تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قلیان یعنی در حال قل قل کردن مثل گریان که یعنی در حال گریه یا خندان و شادان و بُران و تَرسان و . . . . قلیه هم به قل خوردن میگن . قلیه ماهی یعنی ماهی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قلیان یعنی چیزی که قل قل میکنه و قلیه یعنی خورشتی که قل میخوره. مانند گریه و گریان . یا خندان ، شادان ، بُران و . . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِله گِلِگی گِله مند گِلایه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

واژه عشق در قرآن یک بار هم بکار برده نشده. عشق همان اِشک یا ایشکا پارسی است و در زبان عربی وارد شده. در بسیاری از موارد در واژه های پارسی حرف ک به ق ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشک میتونه همان عشق باشه. خیلی وقتا در واژه های پارسی ک به ق تبدیل شده، مثل کند که شده قند یا کرمز شده قرمز یا کُباد شده قباد. شهر اشک آباد هم شده ع ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

غزالی � کیمیای سعادت � ارکان معاملت مسلمانی � رکن سوم - رکن مهلکات � بخش ۹۹ - پیدا کردن پندار و علاج آن : . . . چنان که پشت و گردن وی بشکند و آتش وی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

آسی آسیمه سرآسیمه یا آسیمه سر = مشوش، سرگشته، پریشان، آشفته، شوریده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

در سایت گنجور می توان واژه هارا در اشعار جستجو کرد. در این سایت گشتم و بیت زیر را نیافتم لطفا با دروغ کار خود را پیش نبرید. بدانسته بودم همه پیش ازی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسی شدن یعنی اندوهگین و پریشان شدن. زمانی که کسی کار ناروایی انجام میده می گوییم از دستت آسی شدم. یعنی اندوهگین شدم . از دستت ( عاصی ) سرکش و نافرما ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

دین واژه فارسی است. چرا هر واژه فارسی که وارد عربی شده را ، عربی در نظر میگیرید؟

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دار روب: کسی که درختان را می روبد. از درخت بالا می رود و با چوب گردو ها را می تکاند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

جناب نقدی من به دنبال واژه های فارسی جایگزین برای ترجمه میگردم که بیشتر از کامنت ها پیدا میکنم . این کار پوچ نیست . ناامید نباشید.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

نشانه گرفتن