آزاده - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blood – brain barrier: سد خونی - مغزی ( اصطلاح مهندسی پزش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blood perfusion: خونیاری ( اصطلاح مهندسی پزشکی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bone end: سر استخوان ( اصطلاح مهندسی پزشکی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bradycardia pacing: کندتپشی ( اصطلاح مهندسی پزشکی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brai tissue: بافت مغزی ( اصطلاح مهندسی پزشکی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brain waves: امواج مغزی ( اصطلاح مهندسی پزشکی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brain–computer interface: رابط مغز و کامپیوتر ( اصطلاح مهندس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brain computer interfaces: رابط های مغز و کامپیوتر ( اصطلاح م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brain to brain interface: رابط مغز به مغز ( اصطلاح مهندسی پز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bulk degradation: تجزیه توده ای ( اصطلاح مهندسی پزشک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cable equation: معادلۀ کابل ( اصطلاح مهندسی پزشکی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acute stroke: سکته ی مغزی حاد ( اصطلاح مهندسی پز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intake tower: برج آبگیر این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adaptive block matching: تطبیق بلوکی وفقی ( اصطلاح مهندسی پ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adjacent views: نماهای مجاور ( اصطلاح مهندسی پزشکی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adjustable modulus porous structures: ساختارهای متخلخل مدول قابل تنظیم ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adult stem cell: سلول بنیادی بالغ ( اصطلاح مهندسی پ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air kerma: کرمای هوا ( اصطلاح مهندسی پزشکی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alternating stimulation: تحریک متناوب ( اصطلاح مهندسی پزشکی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ambulatory gait behavior: رفتار حرکت سرپایی ( اصطلاح مهندسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

angiogenic factors: فاکتورهای رگزا ( اصطلاح مهندسی پزش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anisotropic diffusion filters: فیلترهای انتشار ناهمسانگرد ( اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anterior cerebral artery: شریان غدامی مغزی ( اصطلاح مهندسی پ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anterior skull base: پایه ی جمجمه ی قدامی ( اصطلاح مهند ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiarthritic: ضد نقرس ( اصطلاح مهندسی پزشکی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

approximate entropy: آنتروپی تقریبی ( اصطلاح مهندسی پزش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arteriovenous fistula: فیستول شریانی ورودی ( اصطلاح مهندس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

articular cartilage: غضروف مفصلی ( اصطلاح مهندسی پزشکی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

artificial extracellular matrices: ماتریس بیرون سلولی مصنوعی ( اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

artificial vision: بینایی مصنوعی ( اصطلاح مهندسی پزشک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she plays her cards close to her chest: keeps her plans or ideas secret. ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the boss found himself in a tight corner: in a difficult situation. ( idiom )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the minister is on the ropes now: having serious problems and likely ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i think he's got something up his sleeve: has a plan or idea he will keep sec ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put somebody up to something: encourage or persuade sb to do sth ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

count on somebody to do something: trust sb to do sth ( idiom )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't work out what this means: find the answer to sth. ( idiom )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intake area: منطقه آبگیر ، منطقه تغذیه ( اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

growth media: محیط کشت ( اصطلاح مهندسی پزشکی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abbreviated mental test: آزمون کوتاه شناختی ( اصطلاح مهندسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abdomenal: شکمی ( اصطلاح مهندسی پزشکی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abiotic reactions: واکنش های غیر زیستی ( اصطلاح مهندس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

absolute bandwidth: پهنای باند کامل ( اصطلاح مهندسی پز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acetabular dysplasia: وضعیتی که در آن رشد استابولوم ناکاف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don’t give up the day job: این اصطلاح زمانی استفاده می شود که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chemistry between: In a chemical sense, chemistry refe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

molecular level: Molecules are the building blocks o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

compound effect: In chemistry, a compound is a subst ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your face falls: you suddenly look disappointed or u ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vanish off the face of the earth: disappear completely ( idiom )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by fair means or foul: even if unfair methods are used

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on somebody hand: ( of work, etc. ) to do ( idiom )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off somebody hand: no longer the responsibility of sb

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the inner man: your mind or soul ( idiom )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the inner woman: your mind or soul ( idiom )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do yourself an injustice: judge yourself unfairly ( idiom )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do yourself an injury: hurt yourself physically ( idiom )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not inconsiderable: large; large enough to be considere ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

within an inch of doing something: very near/close to something/to doi ...

