نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
recruiting tool: ابزار سلطه recruit=سلطه ، تحت خدمت ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
people don't grasp that brain health is about social stimulation: مردم درک نمی کنند که سلامت مغز مربو ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
legal work was done yesterday: دیروز کار قانونی انجام شد
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor tools: ابزار ناکارآمد poor=ناکارآمد
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the lecture hall was packed solid with students: سالن سخنرانی پر ( مملو ) از دانش آم ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i need to hunt up some old documents for the case: باید برخی اسناد قدیمی مربوط به پرون ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she grasped his hand tightly: او دستش را محکم گرفت. grasp ( فیزی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
land someone with something: باعث ایجاد دردسر و مشکل برای کسی شد ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor prognosis: پیش آگهی ضعیف
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the police hunted down the escaped criminal: پلیس مجرم فراری را تعقیب و دستگیر ک ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
milk is a liquid and cheese is a solid: شیر مایع و پنیر جامد است.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to snort coke: استنشاق کردن کوکائین
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the computer game was flawed by poor programming: بازی کامپیوتری توسط برنامه نویسی ضع ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
land sb with something: باعث ایجاد دردسر و مشکل برای کسی شد ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor kitten: ( بچه ) گربۀ بیچاره
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they are hunting for a new apartment in the city: آنها در حال جستجو برای یک آپارتمان ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
check on something: وضع چیزی رو بررسی کردن ( منظور تا ا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i complained to the manager about the bad service: من به مدیر بابت خدمات بد شکایت کردم ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
only on died and four of them were captured but they wanted to kill themselves: یک نفر مرد و چهار نفر از انها اسیر ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in business he hunts like a wolf for opportunities: در تجارت، او مانند یک گرگ به دنبال ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this theory needs to be backed up with solid empirical data: این نظریه باید با داده های تجربی مع ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
check on sth: وضع چیزی رو بررسی کردن ( منظور تا ا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
corporate capture: این اصطلاح به این معناست که شرکت ها ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i hunted high and low for my missing keys: همه جا را برای پیدا کردن کلیدهای گم ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grasp a skill: کسب مهارت
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the drama course gives students a solid grounding in the basic techniques of acting: این دوره نمایشی ( تاتر ) به دانش آم ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the political campaign turned into a witch hunt: کمپین سیاسی به یک پیگرد بی دلیل تبد ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can you go upstairs and check on the kids: میری بالا ببینی بچه ها در چه حالن؟ ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
land a dream job: بدست آوردن یا گرفتن یک شغل خوب و رو ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an excellent grasp of english: درک و فهم عالی از زبان انگلیسی gras ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor connection: نِتِ ضعیف ارتباط ضعیف
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that rice pudding was the first solid food he's eaten since his operation: این پودینگ برنج اولین غذای خشک بود ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kids organized a treasure hunt in the backyard: بچه ها یک بازی گنج یابی در حیاط پشت ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he lands on top of a hill: آن مرد در بالای تپه افتاد/او بر فرا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
liquid and solid waste is collected in the tank: ضایعات مایع و جامد در مخزن جمع آوری ...
٢ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
poor person: فرد فقیر
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after graduation he started his job hunt: پس از فارغ التحصیلی، او جستجوی کار ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
where did your eyes land first: چشمت اول کجا رو دید - نگات افتاد کج ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's been up for three days: سه روزه نخوابیده
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
check on sb: وضع کسی رو بررسی کردن ( منظور تا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he complained that the room was too cold: او شکایت کرد که اتاق خیلی سرد است.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a slice of bread: یک برش نان
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the charity affair last night was a huge success: مراسم خیریه ی دیشب بسیار موفق بود. ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's definitely spun: کاملاً معلومه که تحت تأثیر مواده.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it seems like a very solid marriage: به نظر می رسدمثل یک پیوند زناشویی ب ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
check on somebody: وضع کسی رو بررسی کردن ( منظور تا از ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're a keeper: تو ارزشمندی کاردرست - ارزشمند
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's always complaining about her job: او همیشه از شغلش شکایت می کند.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is definitely spun: کاملاً معلومه که تحت تأثیر مواده.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
check on someone: وضع کسی رو بررسی کردن ( منظور تا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if this information is captured by someone: اگر این اطلاعات به دست کسی بیافتد ی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hunt for a lost book: جست و جو برای یک کتاب گمشده جستجو ک ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are a keeper: تو ارزشمندی هستی
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we should be basing our decisions on solid facts not inclinations and hunches: ما باید تصمیمات خود را بر اساس حقای ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was so stressed i felt totally spun: اون قدر استرس داشتم که کاملاً گیج ش ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the hotel was booked solid all of december: هتل در ماه دسامبر به صورت تام ( تما ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
solid career: شغل ثابت و مطمئن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
click your tongue: "نچ" گفتن.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is that right you eat raw fish for your lunch: این درسته که شما برای نهار ماهی خام ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what are you muttering: چی با خودت داری غرولند میکنی/زیر لب ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be struck by sth: به چیزی برخورد کردن، تصادم کردن ( ب ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he lacks confidence: او اعتماد به نفس ندارد.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wholemeal bread: نان کامل
