نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have you discussed the problem with anyone: درباره ی این مشکل با کسی صحبت کردی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suspect act: رفتار مشکوک
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to discuss doing something: درباره انجام کاری حرف زدن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cue the music: اصطلاح:یعنی صدای آهنگو ببر بالا/ آه ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suspects were arrested: مظنونین دستگیر شدن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fingerprints are a good clue to find criminals: اثر انگشت ها سرنخ خوبی برای پیدا کر ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have no clue of what you are talking about: من هیچ اطلاعی از آنچه شما می گویید ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to find the ring she began burrowing under the books: برای پیدا کردن انگشتر شروع به گشتن ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as i was cold i burrowed deeper under the blanket: چون سردم بود بیشتر زیر پتو خزیدم.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lemons have a sharp taste: لیموها طعم ترشی دارند.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this cheese is rather sharp: این پنیر نسبتاً ترش است
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this tv gives a very sharp picture: این تلویزیون تصویری بسیار واضح ( شف ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shopkeepers are not supposed to sell knives and other sharp implements to children: مغازه داران قرار نیست چاقو و دیگر و ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tempers frayed during the debate: طی بحث اعصاب ها تحریک شد.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i felt a sharp pain and looked down to see blood pouring from my leg: درد شدیدی را احساس کردم و به پایین ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his patience was fraying: تحملش داشت تمام می شد.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the doctor used a sharp instrument to dig a piece of glass out of my finger: دکتر از یک ابزار تیز برای بیرون آور ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kids played with colorful floats in the pool: بچه ها با شناورهای رنگی توی استخر ب ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the proposals came in for some sharp criticism: این پیشنهادات با انتقادات تندی همرا ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she sewed the fray to stop unraveling: او حاشیه پارچه را دوخت تا از ریش ری ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
frayed tempers led to shouting: اعصاب های خرد شده به فریاد کشیدن من ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
file down the sharp edges: لبه ها تیز را سوهان بزنید.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you rock man: تو فوق العاده ای مرد rock به معنی ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the performance will begin at 7 sharp: اجرا رأس ساعت 7 شروع خواهد شد.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bra strip: بند سوتین
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my rock is shining bright: رقص من به وضوح جلوه گری میکنه یا رق ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the hero jumped into the fray sword in hand: قهرمان با شمشیر در دست به قلب نبرد ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was a sharp change in the humidity after the storm: تغییر ناگهانی رطوبت پس از طوفان به ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strip off clothes: درآوردن لباس ها
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's always been my rock: او همیشه تکیه گاه من بوده است او هم ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the protest frayed into chaos: اعتراض به هرج و مرج کشیده شد.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she nudged me with a sharp elbow to tell me to be quiet: او با آرنج نوک تیزش به من زد تا بگو ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strip paint: جدا کردن رنگ از روی یک سطح
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's always been my rock: او همیشه تکیه گاه من بوده است او هم ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he stood at the fray's edge observing: او در حاشیه درگیری ایستاده بود و تم ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have this sharp pain in my chest doctor: دکتر، من این درد شدید را در قفسه سی ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is always been my rock: او همیشه تکیه گاه من بوده است او هم ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the frayed fabric looked vintage: پارچه ریش ریش شده قدیمی به نظر می ر ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was a little sharp with me when i asked him to help: وقتی از او کمک خواستم کمی با من تند ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is always been my rock: او همیشه تکیه گاه من بوده است او هم ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strip all the land of plants: لخت کردن ( خالی کردن ) زمین از گیاه ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i suddenly felt a sharp pain in my back: ناگهان دردی شدید در کمرم حس کردم.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was stripped of his rank: خلع کردن کسی از مقام اش سلب کردن حق ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
some of these look a little frayed: بعضی هاشون به نظر یکم ساییده شدن.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she drew a sharp distinction between domestic and international politics: او تمایزی شفاف بین سیاست داخلی و بی ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was stripped of his rights: خلع کردن کسی از مقام اش سلب کردن حق ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how is your financial condition: وضعیت مالی شما چه طوره؟ condition=و ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can't just loaf around all day—get to work: نمی تونی کل روزو علافی کنی—برو سر ک ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do a strip: لخت شدن
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
