خواجه: خواجه: دکتر کزازی در مورد واژه ی "خ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جل: جُل :جُل یا چُل ، به زبان ترکی چؤل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خشم شب: خشم شب :خشم شب اقدامی است که به جهت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تبذیر: تبذیر در اصل از ماده بذر و به معنی ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

فلز: لغت عربیزه فلز filiz گویش دیگر واژه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

مشبه به: مشبه به : مانسته دکتر کزازی واژه ی ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هور: هور: دکتر کزازی در مورد واژه ی " هو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پناه: پناه دکتر کزازی در مورد واژه ی " پن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مرکز ثقل: مرکز ثقل ( Center Of Gravity ) [اصط ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سرای سپنج: سرای سپنج :خانه ای که کشاورزان با چ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شقر: شَقر در تاریخ بیهقی به معنی اندوه ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نجات: نجات , بازیابی ( Salvage ) [اصطلاح ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

استوانه: استوانه /اسطوانه: اصل واژه استوانه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اخوان: اَخَوان: در عربی تثنیه اَخ و به معن ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بلوک: بلوک Block ( اصطلاح خیاطی ) : به مع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نوکر: واژه ی نوکر با واژه پهلویک چاکر cak ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جفا: جُفا:به ضمّ اول مخفف جُفاء ، خاشاکی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baby: baby انگلیسی تغییر یافته ی" بَه بَه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لگام بر بادنهادن: لگام بر بادنهادن ؛ کنایه است از بر ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

مؤجل: مؤجل:[اصطلاح حقوق] تعهدی که انجام د ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

یخ: یخ ( yekh ) : [ اصطلاح چوپانی ] صوت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مونولوگ: مونولوگ: گفتگو با خود که نقطه ی مقا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سلام: کلمه ( سلام ) ، اصل در معنای این کل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

افکندن: افکندن: انداختن: این دو فعل هم ریشه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خط: خط: [اصطلاح مداحی ]اصطلاح غلطی ست ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

از: آز تغییر یافته ی واژه آج بوده که در ...

٤ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

ترجمه : شما مجبور هستید صحبت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

انوشه: انوشه : در پهلوی انوشگ anōšag به مع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

جان: به جان رسیدن : مردن ، ار به جان نرس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

روستا: روستا: [اصطلاح دامپروری] به محل محد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ابرو: آبرو: [اصطلاح راه سازی] هر سازه ای، ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

چاپار: چاپار از مصدر ترکی چاپّاق گرفته شده ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترید کردن: ترید کردن: [ اصطلاح در تداول عامه] ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امکنه: اَمْکِنه/اَماکِن: در عربی امکنه جم ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

هویج: واژه ی هویج از لغت ایرانی ویج=ریشه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گربه: گربه : در گویش محلی چهارمحالی چُرید ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

پارچه: پارچه : در زبان انگلیسی به بخش یا ق ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر دست و پا افتادن: زیر دست و پا افتادن: به علت بی توجه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر دست و پا ریختن: زیر دست پا ریختن:[ کنایی] فراوان بو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر چیزی رفتن: زیر چیزی رفتن یا ماندن:۱ - با آن تص ...

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

مین: مین در زبان ترکی به معنی هزار می با ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

grey: لغت grey به معنی خاکستری با لغت ترک ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط انتقال نیرو: خط انتقال نیرو: شبکه ای از تجهیزات ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط تاریخ: خط تاریخ: خط موهوم در امتداد نصف ال ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط اتوبوس: خط اتوبوس: مجموعه ای شامل چند اتوبو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط ازاد: خط آزاد: مسیر یک وسیله ی ارتباطی که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خط برنج: خط برنج: وسیله ای که برای نقش کردن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از خطر گذشتن: از خطر گذشتن: از احتمال آسیب یا زیا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط کش اشل: خط کش اشل: نوعی خط کش مهندسی با مقط ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خطکش تی: خط کش تی: خط کشی که به سر آن یک خط ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به خطر افتادن: به خطر افتادن: در معرض زیان یا آسیب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خطرافرین: خطر آفرین:/xatarāfarin/، ها؛ - ان/: ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نعل: نعل شبدیز در آتش بودن:در طلب معشوق ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

جنگ: واژه ی جنگ با واژه ی بهرام خدای جنگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نیز: نیز:[اصطلاح صید ]سوزن تور بافی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ازار: آزار = آز ( آزماق = منحرف شدن ، گم ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لقمه را جویدن و در دهان کسی گذاشتن: لقمه را هم جویدن و توی دهان کسی گذا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لقمه چپ کردن: لقمه چپ کردن:۱ - به آسانی و به تندی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لقمه را دور سر چرخاندن: لقمه را دور سر چرخاندن:[کنایه] کار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لقمه کردن: لقمه کردن: در داخل لقمه قرار دادن ( ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خرچنگ منزوی: خرچنگ منزوی: گونه ای خرچنگ از راسته ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لقمه را از دست کسی قاپیدن: لقمه را از دست کسی قاپیدن: ( کنایه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لقمه گرفتن: لقمه گرفتن:1 - پیچیدن نان خروش در ل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حساب پاک کردن: حساب پاک کردن ؛ تسویه حساب و کنایه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر توی حساب بودن: سر توی حساب بودن ؛ کنایه از اطلاع د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حساب پاک گردیدن: حساب پاک گردیدن ؛ کنایه از روشن شدن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر بسر شدن حساب: سر بسر شدن حساب ؛پاک گردیدن حساب. ( ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیوان حساب: دیوان حساب ؛ دفتر حساب : آنروز که ر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر حساب رسیدن: سر حساب رسیدن ؛ به موقع رسیدن ذی حق ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حق و حساب: حق و حساب ؛ نَصَفَت. انصاف : اگر اح ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به خرج دادن: به خرج دادن: به کار بردن، ( خیلی حو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