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lamp bulb: حباب لامپ ( اصطلاح انگلیسی برای مهن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

electromagnetism force: نیروی الکترومغناطیسی ( اصطلاح انگلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

linear damping: میرایی خطی ( اصطلاح انگلیسی برای مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electric attraction: جاذبه الکتریکی ( اصطلاح انگلیسی برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

radial impeller pump: پمپ دورانی شعاعی ( اصطلاح انگلیسی ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water cooled room air conditioner: آب سرد اتاق تهویه مطبوع ( اصطلاح ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncased well: چاه بدون پوشش ( اصطلاح انگلیسی برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cycle of erosion: دوره فرسایش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unstable flow: جریان نامتعادل ( اصطلاح انگلیسی برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

radial line method: روش شعاعی خطی ( اصطلاح انگلیسی برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quick condition: حالت تعلیق ( اصطلاح انگلیسی برای مه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity abutment: کرانپایه سنگین ( اصطلاح انگلیسی برا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air insulation: عایق هوا ( اصطلاح انگلیسی برای مهند ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lateral drain: زهکشی جانبی ( اصطلاح انگلیسی برای م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mass structure: سازه وزنی ( اصطلاح انگلیسی برای مهن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

multiple purpose project: پروژه چندمنظوره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tail cone: دنباله مخروطی ( اصطلاح انگلیسی برای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zapp flap: قالب اولیه فلپ های لبه فرار ( اصطلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self loop: طوقه ( اصطلاح انگلیسی برای مهندسی ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sports medicine specialist: متخصص طب ورزش ( اصطلاح انگلیسی برای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

panchromatic mode: حالت تمام رنگی ( اصطلاح انگلیسی برا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social networks on the internet: شبکه های اجتماعی در اینترنت ( اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kinematical relation: رابطه جنبشی ( اصطلاح انگلیسی برای م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ymck: لغت مختصر شده 4 رنگ اساسی برای صنعت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

butterfly tail: دم پروانه ای ( اصطلاح انگلیسی برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

notron utilities: دسته ای از برنامه های کوچک که وظیفش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chronic heart disease: نارسایی مزمن قلبی ( اصطلاح انگلیسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

biconvex: یک بال که سطح فوقانی و تحتانی آن به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ebpr: بازیابی اتوماتیک پسورد به کمک ایمیل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vascular occlusive disease: بیماری انسداد عروق ( اصطلاح انگلیسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joint resistance: مقدار مقاومت مفصل ( اصطلاح انگلیسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exhaust velocity: سرعت خروج ( اصطلاح انگلیسی برای مهن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

information and communication technolog: فناوری ارتباطات و اطلاعات ( اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

myocardial damage: آسیب قلبی عروقی ( اصطلاح انگلیسی بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flow of energy: جریان انرژی ( اصطلاح انگلیسی برای م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

high pressure area: منطقه پر فشار ( اصطلاح انگلیسی برای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

t r module: ماژولTR ( اصطلاح انگلیسی برای مهندس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heart transplantation: پیوند قلب ( اصطلاح انگلیسی برای پزش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

three phase transformer: ترانسفورماتور سه فاز ( اصطلاح انگلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hydraulic element: عامل هیدرولیکی ( اصطلاح انگلیسی برا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sorry for being late: به خاطر تاخیر عذرخواهی می کنم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

visible light communication: ارتباطات نور مرئی ( اصطلاح انگلیسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zone marker: علامت منطقه ایستگاه رادیویی ( اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off grid system: سیستم خارج از شبکه ( اصطلاح انگلیسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hey prof: اساتید در بدو ورود به کلاس و در ابت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

picture transmission: انتقال تصویر ( اصطلاح انگلیسی برای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

global city: شهر جهانی ( اصطلاح انگلیسی برای مهن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

active component of current: جریان مؤثر ( اصطلاح انگلیسی برای مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phase resolved: تجزیه فازی ( اصطلاح انگلیسی برای مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thermoplastics: مواد ارتجاعی ( اصطلاح انگلیسی برای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your mind is a blank: هنگامی که مطلبی را فراموش می کنید و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your mind goes blank: هنگامی که مطلبی را فراموش می کنید و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have made your bed now lie in it: باید نتیجه بد کارهایی که کردی را بپ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abrivated addressing: آدرس کوتاه/مختصر شده ( اصطلاح انگلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

page description language: زبان توصیف صفحه ( اصطلاح انگلیسی بر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all good things come to an end: برای پذیرش اینکه حتی تجربیات خوش نی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all’s fair in love and war: در عشق و جنگ، نباید انتظار رفتار من ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all’s well that ends well: برای توصیف شرایطی که نامطلوب شروع ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get on your high horse: با هدف بهتر نشان دادن خود، راجع به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aggregate operator: عملگر جمعی ( اصطلاح انگلیسی برای مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

somebody days are numbered: روزهای آخرش است

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dynamic web page: صفحه پویای وب ( اصطلاح انگلیسی برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beam lead: پایه اتصالی ( اصطلاح انگلیسی برای م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where there’s a will there’s a way: خواستن توانستن است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bee colony algorithm: الگوریتم کولونی زنبور عسل ( اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

while the cat’s away the mice will play: مردم معمولا از نبودن مقام مافوق سوا ...

