آزاده - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holes spacing: [زمین شناسی] فاصله گمانه ها، فضای م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holestein friesian: [علوم دامی] هولشتاین فریژن، هولشتای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole inclination: [زمین شناسی] انحراف گمانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole lifetime: [برق و الکترونیک] طول عمر حفره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole straightening: [نفت] قائم کردن چاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole temperature: [نفت] دمای چاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holeproof: made to last, will not wear into ho ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole conductivity: [برق و الکترونیک] خاصیت رسانندگی حف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole current: [برق و الکترونیک] جریان حفره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole current density: [برق و الکترونیک] چگالی جریان حفره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole emission: [برق و الکترونیک] انتشار حفره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole full of water: [نفت] چاه پر از نفت - چاه پر از آب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole in the budget: gap in the budget ( possibly due to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holandric: منحصرا از طرف پدر ارک برده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole mobility: [برق و الکترونیک] تحرک حفره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole and corner transactions: transactions conducted secretly

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holarctic: ( زیا گیتا شناسی و جغرافی ) هام شما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole board: [نساجی] صفحه آرکاد - صفحه سوراخ دار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole charging: [معدن] خرجگذاری چال ( آتشباری )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole concentration: [برق و الکترونیک] غلظت حفره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole conduction: [برق و الکترونیک] رسانایی حفره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole depth: [زمین شناسی] عمق چال تابع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole electron pair: [برق و الکترونیک] جفت الکترون حفره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole in the ozone layer: break in the ozone layer which resu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holapsid period: [زمین شناسی] مرحله رشد در تریلوبیت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holacanth: [زمین شناسی] هولاکانت نوعی از خارها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole injection: [برق و الکترونیک] تزریق حفره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole out: ( ورزش گلف ) گوی را به درون سوراخ ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holeable: ورزش : گوى اسان براى به سوراخ انداخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holergasia: روانشناسی: روان پریشی تمام عیار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole punching: علوم مهندسی : منگنه کارى

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

such a one told me: یک کسی به من گفت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

such and such a thing: فلان چیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

such a graph: [ریاضیات] چنین گرافی، چنین گراف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

such a matrix: [ریاضیات] این ماتریس، چنین ماتریسی

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

good to his word: fulfills his promises, lives up to ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the lounge: سالن استراحت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pull up or pullup: ( روی بارفیکس و غیره ) خود را بالا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pullorum disease: ( دامپزشکی ) اسهال ماکیان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pull bread: مغز نان تازه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pull wires: پارتی بازی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pull down menu: [کامپیوتر] منوی عمودی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pullicate: یکجور دستمال رنگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pull someone's chestnuts out of the fire: ( با زور یا حیله ) کسی را وادار به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pullman kitchen: آشپزخانه ی کوچک و جمع و جور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pulling out: removal, taking out, tearing out; e ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pullman: ( قطار مسافربری ) کوپه ی درجه یک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pullman car: واگن سالن دار که جای خواب نیز دارد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pull a fast one one someone: کلاه کسی را برداشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pullery: کارگاه پوست تراشی، پوست تراش خانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pull the bell: زنگ را بزنید، ریسمان زنگ را بکشید

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redon: [نساجی] لیف مصنوعی ردون ( پلی آکریل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redstart: ( جانور شناسی ) باسترک سرخ، بلبل دم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

red fox: ( جانورشناسی ) ، روباه سرخ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

such as are happy: انهایی که خوشبخت هستند

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slippy: دشوار، بی ثبات، لیز، لغزنده، لغزان، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on the march: در حال پیشرفت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nobound element: [ریاضیات] عضو غیر کران

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noodle pie: savory pie made with noodles

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound laser saser: [برق و الکترونیک] لیزر صوتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound bow: کاسه زنگ اخبار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soundable: بصدا در اوردنی، قابل ایجاد صوت، سال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound motion picture: [سینما] فیلم سینمایی ناطق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound frack: محل مخصوص ضبط صوت بر روی حاشیه فیلم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sounding rod: [عمران و معماری] میله ژرفایابی - می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound blaster: [کامپیوتر] صدا پخش کن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sounding balloon: [عمران و معماری] بالن گمانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound recorder: [برق و الکترونیک] ضبط صوت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound film: [برق و الکترونیک] فیلم صدادار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound truck: کامیون بلندگو دار ( در تبلیغات انتخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound spectrograph: an instrument that produces sound s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound camera: دوربین فیلمبرداری مجهز بدستگاه ضبط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soundlessly: without a sound, silently, quietly; ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take a man at his word: take what someone says seriously, t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take a suck at: مکیدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound gate: [برق و الکترونیک] دریچه صدا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound film recorder: [برق و الکترونیک] ضبط فیلم صدادار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound effects filter: [برق و الکترونیک] فیلتر اثر صدا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound powered telephone: [برق و الکترونیک] تلفن صدا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound transmission coeffient acoustic transmission coeffocoent acoustic transmittivity: [برق و الکترونیک] ضریب ارسال صدا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound survillence system or underwater sound system: [برق و الکترونیک] سیستم مراقبی صوتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i have my own scissors: i have my own worries

