علی جادری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncontested: طلاق توافقی : An uncontested divorc ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demobilized: He was demobilized in March 1946. ( ...

٣ هفته پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispose: گستاخی او در اولین دیدار باعث نشد ت ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

afterglow: good feelings remaining after a ple ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parade float: یک سکوی تزئین شده است که یا بر روی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glorified: مُنَزَّه

١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blue blood: خانم مثل یک اشرافزاده , حرف می زند ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give lift: دوباره زنده شدن در روز رستاخیز And ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get down to work: برخی مثال ها : 1. Let's get down t ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll treat you: When people say, "I'll treat you to ...

٥ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sting: در مورد زنبور : A bee will sting yo ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

viceroy: خلیفة . . . When your Lord said to ...

٦ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flagrante delicto: is a legal term used to indicate th ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corresponding: it was a hot day in Tir ( the fourt ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drawback: اشکال , ایراد , عیب a disadvantage ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

associate degree: Associate degree. کاردانی Bachelor' ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undergraduate: Associate degree. کاردانی Bachelor' ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

joint: joint is marijuana rolled in paper ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plead: اودر برابر قاضی ادعای بی گناهی کرد ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bounce back: او سلامتی اش را دوباره به دست آورد ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feature: چهره خشن او باعث شده تا سرد و بی اح ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perfunctory: او اتاق را سرسری تمیز کرد و متوجه گ ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adapt: آنها اتاق مطالعه را تغییر دادند , ب ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adapt: یک مرد عاقل خودش را با جهان تطبیق م ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collide: ماشین ها در محوطه یخزده پارکینگ برخ ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collide: آنها در مورد مسأله مالیات دچار اختل ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

persevere: اگر بخواهی کسب و کارت موفق باشد بای ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arbitrary: در این دوره بی ثباتی , رهبران دیکتا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prejudice: ااو از مشاهده سطح بالای تکنولوژی که ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evolve: شش ماهی یک نمونه زنده است که ثابت م ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rate: شما باید با سرعت بیشتری کار کنی تا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intervene: اتفاقات زیادی مابین شروع مذاکرات و ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adjust: آنها مجبورند رفتار خود را وقتی به م ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inflict: عقرب می تواند نیش دردناکی بزند .

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prognosis: این بیماری سختی است و تشخیص آن معمو ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispose: بدگمانی , پادشاهان را به ستم و شوهر ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispose of: بیا یکبار و برای همیشه این موضوع را ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attendant: پرستار باید بیمار را شاد و امیدوار ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hierarchy: من اهدافم را به ترتیب اهمیت از بالا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheer: من کاملاً بی پولم .

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

negate: نوشیدن الکل , تا حدودی , اثر دارو ر ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peasant: دهاتی مثل او از هنر چه می داند؟

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نسخه پزشک: prescription An example of a presc ...

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unleash: موجب شدن ( چیزی به طور ناگهانی ) h ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concession: concession stand : غرفه خوراکی، اسن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sweetness: شیرینی , حلاوت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweetness: شیرینی , حلاوت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

microfinance: سرمایه گذاری خرد : ارائه خدمات مالی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

expellee: . A person who has been expelled, e ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sanitary pad: نوار بهداشتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sanitary pad: نوار بهداشتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pop into your head: what pops into your mind when you h ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

empiric therapy: درمان تجربی ( به انگلیسی: Empiric t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

viceroy: خلیفة . . . When your Lord said to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reemergence: ظهور دوباره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legitimism: support for a sovereign or pretende ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ousted: مطرود drive out or expel ( someone ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sowed: to plant seed for growth especially ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

successorship: the quality or state of being a suc ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sadducee: صدوقیان ( به انگلیسی: Sadducees ) ؛ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فصاحت و بلاغت: As nouns the difference between elo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in potency: بالقوه - به طور بالقوه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in actuality: in potency = بالقوه in actuality=با ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non corporeal: immaterial. spiritual غیر مادی مثل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

