دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٣٨
رتبه
رتبه در دیکشنری
١٦,٠٩١
لایک
لایک
١
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
٠

He smiled understandingly او فهیمانه/ با ادراک/ از روی فهم/ خرمندانه لبخند زد.

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٠

چشم دوختن She eyed Natalia jealously او با رَشک/حسادت به ناتالیا چشم دوخت.

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٠

[از روی . . . . به سوی پایین غلتیدن] از روی . . . غلتیدن مثال: The pencil rolled off the desk. مداد از روی میز غلتید. ( منظور از روی میز غلتید و به ...

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٠

در بیان نظر و یا اِشکال یک عزیزی که وقت صرف کرده و نظرش رو با دیگران به اشتراک گذاشته باید با لطف و مهربانی برخورد کرد. واژه �Sun� دو معنای �خورشید� ...

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٠

سَردخانه، زیرطبقۀ خُنَک

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Never had he so loftily framed a lofty thought.
دیدگاه
٠

او هرگز چنین مغرورانه یک فکر عالی قائده مند ارائه نکرده بود. /نداشته بود.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
When I asked for help, he just smiled loftily and turned away.
دیدگاه
٠

وقتی تقاضای کمک کردم او فقط مغرورانه لبخند زد و روی برگرداند و رفت.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.