نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
backslide: انحراف converted vegetarians backsl ...
٢ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
garble: گیج شده the connection was awful an ...
٦ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
slake: رفع تشنگی slake your thirst with so ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
recuperate: بهبودی بعد از بیماری
١ ماه پیش
نوع مدال

اولین لایک کردن

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین ترجمه

-
دیکشنری
-
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to break up: آنتن نمی ده. I can barely hear you ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to come in: در دسترس بودن، برای فروختن جنسی در ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shrug off: امیدوارم بتوانم از شر سرما خوردگی ت ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
hit the spot: رضایت بخش. درست همونیه که می خواستم ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rancorous: دشمنی sixteen miserable months of r ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
scourge: رنج بسیار political methods used to ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
basil: ریحان
٤ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
up to scratch: آخرین مقاله اش در حدی نبود که قبول ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
slip mind: فراموش کردن I'm sorry I didn't call ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
up to scratch: آیا تکالیفش در حد مقبولی است؟
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
i'm stuffed: پوکیدم خیلی خوردم
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
going away party: مهمانی بازنشستگی یا تغییر شغل. یا م ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
come through: این شهر با بحران نژادپرستی مواجه بو ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
healthcare proxy: کسی که برای سلامتی بیمار به جای او ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
scrupulous: توجه بسیار به جزئیات
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
holler: داد و فریاد کردن I heard someone ho ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
effing and blinding: فحش دادن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hell bent: مصمم. با پشتکار why are you hell - ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bilious: بداخلاق
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
keep it in: بروز ندادن احساسات I prefer just to ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
jump on: با اشتیاق توجه کردن the paper jumpe ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
municipal: شهری. شهرداری
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
puff piece: داستان یا مقاله ای که از شخصی یا مح ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pinch of salt: مقدار کمی نمک
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
clairvoyant: سایکیک. دارای قدرت ماوراطبیعی. پیشگ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
up to scratch: به استاندارد موردنیاز رسیدن. مورد ر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
rigged: تقلب. دست کاری شده. فریب دادن. مجهز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ask after: جان احوالت را می پرسید.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
laid back: یک فرد خونسرد
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
laid back: یک نگرش خونسرد نسبت به زندگی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین ترجمه

-
دیکشنری
-
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ramification: نتیجه any change is bound to have ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make headway: پیشرفت کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get hold of oneself: کنترل کردن خشم. احساس. جلوی خود را ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get hold of oneself: کنترل کردن خشم. احساس. جلوی خود را ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
things are looking up: همه چیز خوب پیش می ره. بهتر شدن شرا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep it in: بروز ندادن احساسات I prefer just to ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take it out on someone: خالی کردن خستگی و عصبانیت سر کسی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take it out on someone: خالی کردن خستگی و عصبانیت سر کسی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make do with: راضی بودن از دارایی. قناعت کردن If ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make differece: اثر مهم یا الهام بخش کسی بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make differece: اثر مهم یا الهام بخش کسی بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hectic: مشغول. کلی کار داشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it makes no difference to me: برایم فرقی نداره
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
it makes no difference to me: برایم فرقی نداره
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
puff piece: داستان یا مقاله ای که از شخصی یا مح ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
puff piece: داستان یا مقاله ای که از شخصی یا مح ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
each to their his own: هر کسی شیوه ی خودش را دارد.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
each to their his own: هر کسی شیوه ی خودش را دارد.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set someone off: ناراحت کردن یا عصبانی کردن کسی Hav ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
set someone off: ناراحت کردن یا عصبانی کردن کسی Hav ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hook line and sinker: دروغی را کاملا باور کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hook line and sinker: دروغی را کاملا باور کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pizzazz: هیجان و سبک قوی و جالب
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
swallow: 1. بلعیدن 2. آب دهان را از ترس قورت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch somebody flat footed: غافل گیری , مچ کسی را گرفتن The Pre ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
catch somebody flat footed: غافل گیری , مچ کسی را گرفتن The Pre ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on the ball: زرنگ. سریع فکر وعمل کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the face of: شرایط سخت
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tuck away: پنهان شدن. به سختی پیدا کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
