نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make it up to somebody: جبران کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make someone’s toes curl: دل کسی را لرزاندن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don’t be silly: احمق نباش / چرند نگو
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get over somebody: با چیزی یا کسی کنار آمدن/ بر چیزی ی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a crush on somebody: خاطرخواه کسی بودن / کراش داشتن رو ک ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hitting on somebody: مخ کسی را زدن / لاس زدن با کسی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold on a second: یه لحظه صبر کن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hook up with someone: با کسی رابطه برقرار کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don’t buy it: باور نمیکنم
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut out area: نواحی بریده شده
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don’t care: برام مهم نیست
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in case of emergency: در مواقع اضطراری
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut out a window: prepare an opening in a wall for a ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut out animation: متحرک سازی بریده
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut out for a sailor: a natural seaman
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut off wall: دیوار جدا کننده - دیوار آببند - دیو ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut out for him: specially designed for him
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut off sampling: نمونه گیری بُرینشی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut out on someone: not to come as promised
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for god’s sakes: به خاطر خدا
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut of size: سر جای خود نشاندن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get off the track: از بحث اصلی خارج شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get out of the game: رها کردن / بیرون آمدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
break up with someone: بهم زدن رابطه با کسی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
certain point: نقطه مشخص / زمان مشخص
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
deal with someone: با کسی حل و فصل کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be through with something: به پایان رساندن کاری
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
blowgun: تفنگ بادی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be proud of someone: افتخار کردن به کسی
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
puppydom: خود سازی خود نمایی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pupilize: شاگرد گرفتن درس خصوصی دادن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pupillage: مرحله شاگردی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pupiparous: ( حشره شناسی ) شفیره آور، شفیره گذا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
phenomenal gem or phenomenal or phenomenal: گوهرسنگ پدیده ای سنگ جواهری که در ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
phenomenal memory: unusually strong memory abilities
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
puppet show: خیمه شب بازی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
puppet valve or clack: دریچه جدا شو
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
puppet animation: متحرک سازی عروسک فیلمهای عروسکی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
puppet animator: متحرک ساز عروسک
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
puppet design: طراحی عروسک
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
puppet execution: ساختن عروسک
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
puppet film: فیلم عروسکی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
puppet handler: عروسک گردان
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
puppyhood: خود سازی خود نمایی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
puppyish: توله سگ مانند
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fadeless: دارای رنگ ثابت
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fade down: محو کردن ( صدا ) - کاستن - کم شدن ص ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fadedness: state of having lost color
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fade shutter: بندان محو کننده
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fade to white: محو به سفیدی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
outlawry: یاغی گری، گردن کشی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cultured pearl: مروارید مصنوعی، مروارید پرورشی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
culture of bees: پرورش یا تربیت زنبور
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
culture area: region dominated by one or several ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
culture microbiological: کشت میکروبی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
culture of cotton: کشت پنبه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cuddy: گنجه، صندوق خانه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cuddlesome: بغل کردنی، دوست داشتنی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cudweed: ( گیاه شناسی ) توپی ( چند گونه گی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cudgel one's brains: چاره جویی کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cudiometer: گنج سنج
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cudchewer: نشخوار کننده
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cuddletech: ( technology ) new product that is ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cuesta: ( جنوب غربی ایالات متحده ) تپه ای ک ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cueist: بیلیاردبازی کن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cue circuit: مدار علامت مدار ارتباطی یکسو یه ای ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
attendantly: consequently
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
attendance officer: ( در مدارس ) ناظم
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
attendant parking: پارکینگ با نگهبان
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
attended before court: represented in court
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
brin: برین - دو رشته بسیار ظریف سازنده فی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swear on the bible: قسم خوردن به مقدسات
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no wine: بدون شراب
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
filterable virus: انواع ویروس ها ( چون آنقدر ریز هستن ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
filtered water: water cleaned through a filtering p ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
filter choke: چوک پالایه پیچک هسته آهنی که در س ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
deemphasis postemphasis postequalization: تقویت زدایی فرایندی برای کاهش شدت ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
deemphasis network: شبکه ی تقویت زدا پالایه ی مقاومتی - ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
deemed it his duty: believed it to be his responsibilit ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
deemster: one of two chief judges on the isle ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mistress of the house: woman in charge of a household
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
