پیشنهادهای آزاده (١٠,٢٨٣)
قالبگیری کیسه ای
ماشن کیسه پرکنی
بند کیسه ای
مته ی کیسه یی
bread baked in long narrow loaves
پشم بغدادی
سالک
دستفروش
سر به سر گذاشتن، اذیت کردن، آزار کردن، نق زدن
زمان گذشته ی فعل: bid، ناحیه ی بادن
شهر بادن - بادن ( در جنوب باختری آلمان که محل چشمه های آب گرم معدنی است )
( خودمانی ) کله خر، گردن کلفت و مزاحم
ناحیه ی بادن ( در جنوب غربی آلمان که امروزه جزو ایالت بادن ـ ورتمبرگ است )
awful situation
به طور ناخوشایند یا غلط یا مضر
( امریکا - خودمانی ) آدم بد، آدم بدجنس
خبر بد زود به گوش همه می رسد
پول بد
رنج بیهوده
نامرد
بوی بد دهان
قطاع خراب
زمین بکر وبایر مترادف
محور ناودیس
اوج یا همان نقطه فراز
محور بازی ( خط فرضی )
route by which military forces attack the enemy
محور زمین خطی فرضی که قطب شمال و جنوب را از طریق مرکز زمین بهم وصل می کند و در روی آن زمین در هر 24 ساعت یکبار به دور خود حرکت می کند
محور دوران
محور تقارن
مجرم اصلی
قضیه اصلی
مدیر اموزشگاه
سر مایه و سود
اصل پول و بهره
شهر عمده
صفحه H اساسی صفحه ای که شامل جهت بیشینه تابش و بردار مغناطیسی است بردار الکتریکی در هر جا عمود بر صفحه H است.
کانون اصلی
صفحه E اساسی صفحه ای که شامل جهت بیشینه تابش و بردار الکتریکی است .
فاصله اصلی
مقطع اصلی، برش اصلی
زاویه ی اصلی
مبلغ اصلی
andorra, principality in the eastern pyrenees ( between france and spain ) which is under the joint political control of france and spain
مقدار اصلی
لایه اصلی
شاخه ی اصلی
balance of a debt that has not yet been repaid
محور اصلی مقطع مخروطی
محور اصلی اینرسی