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
customer affair: امور مشتری
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i met her at school and we just clicked: توی مدرسه دیدمش و از هم خوشمون اومد ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i slept for eleven solid hours: یازده ساعت یکسره خوابیدم.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they lack the necessary skills: آنها مهارت های لازم را ندارند.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
then we split the earth making fissures in it: سپس ما زمین را شکافتیم، در آن شکافه ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she looked spun out after the breakup: بعد از جدایی، کاملاً داغون به نظر م ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
math wizard: خوره ریاضی ( ریاضی براش آب خوردنه ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for a solid 20 minutes: برای بیست دقیقه ی تموم برای بیست دق ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a piece of bread: یک تکه نان
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the whole affair caused a scandal: تمام این ماجرا رسوایی به بار آورد. ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
their chemistry clicked: آنها مجذوب یکدیگر شدند
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
financially the club is very solid: از نظر مالی باشگاه بسیار مطمئن است.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is a lack of evidence: نبود مدرک وجود دارد.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we were told to put our affairs in order: به ما گفته شد که به امورمان نظم بده ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was thrown into jail: او به زندان افتاده بود.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you want to complain blame your x: اگه ناراحتی، x رو سرزنش کن اگه اعتر ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what struck me: آنچه مرا تحت تاثیر قرارداد
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
transverse processes: زائده عرضی ( ستون فقرات ) process= ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at the town hall everyone got a chance to say their piece about the new law: تو جلسه عمومی، همه فرصت داشتن نظرشو ...
٢ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
solid sphere: کُره توپر
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
david has a solid muscular body: دیوید بدنی توپر و عضلانی دارد.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my hands were raw with cold: دست هایم از سرما باد کرده و تیر می ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was jailed for killing her husband: او بدلیل کشتن شوهرش زندانی شده بود.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the state of affairs: چگونگی اوضاع
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be struck by something: به چیزی برخورد کردن، تصادم کردن ( ب ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
click on it: روش تقه بزن یا روی اش تقه کن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a raw cut: بریدگی متورم و دردناک
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after flying all night he was glad to be on solid ground: پس از تمام شب پرواز ، خوشحال بود که ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
firm and well made: استوار ، محکم محکم و خوش ساخت
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't complain: نمی تونم شکایتی داشته باشم
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the baby plopped the toy into the bath: بچه اسباب بازی را با یک صدای چلپ تو ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that music is solid: آن موسیقی باحال/ بی نظیر است solid= ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i found a small piece of glass on the floor: من یک قطعه کوچک شیشه روی زمین پیدا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't meddle in her affairs: در کارهای او مداخله نکن!
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plop of rain: چکه باران ( با صدای مشخص )
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a frog plopped into the pond: یک قورباغه با صدای چلپ داخل برکه اف ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's been on edge all day waiting for the exam results: تمام روز به خاطر نتایج امتحان عصبی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reporting period pre dates x: دوره گزارش دهی به پیش از ایکس برمیگ ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
signs of distress: نشانه های اضطراب
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
transparent flattering: چاپلوسی تابلو
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that he struck you: که اون بهت حمله کرده ؛ که اون مرد ب ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's an expert in foreign affairs: او یک متخصص در امور خارجی است.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the committee member said his piece and let the discussion move on: عضو کمیته نظرشو گفت و گذاشت بحث ادا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plop into: با صدای چلپ داخل چیزی افتادن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all the performers showed solid musicianship and technique: همه اجراکنندگان نوازندگی و شگردهای ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the door was solid as rock: در مثل سنگ محکم بود
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't complain just do it: غرغر نکن فقط انجامش بده
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that she struck you: که اون بهت حمله کرده ؛ که اون مرد ب ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's been on edge all day waiting for the exam results: تمام روز به خاطر نتایج امتحان عصبی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
transparent facade: ظاهرنمایی تابلو
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's the company's director of public affairs: مدیر امور عمومی شرکت است. [=کسی که ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the argument she said her piece and walked away: بعد از بحث، حرفشو زد و رفت. say yo ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a solid red dress: یک لباس قرمز کامل ( یکنواخت ) / یک ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a raw irritated throat: گلوی ملتهب و خراشیده شده
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a chest made of solid oak: صندوقی تماما ساخته شده از بلوط
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he plopped down on the couch after work: بعد از کار با یک ضمه صدا روی مبل اف ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
relations between them are based on a solid foundation of friendship and trust: روابط بین آنها بر پایه محکم دوستی و ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the government's policy has solid support from this country people: سیاست این دولت از حمایت همه جانبه ( ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
transparent person: آدم بی غل و غش، ساده، بی شیله پیله، ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