deemstership: office or position of chief justice ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mistress of the seas: بانو دریاها
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
de emphasis filters: فیلتر های پس تاکید
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mistranslate: بد ترجمه کردن ترجمه غلط کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mistranslated: incorrectly translated
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fiver roll drawing: فتیله پیچ غلتکی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mistranscribe: copy improperly
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mistranscription: incorrect duplication
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
oopsie daisy: این عبارت به معنای “کمی احمقانه” و ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
blameworthiness: شایستگی سرزنش
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hairlike: مومانند
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hairy vetch: ( گیاه شناسی ) ماشک گل خوشه ای راست ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
haircloth: پارچه مویی ( که برای روکش مبل به کا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hair cracks: formation of cracks in the wall of ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
blamelessness: بیگناهی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hair stroke: خط بسیار باریک خط نازک بالا یا پایی ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
blamelessly: از روی بی گناهی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hairless: طاس، بی مو
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
permissible deviation: تفاوت مجاز
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
permissibleness: being permissible
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
permissible velocity: سرعت مجاز
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
permissible value: مقدار مجاز
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
forced move: حرکت اجباری
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
habitual criminal: repeat offender
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
permissive legislation: قانونی که مردم را بکردن کاری مخیر ک ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
permissivence: قانون ـ فقه : اباحه اِباحه ( به عرب ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
permissive attitude: relaxed approach that allows a grea ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
permissive behavior: daring and liberal behavior
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
permissible error: خطای مجاز
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
permissible load: بار مجاز
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
permissible tractive force: نیروی مالش مجاز
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
permissible area: سطح مجاز
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
permissible curvature: انحنای مجاز
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to work one’s tail off: �خیلی سخت کار کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to break bread w i’m fed of with you: از دستت به اینجام رسیده
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to get some attention: جلب توجه کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to him we shall return: بازگشت همه به سوی اوست انا الله و ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to leap a head of pack: گوی سبقت را از رقبا گرفتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to look women as a commodity: به زن به چشم یک کالا نگاه کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to move in literary circles: �در محافل ادبی آمد و رفت کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to pester on sb: کنه شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to pester on somebody: کنه شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to put a sheep to sleep: گوسفندی را خلاص کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to shout at the top of one’s lungs: �با صدای بلند فریاد زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to stab one’s in the back: از پشت خنجر زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to the last breath: تا آخرین نفس
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
home boy and home girl: �بچه محل ( پسر یا دختر )
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to draw blank: �به یاد نیاوردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you’re over the hump: سربالایی رو گذروندی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how much bread have you got: �مایه تیله چی داری؟
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your head is in the clouds: در ابرها سیر کردن تو عالم هپروت بود ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is beside: طرف شوته
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is beyond his mind: �عقلش قد نمیده�
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be no match for someone: �درمقابل کسی جوجه بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are crowding me: داری باعث میشی سردرد بگیرم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
under someone’s thumb: گوش به فرمان بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be snake in the grass: موذی ( به قولی موذمار ) بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to bear too much bare handed: با یه دست چند تا هندونه برداشتن ( چ ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you’re on your own: خودتی و خودت
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you happy or married: شما مجرد هستید یا متاهل
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to cement their relationship: محکم کردن رابطه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are on your own: خودتی و خودت
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
toot one’s horn: �از خود تعریف کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be down to earth: �خاکی و فروتن بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
try no to take your eyes off her: �سعی کن چشم ازش بر نداری
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you’re born to do this: �واسه اینکار ساخته شدی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
try no to take your eyes off him: �سعی کن چشم ازش بر نداری
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be head over heels in love: یکدل نه صد دل عاشق شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are born to do this: �واسه اینکار ساخته شدی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
two brothers are as different as chalk and cheese: کاملا متفاوت بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you’re crowding me: داری باعث میشی سردرد بگیرم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you need your head examined: عقل کسی پاره سنگ برداشتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you perv me up: �داری منو دید میزنی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you should be proud of that: احسنت بارک الله تو باید به عملت اف ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what’re you driving at: �منظورت چیه؟
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you should have fought him back: باید جوابشو می دادی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you touch so much as one hair of my son’s head: اگه یه مو از سر پسرم کم بشه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you’re a complete idiot: تو یه احمق به تمام معنا هستی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
views carry much weight: اهمیتی / وزنی / اعتباری داشتن
٧ ماه پیش