todd is a sharp dresser: "تاد" یک فرد شیک پوش است.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
add something in: ضمیمه کردن
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
its teeth are razor sharp: دندان های آن بسیار تیز هستند.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she began to strip: شروع کرد به لخت شدن
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of the human condition: مصیبت ها، بدبختی ها، غم و اندوه
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he spent the afternoon loafing in the park: کل بعد از ظهر رو تو پارک علافی کرد. ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
add something on: اضافه کردن، افزودن
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he wanted to strip the old paint of the wall: میخواد رنگای کهنه دیوار رو بریزه st ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make sure you use a good sharp knife: مطمئن شوید که از یک چاقوی تیز خوب ا ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what i buy is conditioned by the amount i earn: چیزی که می خرم توسط حقوقم تعیین میش ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
football team rocked by scandal: اعضای تیم فوتبال بخاطر رسوایی ببار ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
add something together: ترکیب کردن، به هم در آمیختن
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we came to a sharp bend in the road: ما به یک پیچ تند در جاده رسیدیم.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have one condition: یک شرط دارم condition=شرط
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they were loafing like couch potatoes all weekend: کل آخر هفته رو مثل سیب زمینی های مب ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in sharp contrast: در تضاد شدید ( به گونه ای که به وضو ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how is her condition: وضعیت او چگونه است؟ condition=وضع س ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
off the strip: خارج از خیابان اصلی شهری ( شمالِ آ ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are there any seats left: آیا صندلی ای باقی مانده است؟
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all right but under one condition: خیلی خب ولی به یه شرط
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a steeple crowned by a gilded weathercock: بر فراز برج کلیسا با یک بادنمای طلا ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please don't do anything until things cool off: لطفا کاری نکن تا اب ها از اسیاب بیف ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp suited business executive: یک مدیر تجاری شیک پوش
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is there any bread left: آیا نانی باقی مانده است؟
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my mother has lung condition: مادرم بیماری ریه دارد condition=بیم ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the point of dying: در شُرف مرگ، نزدیک به موت
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to sing sharp: بالاتر از نوت ( موسیقی ) خوندن
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
several years ago: چندین سال قبل
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did you find any good movies on netflix: آیا فیلم خوبی در نتفلیکس پیدا کردی؟
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the medieval pantry stored wine and bread: آبدارخانه ی قرون وسطایی شراب و نان ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the largest firms may ultimately become unstoppable: بزرگترین شرکتها شاید در نهایت توقف ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
liquid handwash: مایع دستشویی
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that'll be nine bucks: میشه ۹ دلار
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i swapped the old machine for a newer model: من ماشین قدیمی را با یک مدل جدیدتر ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't have any pets: من هیچ حیوان خانگی ای ندارم.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the forth member of their family: چهارمین عضو ( نفر ) خانواه انها
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he swapped his watch for a box of cigars: او ساعتش را با یک جعبه سیگار تاخت ز ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fell free to reach out if you have any questions about study abroad: اگر در مورد تحصیل در خارج از کشور س ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the heat made her faint: گرما باعث احساس گیجی و فروپاشی او ش ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't have any money: من هیچ پولی ندارم.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the cheese had a sharp and salty taste: پنیر مزه ای تند و شور داشت.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp bend in the road: پیچ تند در جاده
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sales were particularly strong last month in sharp contrast to its main competitors: فروش ماه گذشته به ویژه در مقایسه با ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reach out someone who really cares about you: سراغ کسی برو که واقعا بهت اهمیت بده ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you start on the windows and i'll do the walls then we can swap over after an hour or so: تو با پنجره ها شروع کن و من دیوارها ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she experienced a faint when she heard the shocking news: او در هنگام شنیدن خبر شوکه کننده، ح ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we didn't get any rain last week: هفته گذشته اصلاً باران نداشتیم.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
l 'm looking for the encyclopedia astronomy booking town library: من دنبال دایره المعارف نجوم در کتاب ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to suffer a sharp blow to the head: ضربه ناگهانی به سر وارد شدن
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the halftime show was full of razzle dazzle but lacked emotional depth: نمایش بین دو نیمه پر از زرق و برق ب ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
