نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american society for testing and methods or astm or astm: انجمن آمریکایی برای آزمایش و مواد ی ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
america's schindler: founder of the american rescue comm ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american standard code for information interchange: رمز استاندارد امریکایی برای تبادل ا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american dialects: گویش های امریکایی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american wigeon: مرغابی امریکایی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
century plant: برگ های گوشتالو ـ بین ده تا سی سال ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american terms: american stipulations as opposed to ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american aloe: برگ های گوشتالو ـ بین ده تا سی سال ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american legion: لژیون سربازان دیروزین ارتش امریکا ( ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american sign language: ( آموزش کرها و لال ها ) زبان اشاره ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american standard asso ciation: سیستم امریکایی اندازه گیری حساسیت ف ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american standard version: متن بازبینی شده ی انجیل از سوی گروه ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american eagle: عقاب گر ( نشان ایالات متحده ی امریک ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american cheese: پنیر امریکایی ( که از پنیر چدار ساخ ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american federation of labor: فدراسیون کارگران امریکا و کانادا ( ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american revolution: عملیات اعتراض آمیز مردم امریکا برعل ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
outrunner: یابو
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
run foul of: خوردن به، درهم تابیده شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
runlet: رود کوچک، نهر
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
running head: ( کتاب ) عنوان مکرر
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american egiption: نوعی الیاف پنبه ای که اصل آن از مصر ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american customer satisfaction index: شاخص رضایت مشتری آمریکایی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american citizenship: membership as a citizen of the unit ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american caisson or box caisson or box caisson: صندوقه شناور ( پی سازی )
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american automobile association: organization which provides emergen ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
american association of engineers: professional organization of engine ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
loaded impedance: امپدانس بار شده، امپدانس با بار امپ ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lay a course: نقشه ی کاری را کشیدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
loaded filter or reversed filter or reversed filter: صافی پایدار ساز
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
layerage: پرورش گیاهان از راه خواباندن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lay days: ایام بارگیرى و بار اندازى کشتی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lay for: در کمین ( کسی ) نشستن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lay day: هر یک از روزهایی که طی آن بارگیری و ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lay to: تقلا کردن، دروغ گفتن، نسبت دادن به
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
layer cake: کیک لایه لایه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true life: همانند زندگی واقعی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lovemate: معشوقه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true color image: image that displays color as they a ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
truepenny: رفیق درستکار
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
loaded with god's mercy: غرق غریق رحمت خدا
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true burden: بارسنگ واقعی ( آتشباری )
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
love apple: گوجه فرنگی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
loadability: ظرفیت بار
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
truehearted: باوفا، وفادار، صمیمی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true bearing rate: نرخ جهت حقیقی سرعت تغییر جهت واقعی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
love beads: گردن بند تسبیحی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load and go: بارکنش و اجرا
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true basic: تروبیسیک
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true copy: duplicate which is identical to the ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
love in a mist: سیاه دانه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load displacement: بار جابه جایی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true and fair view: دیدگاه مطلوبیت ارائه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lovelock: طره ی گیسو، زلف روی پیشانی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true altitude: ارتفاع حقیقی ارتفاع بالاتر از سطح م ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lay rezder: عامی که اجازه دارد نماز یا آیین مذه ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
truetype: font type that is not based on bit ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
love game: مسابقه ای که در آن بازنده اصلا امتی ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true value of the parameter: مقدار واقعی پارامتر
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lovesome: مطبوع، عاشق، محبوب
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true picture of reality: view of the actual situation
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
love lies bleeding: تاج خروس دم گربه ای گل تاج خروس ز ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
loading facilities: وسایل بارگیری
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true dip: شیب حقیقی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
loved i nothonour more: اگر شرافت را بیشتر دوست نداشتم
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true ribs: دنده های کامل، دنده های متصل به است ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load time: زمان بار کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true difference: تفاوت واقعی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
love is everything: موضوع اصلی محبت است
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load of an ass: خروار
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true crane: جرثقیل سیار
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true fruit: میوه ای که از یک برچه یا برچه های آ ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
love alce: آدم هرزه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load key: کلید بارکنش
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true false test: آزمون درست و غلط
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true copolymer: همبسپار حقیقی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
loading routine: روال بارکننده
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
love philtre: شربت عشق انگیز
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load sharing: شرکت در بار گذاری.