brush up: پیشرفت کردن در علمی یا موضوعی You’d ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
crop up: مشکل ناگهانی یا پیش بینی نشده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go at somebody: بحث و مشاجره
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go at somebody: بحث و مشاجره
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
baggage: تجربه ی بد در گذشته
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
to play lyre in vain to an ass: یاسین به گوش خر خوندن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to play lyre in vain to an ass: یاسین به گوش خر خوندن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be in a state: نگران. عصبی Mum and Dad were in a r ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pda: لپ تاب کوچک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pda: لپ تاب کوچک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
burglarize: سرقت از ساختمان
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
burglarize: سرقت از ساختمان
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
effing and blinding: فحش دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take matters into your own hands: به تنهایی با مشکلی روبه رو شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in respect of something: در رابطه با. مربوط به
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in respect of something: در رابطه با. مربوط به
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fly open: ناگهان باز شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fly open: ناگهان باز شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
night stop: کلوپ شبانه. بار
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
night stop: کلوپ شبانه. بار
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take down a notch: تحقیر کردن. کسی را کوچک کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take down a notch: تحقیر کردن. کسی را کوچک کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut someone dead: کم محلی یا نادیده گرفتن کسی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cut someone dead: کم محلی یا نادیده گرفتن کسی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
asylum seeker: پناهنده به کشوری دیگر
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not becoming of you: جذاب نبودن. نامناسب
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
not becoming of you: جذاب نبودن. نامناسب
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
butt of a joke: کسی که با او شوخی شود Have you ever ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
butt of a joke: کسی که با او شوخی شود Have you ever ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do cartwheels: بسیار خوشحال
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
farfetched: ناممکن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bum rap: اتهام به فرد بی گناه. قضاوت نادرست
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hard done by: با کسی خشن و نامنصفانه رفتار کردن s ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hard done by: با کسی خشن و نامنصفانه رفتار کردن s ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
off the top of my head: بدون فکرکردن حرف زدن. فی البداهه I ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be in one’s element: در شرایط یا محیطی خوب عمل کردن. ولذ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to be in one’s element: در شرایط یا محیطی خوب عمل کردن. ولذ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
other way around: متضاد بودن. برعکس I cook and she do ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
other way around: متضاد بودن. برعکس I cook and she do ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
layout: به روشنی توضیح دادن. مرتب کردن. طرا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tighten up: کار گروهی و موثر We have tightened ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take off: موفقیت ناگهانی کردن it turned out, ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
backlog: حجم کار زیاد. افراد زیاد منتظر I’ve ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stand for it: مخفف چیزی. دفاع از اصولی. تحمل کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stand for it: مخفف چیزی. دفاع از اصولی. تحمل کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to rub someone up the wrong way: آزار دادن کسی He really knows how t ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to rub someone up the wrong way: آزار دادن کسی He really knows how t ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
come through: از تجربه ی بد موفق بیرون آمدن. ظاهر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
up to scratch: به استاندارد موردنیاز رسیدن. مورد ر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
up to scratch: به استاندارد موردنیاز رسیدن. مورد ر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
slag off: انتقاد غیرمنصفانه He’s always slagg ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
steer clear: بیخیال چیزی. دوری از چیزی ناخوشایند ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
steer clear: بیخیال چیزی. دوری از چیزی ناخوشایند ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come in for alot of stick: انتقاد کردن The Board of Directors ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come in for alot of stick: انتقاد کردن The Board of Directors ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
dogsbody: کارگر کارهای خسته کننده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dogsbody: کارگر کارهای خسته کننده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
come along: پیشرفت کردن. ظاهرشدن یا رسیدن. با ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get on with: دوست داشتن و دوست بودن I’ve always ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get on with it: عجله کن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
highly strung: زودرنج. عصبی و زود ناراحت شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
highly strung: زودرنج. عصبی و زود ناراحت شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have it in one: ویژگی پنهانی که به دلایلی بروز نکرد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have it in one: ویژگی پنهانی که به دلایلی بروز نکرد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to bog down: جلوگیری از پیشرفت. گیج کردن کسی با ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to bog down: جلوگیری از پیشرفت. گیج کردن کسی با ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