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want to pick your brain: i want to ask you a question

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have a golden heart: you're very kind

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm pumped up: i'm very excited

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on the fence: i'm not sure about it

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll zip my lips: i'll keep quiet

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have cold feet: i'm scared to do this

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a couch potato: he is lazy

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's big boned: he is so fat

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm bit tied up: i'm a bit busy ( slang phrase )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you out of mind: are you mad? ( slang phrase )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm so into you: i like you a lot

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am free: i have a free time

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat's me: i don't know

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to reduce: cut down

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the library: go to the library

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gain consciousness: come around ( slang phrase )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fight from an illness: recover from an illness ( slang phr ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have munchies: to feel hungry

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to not be able to breathe: stuffed up ( slang phrase )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to eliminate: get rid of ( slang phrase )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a homie: short for homeboy or homegirl, pal ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to get bigger than normal: swell up ( slang phrase )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

starting to get sick: coming down with ( slang phrase )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

start suddenly than normal: break out ( slang phrase )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to swing by: to visit a place or a person very q ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a crib: a place where somebody lives, home ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a score: what luck ( slang phrase )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a freebie: something which is given for free, ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave me a break: leave me alone ( slang phrase )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm so pissed off at you: i'm so mad at you

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i gotta go: i need to leave now

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be a jerk: don't be stupid

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

looking to your laurels: در دستاوردهای خود گم نشوید و آنچه ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

up a creek without a paddle: بدشانسی آوردن. ( اصطلاح )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snug as a bug in a rug: گرم و دنج ( اصطلاح )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

step up your game: برای شروع عملکرد بهتر ( اصطلاح )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to not see the wood for the trees: آنقدر درگیر مسائل بی اهمیت باشید که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straight from the horse’s mouth: مستقیما از دهان شخصِ درگیر شنیدن! ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don’t cry over spilt milk: برای اتفاقی که افتاده گریه نکنید زی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beside yourself with joy: بی نهایت شاد بودن ( اصطلاح )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

having an ace up the sleeve: مزیتی داشته باشید که در حال حاضر بر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chucking a sickie: این عبارت مشابه عبارت Skive در بریت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a house is not a home: این اصطلاح مقایسه ای بین یک خانه مع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give someone a bell: تماس تلفنی برقرار کردن ( اصطلاح است ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good man is hard to find: این اصطلاح امروزی از سختی یافتن یک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard yakka: کار سخت ( اصطلاح استرالیایی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a bird in the hand is better than two in the bush: فرصت الان، بهتر از یک چشم انداز آین ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to mug off: سوء استفاده از کسی یا احمق فرض کردن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a journey of a thousand miles begins with a single step: اصطلاح “مسیری هزارمایلی با یک قدم آ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loonie and toonie: لونی، سکه یک دلاری کانادا، نام خود ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

macca’s: “Macca’s” نام مستعار مک دونالد است. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a man is known by his friends: این اصطلاح بیانگر اهمیت دوستان یک ف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

timmies: به فست فود و کافی های زنجیره ای تیم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she’ll be right: این اصطلاح روشی خوش بینانه برای گفت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a new broom sweeps clean: “جاروی جدید تمیزتر می کند” یک اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

veggo: گیاهخوار ( اصطلاح استرالیایی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carry a torch for: به کسی علاقه داشتن، کراش داشتن ( اص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elephant shoes olive juice: این دو عبارت موقع تلفظ، حرکت دهانی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head over heels for: این عبارت معنای عمیقتری نسبت به ” t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

l bomb: اقرار و اعتراف عاشقانه ( اصطلاح درب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love lockdown: به حالتی گفته میشود که احساس علاقه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a man who is his own lawyer has a fool for a client: وقتی یک فرد خودش را به عنوان وکیل د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get fire: اخراج شدن ( اصطلاح )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

noho: north Hollywood ) هالیوود شمالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bob`s your uncle: به همین راحتی ( اصطلاح )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it sucked: It was bad = خیلی بد بود ( اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i`m down or game or in: من پایه ام ( اصطلاح )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a barking dog never bites: اصطلاح “سگی که بلندتر پارس می کنه، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as best you can: not perfectly but as well as you ar ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a chain is only as strong as its weakest link: این اصطلاح بیان می کند که قدرت یک گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so hoy what is new: خب؟ چه خبر؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a dog is a man’s best friend: مفهوم این اصطلاح به حیوانی، معمولاً ...

١ سال پیش

مدال‌های آزاده