discussion of each city network focuses on these tables: گفتگو پیرامون هر یک از شبکه های شهر ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sharp stabbing pain: حس فرو رفتن جسم نوک تیز ( در قفسه س ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his career has ended: دوران کاری او به پایان رسیده است. ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leonard has a sharp tongue: لئونارد زبان تندی دارد ( = اغلب به ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she didn't eat any of the food: او هیچ کدام از غذا را نخورد.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the painting had a faint outline: نقاشی حاشیه ی ناچیزی داشت.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sharp memory: حافظه قوی
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
moral career: مسئولیت اخلاقی
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we should swap our roles: ما باید نقشهامون رو با هم عوض کنیم
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp drop in temperature: افت شدید دما
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
builders faced a sharp drop in construction spending in november: سازندگان در ماه نوامبر با کاهش ناگه ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the meeting starts at 7 sharp: جلسه سر ساعت ۷ صبح شروع می شود shar ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't have any friends: من هیچ دوستی ندارم.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the e string on my guitar is a bit sharp: سیم E روی گیتار من کمی بلای نوت است ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was a faint glow in the night sky: یک نور ناچیز در آسمان شب وجود داشت.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
inflation have risen sharply: تورم افزایش ناگهانی و چشمگیری داشت
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a knife with a sharp blade: یک چاقو با لبه/تیغه تیز
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she added some razzle dazzle to her presentation with animations and music: با انیمیشن و موسیقی به ارائه اش یه ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
williams has held all four grand slam titles at the same time twice in her career: ویلیامز هر چهار عنوان مسابقات بزرگ ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this sauce is pretty sharp: این سس بسیار تند است.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she doesn't have any money: او هیچ پولی ندارد.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't bottled up your feelings try to get them off your chest: احساساتت را توی خودت نگه ندار. بریز ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
autumn leaves scurried across the empty streets driven by the wind: برگ های پاییزی توسط باد روی خیابان ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his outfit was pure razzle dazzle—sequins feathers and neon lights: لباسش یه نمایش کامل بود—پر از پولک، ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i fainted and came to: من بی حال شدم و به هوش امدم
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a good mattress can reduce back pain: یک تشک خوب می تواند درد کمر را کاهش ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the church turn sharp left: بعد از کلیسا ، سریع به چپ بپیچید.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is there any milk in the fridge: آیا در یخچال شیر هست؟
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't bottled up your feelings: احساساتت را توی خودت نگه ندار
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the team tried a razzle dazzle play but the defense saw through it: تیم یه حرکت فریبنده انجام داد، ولی ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he scurried through the corridors of the ancient castle eager to uncover its secrets: او با عجله از راهروهای قلعه باستانی ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go on the razzle: بیرون رفتن و خوش گذراندن
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the servants scurried to prepare the banquet hall for the royal guests: خدمتکاران با عجله سالن ضیافت را برا ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you'll be worse luck: بد شانس تر خواهی شد
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you have any information: آیا اطلاعاتی دارید؟
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
faint chance: شانس خیلی کمی داشتن است
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you just play a gotcha game with me: یعنی این کار تو فقط مچ گیری است ( ن ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a knife with a sharp edge: یک چاقو با لبه/تیغه تیز
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do we have any glasses: آیا هیچ عینکی داریم
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a scurry of squirrels: یک گروه سنجاب
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you will be worse luck: بد شانس تر خواهی شد
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm down with a cold: من سرما خورده ام i'm down=مریض احوا ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't have the faintest idea about it: من کوچکترین تصوری درموردش ندارم
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she totally rocked her presentation: ارائه ش رو ترکوند، عالی بود. rock ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do we have any beer: آیا آبجویی داریم؟
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
upbeat profession: حرفه خوش آتیه
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'd like to have a punch: من نوشیدنی گازدار میخوام punch=نوشی ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you rocked that interview—well done: مصاحبه رو ترکوندی—آفرین! rock ( ان ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at sharp: راس ساعت/زمان
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go for a stroll: قدم زدن تفریحی و بی هدف
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they were banished from the library for making a noise: به خاطر ایجاد سروصدا از کتابخانه اخ ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my musical tastes don't overlap with my brother's at all: سلایق موسیقی من با برادرم اصلا باهم ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