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound reflection coefficient acoustic reflection coefficient acoustic reflectivity: [برق و الکترونیک] ضریب بازتابش صدا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound level meter: [برق و الکترونیک] سطح صدا سنج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound absorption coefficient acoustic absorption coefficient acoustic absorptivity: [برق و الکترونیک] ضریب جذاب صدا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound channel: [برق و الکترونیک] کانال صدا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sounding sand or singing sand or singing sand: [زمین شناسی] ماسه صوتی، ماسه صدادار

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibroplasia: ( پزشکی - پیدایش بافت های تاری مثلا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibrinogenic: وابسته به یا همانند تار لخته زا ( ف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibonacci numbers: [کامپیوتر] اعداد فیبونایچی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibrino: پیشوند: وابسته به فیبرین، فیبرینی، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibonacci number: عدد فیبوناجی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibonacci search: جستجو فیبو ناجی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibriform: لیف مانند، ریشه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibrilla: روانشناسی : تارچه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibranne: ( نام تجارتی ) فیبران ( نوعی پارچه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibonacci series: ( ریاضی ) زنجیره ی فیبو ناچی، دنبال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibronectin: ( زیست شناسی ) فیبرونکتین ( پروتئین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibrinolysin: ( انواع آنزیم های خون که می توانند ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we're getting: داریم می گیریم

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankrupt's discharge: termination of bankruptcy status, d ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankruptcy application: request to file for bankruptcy ( co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankruptcy cost: amount it costs to declare bankrupt ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankruptcy order: [حقوق] حکم ورشکستگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankruptcy petition: [حقوق] تقاضا یا اعلام ورشکستگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankruptcy proceedings: [حقوق] دعوی ورشکستگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankrupts certificate: گواهی نامه اعاده حیثیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankrupt to be adjudged declared: [حقوق] ورشکسته اعلام شدن ( به حکم د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankruptcy declaration: declaration that a person or compan ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankruptcy discharge: termination of bankruptcy status, d ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

he's dead meat: he is going to get it, he is going ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fisherman`s knot: type of knot

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fisherman’s knot: گرة دوسر طناب

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

allheal: سنبل الطیب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

all he needs: as much as he requires, everything ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rest day: day for resting and not doing any w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digamma: ششمین حرف الفبای یونان باستان ( به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

medical profile: physical and mental capability of a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medical program: بیمه و خدمات درمانی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

children’s health insurance program: برنامه بیمه سلامت کودکان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restauranteur: صاحب رستوران، مهمانخانه دار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rest position: استراحتگاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restrictionism: ( به ویژه بازرگانی یا مهاجرت ) تحدی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restraint of trade: بازداری بازرگانی آزاد ( از طریق تبا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rest home: آسایشگاه ( به ویژه برای سالمندان )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restrictedly: in a confined manner, limitedly

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restrainable: محدود ساختنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rest house: مهمان سرا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pleasured: satisfied, contented; made happy, c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pleasure cruise: sailing in an entertainment ship

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digitalisation: ( medicine ) treatment of heart dis ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pleasureless: بی لذت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digitation: انشعاب بشکل پنجه، پنجه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pleasurer: ادم خوش گذران

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dight: ( قدیمی ) ، آذین کردن، آراستن، ملبس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digitally: in digital form, in the form of num ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accountableness: quality of being accountable, respo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digitise: ( electronics, computers ) convert ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digital watch: timepiece that shows the time in a ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snobbish adj: افاده ای، پرنخوت، متکبر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snobbism: افاده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snobol: [کامپیوتر] زبانی برای پردازش داده ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snobol language: زبان اسنوبول

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowy owl: ( جانور شناسی ) جغد شمالی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow plough: برف روب، برف پران، برف پاک کن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow plod: برف پیمایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow plant: ( گیاه شناسی ) سارکد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow line: برف مرز، خط برف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowcap: قله برفی، برف کلاه، کلاله برفی، کلا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowberry: گل برف، گل مروارید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowslide: بهمن، سرسره برفی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow tire: لاستیک مخصوص حرکت روی برف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow bunting: ( جانور شناسی ) درسه ی برف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowshoe hare: ( جانور شناسی ) خرگوش پاپهن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowblink: ( بخش درخشان و زیرین ابر که در اثر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow on the mountain: ( گیاه شناسی ) شبرم امریکایی، فرفیو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow blind: ( کسی که در اثر بودن در برف بینایی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow goose: ( جانور شناسی ) غاز برفی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowbush: ( گیاه شناسی ) برف گیاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow fence: برف بند، نرده ی برف ( برای جلوگیری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowshed: ( تاق روی خط آهن برای جلوگیری از ری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowbell: ( گیاه شناسی ) ناقوس گل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowbelt: کمربند برف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowshoe: کفش برف، کفش برفی، کفش اسکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gop joint: [پلیمر] اتصال دو نیم لبه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gopak: hopak, ukrainian folk dance

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goppiper: سخن چین، حرف مفت زن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gopher space: network of textual information on t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gopher servar: [کامپیوتر] سرویس دهنده برنامه Gophe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gopher site: [کامپیوتر] سایت برنامه Gopher

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gopher system: network of textual information on t ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

مدال‌های آزاده