real cause: علة الحقیقیة - علت حقیقی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

preparatory cause: علة مُعِده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the substitute causes: علت انحصاری The causes, which have ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the sacred divine essence: ذات اقدس الهی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

necessary existent: واجب الوجود واجِبُ الوجود موجودی که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

possible existents: مُمکنُ الْوُجود چیزی که هستی یا نیس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deviation: standard deviation انحراف از معیار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

irreligiousness: Irreligion or irreligiousness is an ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chivalry: the medieval knightly system with i ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chieftess: A female form of the word chief or ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hastened: past participle: hastened move or t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

illumination: Illumination ( کشف ) Witnessing ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

umbrella term: عبارتی است که طیف وسیعی از مفاهیم م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scripturalist: نص گرا one who derives religious ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quietist: ( in the Christian faith ) devotion ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quo: Status quo is a Latin phrase meanin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exodus: Exodus سِفر خُروج یا شِموت ( به عبر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by profession: as your profession or job He was a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tendential: tendencious , tendential or tendenc ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pound: vulgar slang To have intense penetr ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the intellectual sciences: العلوم العقلیه :the intellectual sc ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

averroes: ابن رشد . محمد بن احمد بن رشد اندل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pseudoepigraphical: مجعول العنوان ( سوداپیگرافا یا کتب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seceder: seceders به معنای "خوارج" می باشد .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jugular: Jugular vein حبَل الوَرید وَنَحْنُ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کثیرالتالیف: a prolific writer

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monophysitism: Monophysitism ) موقعیتی در مسیح شن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concentration: اردوگاه کار اجباری concentration ca ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anathematize: heretics anathematized by the churc ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

associate degree: Associate degree. کاردانی Bachelor' ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teknonym: کُنیه Teknonym or Kunya ( Arabic: ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

juevos: ( Huevos ) معادل خایه در زبان فارس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hickie: or ( Hickey ) A hickey is a bruise ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

afterglow: good feelings remaining after a ple ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

504 plan: The 504 Plan is a plan developed to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hatemongering: Dealing with such hatemongering and ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rhino: rhino : کرگدن hippo : اسب آبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coucher: to go to bed به رختخواب رفتن - خواب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

caca dauphin: رنگ یشمی. Brownish green color

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noncooperation: نافرمانی مدنی هم معنا می دهد . ( ci ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lathee: lathi or lathee یک چوب سنگین اغلب ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vaisakhi: وایساخی که همچنین بایساخی هم بیان م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

podium: تریبون

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sun parched: آفتاب سوخته sun parched fields :زمی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leaders of sedition: The Leaders Of The Sedition is a ph ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

somebodiness: برای خودت کسی بودن , احساس عزت نفس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scratch out a living: به سختی برای زندگی پول به دست آوردن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tallboy: Tallboy or tall boy may refer to: ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attrition warfare: جنگ فرسایشی: جنگ فرسایشی یک استراتژ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

admitted to the bar: Admission to the bar in the United ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tattered clothes: لباس های پاره پوره . لباس های مُندر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with a capital: used to give emphasis to the word o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scirocco: سیراکو , یک نوع مدل خودروی شرکت فول ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lead ball: گلوله ساچمه ای . ساچمه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

medicean: خانواده مدیچی , یک خاندان سرمایه گذ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heliocentrism: نظریه ای که معتقد است خورشید در مرک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heatkit: Heathkit نام تجاری کیت ها و سایر مح ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cap gun: تفنگ اسباب بازی A cap gun is a toy ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rough and tumble play: با هم شوخی فیزیکی کردن. بازی خشن ز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

torn to ribbons: 1 ) تیکه پاره کردن Literally, to d ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

set afire: 1 ) آتش زدن To light ( something ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go off the hooks: 1 ) از خطر رستن , قسر در رفتن If y ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

san jose: سومین شهر بزرگ ایالت کالیفرنیا در ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work out: work out به معنای ورزش کردن در باشگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های علی جادری