مهرسا بابادی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vet: دامپزشک.

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mobile phone: تلفن همراه

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

umbellate: چتر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

VAN: وَن ( نوعی ماشین )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

water: آب

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i love you grandma: دوستت دارم مادر بزرگ.

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i love you grandpa: دوستت دارم پدربزرگ.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cousin: به همه ی بچّه های فامیلcousinمی گوی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aunt: عمّه، خاله، زن دایی، زن عمو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncle: دایی، عمو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

HE: او ( مذکّر )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

star: ستاره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

radio: رادیو

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have ten fingers: من ده انگشت دست دارم.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i have ten fingers: من ده انگشت دست دارم.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

محمد: ستایش شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پارسا: کسی که گناه نمیکند، پرهیزکار، پاک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افسانه: داستان، قصّه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hand: دست

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

knees: زانوها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knees: زانوها

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fingers: انگشتان دست

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fingers: انگشتان دست

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

head: سر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brother: برادر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

donut: دونات، پیراشکی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

donut: دونات، پیراشکی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bag: کیف

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doll: عروسک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

teddy bear: خرس عروسکی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my toys: اسباب بازی های من

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my toys: اسباب بازی های من

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

CAR: اتومبیل، خودرو، ماشین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sorry: ببخشید، متاسّفم، عذر میخواهم.

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

playtime: وقت بازی، زمان بازی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

playtime: وقت بازی، زمان بازی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elbow: آرنج

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

here you are: بفرمایید.

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pencil box: جعبه ی مدادها، جامدادی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pencil box: جعبه ی مدادها، جامدادی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

count them: بشمارشان.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

count them: بشمارشان.

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

find them: پیدایشان کن.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

find them: پیدایشان کن.

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shapes and colors: شکلها و رنگها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shapes and colors: شکلها و رنگها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

penguin: پنگوئن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the farm: در مزرعه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the farm: در مزرعه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big and small: بزرگ و کوچک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

big and small: بزرگ و کوچک

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the neighborhood: در همسایگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bless you: عافیت باشه!

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the meadow: در علفزار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the meadow: در علفزار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stop: ایست!

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at the stationery store: در فروشگاه لوازم تحریر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at the stationery store: در فروشگاه لوازم تحریر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you're welcome: خواهش میکنم.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emily: اِمیلی ( یک اسم مونّث )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

use a fork: استفاده کردن از چنگال

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

use a fork: استفاده کردن از چنگال

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play the guitar: گیتار زدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

play the guitar: گیتار زدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a sandwich: درست کردن ساندویچ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make a sandwich: درست کردن ساندویچ

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

climb a tree: بالارفتن از درخت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

climb a tree: بالارفتن از درخت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sing a song: آواز خواندن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sing a song: آواز خواندن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive a car: راندن ماشین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

IT: او ( برای اشیاء و حیوانات استفاده م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mail carrier: پستچی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kebab: کباب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kebab: کباب

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mobile phone: تلفن همراه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call: زنگ زدن/صدا کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vet: دامپزشک.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i feel sick: حالم خوب نیست.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

what's wrong: مشکل چیه؟

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that's too bad: خیلی بده.

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at the circus: در سیرک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at the circus: در سیرک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rice paddy: شالیزار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tea: چای

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coconut: نارگیل🥥

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheese: پنیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fruit: میوه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pineapple: آناناس🍍

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cooking: آشپزی کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mirror: آیینه، آینه🗳

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

living room: اتاق نشیمن، هال، اتاق پذیرایی

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

home: خانه ( فقط بخشهای داخلی آن )

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atmosphere: اتمسفر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moquette: موکت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moquette: موکت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cell: سلول

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cytoplasm: سیتوپلاسم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cytoplasm: سیتوپلاسم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غشای پلاسمایی: Plasma Membrana

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شبکه ی اندوپلاسمی: Endoplasmic Reticulum

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

میتوکندری: Mitochondrion

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

door: در

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

picture: عکس، نقّاشی، تصویر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blackboard: تخته سیاه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whiteboard: تخته سفید

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whiteboard: تخته سفید

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

CAT: گربه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dot: نقطه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corn: ذرّت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

candy: شیرینی، آبنبات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sit down: بنشین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zebra: گورخر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just a minute please: لطفاً یک لحظه صبر کن.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

just a minute please: لطفاً یک لحظه صبر کن.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cake: کیک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

juice: شربت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spaghetti: اسپاگتی، ماکارونی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pizza: پیتزا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

happy birthday: تولّدت مبارک.

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my party: مهمانی من

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my party: مهمانی من

١١ ماه پیش

مدال‌های مهرسا بابادی