آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poppy head: تزیین به شکل گل شقایق، آذین شقایقی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pop fly: in baseball, a high fly ball in or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godwin austen: کوه گادوین آستن ( در شمال کشمیر که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nambulite: [زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

popish: پاپی، شبیه کاتولیک، وابسته بکاتولیک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

popple: خروش اب، تلاطم آب، قلیان کردن، قل ق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godthaab: شهر گات هاپ ( پایتخت گرینلند )

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godavari: رود گوداواری ( که از کوه های گات در ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doomy: suggestive of doom; ominous, forebo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what a ready welcome i found: چه استقبالی از من کردند!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what a good riddance: چه خوب ازدستش رها شدیم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what a nice man he is: چه ادم خوبی است !

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what ails him: چه شه؟

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what a pretty mess he made: خوب سرهم بندی کرد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what a death he died: چه مردنی کرد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what a shmuck: what a jerk, what a loser

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what a moron: hat an idiot, what a fool

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what a grumpy fellow: what an irritable guy

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what a workout: what a drag!, what a pain!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what a lark: چه تفریحی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what a night we made of it: چه شبی گذراندیم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proclaimer: اعلام کننده، جار زن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proclaim legally: declare legally, announce lawfully

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proclaim war: officially declare war

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settleable: can be resolved; can be repaid; can ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settle up debts: pay outstanding balances

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement price: liquidation price

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settled his debt: paid what he owed, paid off his deb ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settled conflict: dispute which has been resolved, co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settled an account: ended arrangements with a bank, clo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settled accounts: ended arrangements made with a bank ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement date: [حسابداری] تاریخ تسویه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settle one's hash: exterminate, kill, annihilate, dest ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement analysis: [عمران و معماری] تحلیل نشست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement agreement: [حقوق] مصالحه نامه، موافقت نامه حل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settle affairs: arrange matters properly

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settled the difficulties: solved the problems

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settler radical: extremist that seeks to settle in t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settled sewage: [زمین شناسی] فاضلاب ته نشین شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement of contradictions: arranging incompatibilities, provin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settled production rate: [نفت] میزان تولید مستمر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settle able solids: [آب و خاک] مواد قابل ته نشینی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settle someone's hash: ( عامیانه ) چیره شدن ( بر کسی ) ، ل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settled production: [نفت] تولید مستمر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shortage cost: [ریاضیات] هزینه ی کمبود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settle the stomach: calm the stomach, facilitate digest ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settlement extensometer: [زمین شناسی] نشست سنج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settle sewage: [عمران و معماری] فاضلاب ته نشین شده

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crappie: ( جانورشناسی ) آفتاب ماهی ( انواع آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

craped: covered with crape

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crapauds eye or crapauds eyes or crapauds eyes: [زمین شناسی] چشم کراپودسی به کنکرسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crape fish: ماهی روغن نمک زده وخشک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crapulent: پرخور, هرزه خور, وابسته به هرزه خور ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crapy: crape - like, resembling crape

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crappiness: worthlessness; filthiness

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

calyptrogen: ( گیاه شناسی ) کالیپتروژن، کلاهک سا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

calypter or thoracis squama or thoracis squama: [زمین شناسی] صفحات کوچک قاعده بال د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

calyptrolith: [زمین شناسی] کالیترولیت یک کوکولیت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salyut: name of the first russian space sta ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intruder attack: [کامپیوتر] حمله مزاحم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

highbinder: جاسوس یا مراقب دیگری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

high wire: طناب بندبازی ( در سیرک ها و غیره )

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gasser: ( خودمانی - شخص یا چیز ) مضحک، خنده ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chronic inflammatory demyelinating polyneuropathy: پلی نوروپاتی ازبین برنده میلین الته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chronaxy: کروناکسی ، زمان لازم برای القاء یک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chronic plantar heel pain: درد مزمن پاشته پا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chronic obstructive lung disease: بیماری انسداد ریوی مزمن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chronic lyeloid leukemia: لوکمی میاوئید مزمن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chronic d: بیماری مزمن ، بیماری که بطور مداوم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chrysops: کریزوپس ، تیره ای از مگسها که در دن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chrysophoresis: پراکندگی ذرات طلای تجویز شده ( جهت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chrysomya: کریزومیا ، تیره ای از مگسها که لارو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chryscreatinine: نوعی لوکومائین ( leucomaine ) که از ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chrysomyia: کریزومیا ، تیره ای از مگسها که لارو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chrysarobin: ( داروسازی ) کریساروبین ( ماده ی زر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chrysoderma: پیگمانتاسیون دائمی پوست در اثر رسوب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chrotoplast: یاخته پوستی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chrysocreatinine: نوعی لوکومائین ‎ leucomaine که از ع ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chronotropism: درهمی ، اختلال در در نظم حرکات دوره ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chrysiasis: رسوب طلا در بافتهای زنده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chronotropic drug action: عمل یک دارو که زمان ( CHRONU ) میزا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chronotaraxis: اختلال درک موقعیت زمانی که به صورت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chronognosis: احساس مرور زمان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chronically infected wounds: زخم های عفونی مزمن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy office: ( واتیکان - سابقا ) اداره ی بررسی ع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy thursday: ( مسیحیت ) ، پنج شنبه ی مقدس ( پنج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy father: عنوان پاپ اعظم، لقب پاپ پدر مقدس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy place: sacred place, spiritual place