اهنگ: آهنگ : در این کلمه آه به معنای صدا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

سوپر: سوپر در اصل به معنی کامل، تمام، عال ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

صندلی: صندلی : صندل نوعی چوب از درختی به ه ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بادبان برافراشتن: بادبان برافراشتن /کشیدن /گشودن: گشو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باد سوختگی: باد سوختگی /bādsuxtegi/اسم. التهاب، ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بادروبش: باد روبش/bādrubeš/: اسم. عمل یا فرا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زبان: زبان را گروگان کردن: حالت مبالغه آم ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

چشم: دوختنِ چشم: کنایه ی ایما از پرهیز و ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

سالار: سالار: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

سود: سود : دکتر کزازی در مورد واژه ی سود ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دادگاه صحرایی: دادگاه صحرایی: دادگاهی که به محض دس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دادگاه انکیزیسیون: دادگاه انکیزیسیون: دادگاهی که در کش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دادگاه اداری: دادگاه اداری: دادگاهی که در یک ادار ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش ارزن: آش ارزن . رجوع به آش الم و آش گاورس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اش اماج: آش اُماج ؛ آشی که اماج ( خمیرهای ری ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش امام زین العابدین: آش امام زین العابدین ؛ آشی که در آن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش الم: آش الم ؛ آشی است که بجای برنج گاورس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشبرگ: آش برگ ؛ آشی که اسفناج یا برگ چغندر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش بغرا: آش بغرا ؛ آشی بوده که در آن گوشت و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش ترخنه: آش ترخنه ؛ آش جو مقشر.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش ترخنه دوغ: آش ترخنه دوغ ؛ آشی که جو مقشر در دو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش تمر: آش تمر ؛ آشی که آچار آن تمر هندیست.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش خلو: آش خلو ؛ آش آلو یا قسمی از آلو : در ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش جو نعمه: آش جو نعمّه ؛ آشی که قطعات خمیر بشک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش زرشک: آش زرشک ؛ آشی که چاشنی آن زرشک است ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش درهم جوش: آش درهم جوش ؛ آشی که سبزیها و حبوبا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش ساک: آش ساک ؛ آشی که سرکه و اسفناج دارد.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش سرخ حصار: آش سرخ حصار ؛ آش قجری.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش سماق: آش سماق ؛ آشی که آچار آن سماق است : ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش خلیل: آش خلیل ، آش خلیل اﷲ ؛ آشی که دانه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش تره جعفری: آش تره جعفری ؛ آشی که سبزی آن تره و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اش سرکه: ش سرکه ؛ آش که در آن به آچار سرکه ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش کدو: آش کدو ؛ شوربائی که کدو نیز بر آن م ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش کرم: آش کرَم ، آش کلم ؛ کرنبیه.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش کلم: آش کلم ؛ آشی که در آن کلم مُقشر خرد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش کشکاب: آش کشکاب ، کشکاب ؛آش جو : در زمانی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش گاورس: آش گاورس ؛ آش الم.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش گوجه: آش گوجه ؛ آشی که آچار گوجه تر دارد.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش گوجه برغانی: آش گوجه برغانی ؛ آشی که در آن گوجه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش لخشک: آش لخشک ؛ آش جو نعمه.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش ماش: آش ماش ؛ آشی که دانه آن ماش است.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش میویز: آش میویز ؛ آشی که در آن مویز یعنی ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش ناردان: - آش ناردان ، آش ناردانگ ؛ آشی که د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش ویشیل: آش ویشیل ؛ بلهجه بعض ولایات آش بی ت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

این اش و این نقاره: این آش و این نقاره ؛ با کار و عملی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هرجا اش است کل فراش است: هرجا آش است کَل فرّاش است ؛ هرجا طع ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همان اش است و همان کاسه: همان آش در کاسه است ، همان آش است و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش یا ولی ﷲ: آش یا ولی اﷲ ؛ فیرنی. و در بعض جاها ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زلف: زلف: دکتر شفیعی کدکنی در مورد " زل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ورزیدن: ورزیدن: در پهلوی با ریخت ورزیتن war ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تخم مرغ: در زبان ترکی " یومورتا " یومورتا ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قوری: در زبان گرجی به خوک ghori گفته می ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فمینیسم: فمینیسم ( Feminism ) : [اصطلاح جامع ...

٤ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Splat برای توصیف صدای برخورد ...

٤ ماه پیش

مدال‌های علی باقری