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
layout of circuit: طرح آرایش مدار
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
love in idleness: بنفشه فرنگی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
layout man: مسؤول پیاده کردن طرح
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
loveerless: بی یار
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
loader haul dump or lhd or lhd: لودرچرخ لاستیکی زیرزمینی ( lhd )
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
layout chart: نمودار جا و مکان
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
loading grab: لودرچنگکی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
layout of luminaries: نحوه گستردگی منابع روشنایی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lover like: عاشق وار
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true complement: متمم واقعی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
layout of light sources: نحوه گستردگی منابع روشنایی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
loaded with honours: غرق افتخار
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
truelove knot: گره کور، گره دیرگشا
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
truebred: اصیل، با تربیت
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true factor safety: ضریب اطمینان واقعی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
love knot: گره کور، گره دیرگشا
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true or sternal ribs: دنده های حقیقی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load regulation: تثبیت بار
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
trueheartedness: صمیمی، بی ریا
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load matching switch: کلید تطبیق بار کلید
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
layout sheet: برگه طرح
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load circuit: مدار بار مدار بار مجموعه ی مداری که ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
love wave or love waves or love waves or lq: امواج لاو نوعی از امواج سطحی که حر ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
layout of residential area: نحوه گستردگی مناطق مسکونی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
loading coll: نوعی پیچک با هسته ی آهنی که به منظو ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
layout planning chart: جدول طراحی کارخانه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
love begotten: حرامزاده
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true or real focus: کانون حقیقی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he earns as much again so i do: دو برابر من پول در میاره
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load bearing partition: جداگر باربر
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
truetype font: فونت
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he hails from new york: اهل نیویورکه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load bearing diaphragm: جدار باربر
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true he is somewhat stingy: راست است که اندکی خسیس است ولی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
loading error: خطای بار گذاری
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he can pull strings: خیلی خرش میره آدم کله گنده ایه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true value: اندازه حقیقی اندازه حقیقی عبارتست ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load impedance diagram: نمودار امپدانس بار نموداری که اثر ت ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true pelvis: لگن زیرین
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he drove us in to it: اون مارو تو این دردسر انداخت
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load haul dump unit: ماشین بارکننده - باربر ( ترابری )
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load transfer switch: کلید انتقال بار کلیدی که مولد یا من ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he always has sth on his sleeve: همیشه یه چیزی تو چنتش داره
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load point: نقطه بار گذاری
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he always pulls the wool over his friends eyes: او همیشه سر دوستانش شیره می مالد
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
true course: مسیر حقیقی مسیری که با زاوایه انداز ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load matching networ: شبکه ی تطبیق بار شبکه ای برای تطبیق ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he blew hot and cold: مردد/دودل بودن این پا و آن پا کرد ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
truespeech: group of software applications that ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
load matching: تطبیق بار
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb a knuckle sandwich: با مشت زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a soft spot for sb or sth: به کسی / چیزی علاقه داشتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb a dirty look: به کسی چپ چپ نگاه کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have an ace up your sleeve: ورق برنده در آستین داشتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give yourself airs: فخر فروختن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a inkling of sth: �احساس همدردی کردن / از چیزی تصور م ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go fly on your sky: برو پی کارت
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have fun for me: بجای منم خوش بگذرون
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have got sth inside out: لباسی رو برعکس پوشیدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
loaded antenna: آنتن با بار آنتنی که به منظور افزای ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have wear sth inside out: لباسی رو برعکس پوشیدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get rid of her: از شرش خلاص شو
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
goes right out of my mind: پاک یادم رفت
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
goes clean out of my mind: پاک یادم رفت
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get somebody’s goat: اعصاب کسی رو داغون / خرد کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
good for ill: هرچه باداباد ، هرچه می خواهد بشود
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get on sb’s nerves: اعصاب کسی رو داغون / خرد کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hang on there: قوی باش
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get something off one’s chest: دل خود را خالی کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb a kiss of life: �تنفس دهان به دهان
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a clear conscience: وجدان آسوده داشتن/وجدان راحت داشتن�
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall in love at first sight: با یک نظر عاشق شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fork it out: �رد کن بیاد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run like the clappers: مثل برق رفتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall in love at first glance: با یک نظر عاشق شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
friend in need is a friend indeed: دوست آنست که گیرد دست دوست در پریشا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go like the clappers: مثل برق رفتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel free to do so: تعارف نکنید
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get on the wrong side of sb: کسی را ناراحت کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drive like the clappers: مثل برق رفتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get on the right side of sb: کسی را خوشحال کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don’t be shy: تعارف نکنید
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
goes out of my mind: پاک یادم رفت
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get rid of him: از شرش خلاص شو
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
better to ask the way than go astray: پرسیدن عیب نیست، ندانستن عیب است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don’t meddle yourself in my own affairs: �توکار من دخالت نکن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
beyond of all doubt: تردیدی نیست
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don’t pick on me: گیر نده
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don’t give me that: �خالی نبند
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blue films: �فیلم های موهن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don’t make a fib: �خالی نبند
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blue movies: �فیلم های موهن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don’t put words in my mouth: حرف تو دهن من نذار
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
both fun and game: هم فاله هم تماشا
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
break the back of sth: کمر کار راشکستن ( قسمت سخت کاری را ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
burn your fingers: �چوب عمل خود را خوردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
burst sb’s bubble: تو ذوق کسی زدن ( کسی را نا امید کرد ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
button one’s lips: زیپ دهان خود را کشیدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by no manner means: به هیچ وجه من الوجوه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by virtue of the authority vested in me: نظر به اختیاراتی که به بنده تفویض ش ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
break a flag of true: شکستن آتش بس
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
call a flag of true: اعلام آتش بس
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
call sth into play: به کار/راه انداختن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chances are slim: هیچ شانسی نیست
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cheat on sb: به کسی خیانت کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in sb’s bad: مورد بی مهری کسی بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
eat high off the hog: غذای گران خوردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in sb’s black books: مورد بی مهری کسی بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he ate the dirt: �به غلط کردن افتادن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
court danger: �به استقبال خطر …. رفتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on the last leg: �قراضه شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be put upon: مورد تحمیل قرار گرفتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
even if it rains or shine: به هر قیمتی که شده کاری را انجام دا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
excuse me for my french: بی ادبی من رو ببخشید
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be snowed under sth: به شدت درگیر چیزی بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
evert your eyes: چشماتو درویش کن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be tearing your hair out: بشدت کفری بودن خود را جر دادن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut the ground from under sb’s feet: نقشه های کسی را نقش بر آب کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be up the shit creek without a paddle: ( عامیانه ) تو مخمصه بودن
٧ ماه پیش