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

behave prettily: عاقل باش، سنگین باش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

behave poorly: behave badly, conduct oneself dread ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

behave regularly: act normally, conduct oneself routi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy saturday: ( مسیحیت ) شنبه ی مقدس ( شنبه ی پیش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy sabbath: saturday, seventh day of the week w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy community: entire jewish community

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy covenant: agreement between god and the jewis ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy fire: eternal flame, flame or light conti ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy scriptures: holy scriptures of judaism, old tes ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy of holies: مقدس ترین مقدسات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy week: ( مسیحیت ) هفته ی مقدس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy site: place where an event of religious s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy roman empire: امپراطوری رومی مقدس، امپراطوری شارل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holyokeite: [زمین شناسی] نوعی آلبتیت با بافت پو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy joe: کشیش دهکده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy water: ( کلیسای کاتولیک ) آب مقدس ( که کشی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy bible: انجیل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy cross mount of the: کوه هولی کراس ( صلیب مقدس )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy synod: ( کلیسای ارتدکس شرقی ) شورای مدیره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy innocents' day: ( مسیحیت ) روز طفلان معصوم ( کودکان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holywood shot: [سینما] شات هالیوودی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holyoke: city in western massachusetts on th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy places: religiously sacred locations

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holy people: jewish people, people of the book

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snot rag: کهنه بینی پاک کنی

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost a leg: leg was amputated

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost his right: lost his privilege, had his right t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost chain: malfunction in which it is recorded ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost his eyesight: became blind

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost his hair: went bald

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost her virginity: had sexual intercourse for the firs ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost head nail: [عمران و معماری] میخ سرگم - میخ ناپ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost face with: lost the respect of

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost energy: [آب و خاک] انرژی تلف شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost end: [نساجی] نخ بی سر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost control of the car: lost control of the steering wheel, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost color: faded, became lighter in color

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost circulation detector: [نفت] آشکار گر هرز روی گل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost circulation alarm: [نفت] آژیر هرز روی گل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost battle: struggle in which there is no chanc ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost an eye: lost the use of an eye, went blind ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost an arm: arm was amputated

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost hole: [نفت] چاه از دست رفته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost his way: went astray, got lost, took a wrong ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost his tongue: was speechless, couldn't talk, fell ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost his shirt: lost everything he owned

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost his senses: lost his self control, lost the abi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost his sanity: went crazy, became insane

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost his patience: lost his tolerance, his patience la ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost his head: lost track of his thoughts and idea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent rock adjoining rock: [نفت] سنگ مجاور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent repeats: [نساجی] واهدهای تکرار شونده کنار هم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent channel selectiveity: [برق و الکترونیک] گزینندگی کانال مج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent channel: [برق و الکترونیک] کانال مجاور کانال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent sound carrier: [برق و الکترونیک] حامل صدای مجاور ح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent channel interference side band interference side band splash monkey chatter: [برق و الکترونیک] داخل کانال مجاور ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent angle: [ریاضیات] زاویه ی مجاور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost on: بی فایده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost in: مجذوب ( چیزی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost cluster: [کامپیوتر] قطاع های از دست رفته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lostlabour: کوشش بیهوده، زحمت بیخود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost motion: حرکت گم گشته، حرکت مفقود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost tribes: ( انجیل ) ده قبیله ی جهودان که برای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent side: [ریاضیات] ضلع مجاور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent extreme point: [ریاضیات] نقطه ی غایی مجاور، نقطه ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent basis: [ریاضیات] پایه ی مجاور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent points: [ریاضیات] نقطه های مجاور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent point: [ریاضیات] نقطه ی مجاور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent lines: [شیمی] خطهای مجاور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent area: area which is nearby, area which is ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent fundamental product: [ریاضیات] حاصل ضرب اساسی مجاور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent video carrier: [برق و الکترونیک] حامل تصویر مجاور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent vertice: [ریاضیات] رأس مجاور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent supplementary angles: [ریاضیات] زوایای مجانب مکمل، زوایای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjacent strata adjacent beds: [نفت] لایه های مجاور

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hollow floor: [عمران و معماری] کنف توخالی - کنف م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hollow fibre: [نساجی] لیف توخالی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whod: contracted form of "who would" con ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hollow dam: [عمران و معماری] سد تو خالی - سد مج ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های آزاده