many fish have ingenious ways of protecting their eggs from predators: بسیاری از ماهی ها روش های مبتکرانه ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you have any questions: اگر سوالی دارید
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is meant to be: قرار است که
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i would faint right then and there: من باشم همونجا غش میکنم بعدش
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he rocked that leather jacket like a superstar: اون کاپشن چرمی رو مثل یه ستاره پوشی ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
iran offers upbeat assessment of progress in nuclear talks: ایران ارزیابی خوشبینانه ای از مذاکر ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they chanced to find their way in the storm: آنها شانس آوردند ک راهشان را در طوف ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
held no punches in her criticism: در نقد کردن ملاحظه ی هیچ کس رو نمی ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
metals expand when they are heated: فلزات وقتی حرارت داده شوند منبسط می ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sharp differences of opinion: تفاوت های آشکار عقیدتی
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with thornton's final refusal the comrades could not fudge the chair issue any longer: با امتناع نهایی تورنتون، رفقا دیگر ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the boat was rocking gently on the lake: قایق داشت به آرامی روی برکه تاب می ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the political debate turned into a fray: مناظره سیاسی به جنجال تبدیل شد.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're banished from out community: از جامعه ما طرد شدی!
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i followed a narrow path through the woods: مسیر باریکی را از میان جنگل دنبال ک ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a big chance: چه شانس بزرگی
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp pain: درد شدید
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
vicky stole a piece of fudge from the kitchen: ویکی یک تکه فاج ( نوعی شیرینی ) از ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
constant stress frayed her patience: استرس مداوم صبرش را فرسوده کرد.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i rocked the baby until she went to sleep: من آنقدر بچه را در گهواره تاب دادم ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was banished to an uninhabited island for a year: به جزیره ای خالی از سکنه به مدت یک ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a road kill: جسد
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a great tidal wave may ruin everything in its path: سونامی بزرگ ممکن است همه چیز را در ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
water expands as it freezes: آب وقتی منجمد می شود انبساط می یابد ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp increase in prices: افزایش شدید در قیمت ها
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she sewed the fray to prevent damage: او حاشیه پارچه را دوخت تا آسیب نبین ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stray into one's arms: در آغوش کسی پرت شدن
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we are on the path of success: ما در مسیر موفقیت قرار داریم
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i had to scurry to the store before it closed: باید با عجله می رفتم مغازه قبل از ا ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i know i'm bossy and i hold my hands up to tha: می دونم که خوشم میاد رئیس بازی دربی ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the country was rocked by a series of political scandals: کشور به خاطر چندین جنجال سیاسی تکان ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he couldn't shake the feeling of loss: او نمی توانست از احساس فقدان دست بک ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp fall in unemployment: کاهش شدید در بیکاری
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we're on the path of success: ما در مسیر موفقیت قرار داریم
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
muffled squealing: ناله ی گرفته، عرعر گرفته و خفیف
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp bend: یک پیچ تند
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the contract has several important conditions that must be met: قرارداد چندین شرط مهم دارد که باید ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cover your ears cause it has no muffler: گوشهایت را بگیر چون اون صداخفه کن ن ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there are a couple of fudge options at hand but neither entirely bridges the divide: چند گزینه ناقص و نادرست در دسترس اس ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
child's vocabulary expands through reading: ( دایره ) واژگان کودک از طریق خواند ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kids were scurrying around the house looking for their toys: بچه ها این طرف و آن طرف خانه می دوی ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tech companies joined the fray with new products: شرکت های فناوری به رقابت پیوستند.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
scamper away: دررفتن - گریختن - پا به فرار گذاشتن
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the news rocked the world: آن خبر، جهان را شوکه کرد.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the seller agreed to the deal but only under two conditions: فروشنده با معامله موافقت کرد، اما ف ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp turn: یک پیچ تند
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to have managed: موفق شدن در انجام کاری، توانستن به ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has a sharp eye for a bargain: او چشم تیزبین به یک معامله دارد.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he made a fudge of one of her feet: او یکی از پاهایش را به شکلی ناشیانه ...
٣ روز پیش