drop a hint: سرنخ دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
drop a hint: سرنخ دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilferage: دله دزدی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pilferage: دله دزدی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
orchard: باغ میوه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hardpan: زمین سفت
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hardpan: زمین سفت
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
dogcatcher: نامزدی که کمترین رای را به دست می آ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dogcatcher: نامزدی که کمترین رای را به دست می آ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
miss out: حذف کردن. شامل نشدن. به جا مانده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
over the top: بیش از حد. افراطی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take something in your stride: اجازه ندادن برای ناراحت کردن یا خجا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
splash out: مثل ریگ پول خرج کردن We splashed ou ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw out: پول برداشت کردن. طولانی کردن سخنران ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blow over: بی اهمیت. فراموش شده. بحث. موافق نب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
climb on the bandwagon: براساس سنت انجام دادن وبدون دلیلی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
catch on: مد شدن. محبوب شدن The idea of glass ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cryonics: منجمد کردن انسان بیمار برای پیدا کر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
slip on: سریع لباس پوشیدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
boil down: نکته ی مهم. مهم ترین چیز. با در نظر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by any stretch of the imagination: زهی خیال باطل. عمرا. قطعا نه With a ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
by any stretch of the imagination: زهی خیال باطل. عمرا. قطعا نه With a ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ask after: احوال پرسی کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sulk: قهر کردن. غمگین شدن و با کسی حرف نز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
laid back: خون سرد. دل گنده I don’t know how y ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
scrape: به دردسرافتادن. در شرایط سخت بودن H ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
last straw: بدبختی پشت بدبختی. بدتر از قبل شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
weigh up: ارزیابی حریف. تمام جوانب چیزی را بر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be lulled into a false sense of security: فکر کردن به این که هم چیز خوب پیش م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
to be lulled into a false sense of security: فکر کردن به این که هم چیز خوب پیش م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
waffle on: بیهوده حرف زدن. اصل مطلب را نگفتن W ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
waffle on: بیهوده حرف زدن. اصل مطلب را نگفتن W ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wouldn’t put it past him: از این کارش ( منفی ) تعجب نمی کنم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
i wouldn’t put it past him: از این کارش ( منفی ) تعجب نمی کنم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
prudish: اُمل
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
prudish: اُمل
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
by and large: کلا. روی هم رفته
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
at full blast: تا حد ممکن بلند و قدرتمند
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stiff upper lip: کنترل احساسات و آرام ماندن در شرایط ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stomping ground: پاتوق
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stomping ground: پاتوق
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
conductor's baton: چوب دستی راهنمای ارکستر
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
conductor's baton: چوب دستی راهنمای ارکستر
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
die down: آرام شدن. ساکت شدن After the storm ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
keep at bay: جلوگیری از خطر یا اتفاقی You’ll hav ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
grounding: تعلیم دادن. تحصیل All of the candid ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
unveil: آشکار کردن. برای اولین بار نشان داد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not on: قابل قبول نیست We won’t stand for s ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
not on: قابل قبول نیست We won’t stand for s ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be at somebody's beck and call: پادویی برای کسی کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be at somebody's beck and call: پادویی برای کسی کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sassy: بی ادب. بد دهن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
savvy: دانا. بادرایت
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
short straw: بدشانس بودن, چاره ای نداشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
short straw: بدشانس بودن, چاره ای نداشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
floor it: تا ته گاز بده!
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wild guess: حدس بی پایه و اساس
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
extand an olive branch: آشتی کردن, پایان دادن به بحث و دعوا
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
extand an olive branch: آشتی کردن, پایان دادن به بحث و دعوا
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pimp out: جذاب کردن چیزی , بهبود دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pimp out: جذاب کردن چیزی , بهبود دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep your head on a swivel: مراقب بودن, مواظب بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
flunk: شکست خوردن, در امتحان رد شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
flunk: شکست خوردن, در امتحان رد شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come around: موافقت کردن و کدورت ها را کنار گذاش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
clutch one's pearls: به شدت ترسیدن یا شوکه شدن
١٠ ماه پیش