changes occur in the body because of the process of ageing: به دلیل فرایند پیری ، در بدن تغییرا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plop in: با صدای توپ افتادن داخل چیزی
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a strong friendship: دوستی پایدار ( محکم، استوار )
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we heard plops of rain on the roof: صدای تاپ تاپ قطره های باران روی سقف ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
distress conditions: شرایط اضطراری
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the piece: توپ ( پارچه ) به صورت توپ
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his circumstances were bleak but he survived: شرایط او ناامید کننده بود اما او جا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plopping sound: صدای چلپ چلپ
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
everyone was on edge after hearing the bad news: همه بعد از شنیدن خبر بد عصبی و پرتن ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plop yourself: خود را با بی حواسی انداختن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
few of the town's fine buildings predate the earthquake of 1755: تعداد کمی از ساختمانهای خوب این شهر ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be struck on: از چیزی ( یا کسی ) شوکه شدن، جا خور ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
transparent case: نمونه ی بارز
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we just clicked: رابطه خوبی داشتِم یعنی get on well ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the war the government focused on its own domestic affairs: پس از جنگ، دولت بر روی امور داخلی خ ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the bank has reported solid earnings for the year: این بانک سودهای دارای استانداردهای ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maxillary process: برجستگی فک بالا process در آناتومی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a firm friendship: دوستی پایدار ( محکم، استوار )
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you will be transferred to the london office: شما به دفتر لندن منتقل خواهید شد
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have just transferred money in your current account: من به تازگی پول به حساب جاریت جا به ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the stone plopped out of his hand: سنگ با یک صدای توپ از دستش افتاد.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plop out: با صدای توپ افتادن خارج چیزی
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the plopping sound of water droplets was relaxing: صدای چلپ چلپ قطره های آب آرامش بخش ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plop down on: روی چیزی ولو شدن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is a bleak day: روزِ سردی است bleak=سرد = cold
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
future looks bleak: آینده نا امیدکننده به نظر می رسد b ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she plopped herself in the chair exhausted: او خسته و بی حال خودش را توی صندلی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the bus runs on a regular schedule: اتوبوس طبق برنامه منظمی حرکت می کنه ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has regular check ups with his doctor: او با دکترش معاینات منظمی داره.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's been training hard for the race for several weeks now: او چند هفته ای می شود که برای مسابق ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his heartbeat is strong and regular: ضربان قلب او قوی و منظم است
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a real spook: یک شبح واقعی
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
train in: فراگیری
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is he your regular doctor: آیا او پزشک همیشگی ( معمول ) شما هس ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get spooked: وحشت زده شدن
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the place was full of spooks and secret agents: اون جا پر از مأمور مخفی و جاسوس بود ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to train a telescope on the moon: متمرکز کردن یا تنظیم کردن تلسکوپ بر ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he used to work as a spook for the cia: قبلاً به عنوان جاسوس برای سازمان سی ...
٣ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
chitter: از سرما لرزیدن اواز خواندن چهچه زد ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
people admire or respect them: مردم آنها را تحسین می کنند یا به آن ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he didn't mean to spook you: قصد نداشت بترسونتت
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the loud noise spooked the horse and it ran away: صدای بلند، اسب رو ترسوند و اون فرار ...
٣ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
braced bay: دهانه مهاربندی شده
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kids love stories about spooks and haunted castles: بچه ها عاشق داستان های ارواح و قلعه ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
settle sth: حل کردن مشکل و یا یک اختلاف
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
settle with one' s enemies: با دشمن کنار آمدن ( کنار گذاشتن اخت ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i saw a spook in the hallway last night: دیشب یه شبح توی راهرو دیدم.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i drunk some tea to settle my nerves: من کمی چای نوشیدم تا اعصابم را آرام ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after my stomach settles: بعد از این که معده ما آروم شد
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spooky atmosphere: فضای ترسناک یا وهم آلود
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the body regulates blood pressure to keep us healthy: بدن فشار خون را تنظیم میکند تا ما س ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be gunning for someone or something: معنی حسادت کردن هم میده و اینکه دار ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's how you train your attention muscle: به این گونه، توانایی ِ توجه کردنت ر ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her heart melted: قلبش به درد اومد یا دلش سوخت
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is wandering garden: داره پرسه زنان میره به باغ
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spooky sound: صدای ترسناک
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be gunning for somebody or something: معنی حسادت کردن هم میده و اینکه دار ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you should read the regulation before you start: باید قبل از شروع، قانون را بخوانی.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep your eyes trained on something: به چیزی چشم دوختن، به چیزی نگاه کرد ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spooky night: شب ترسناک
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
our company has many safety regulations: شرکت ما مقررات ایمنی زیادی دارد. R ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he trains horses: او اسب ها را تعلیم می دهد.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could i have a lift: اجازه میدین من همراه شما با اتومبیل ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spooky house: خانه ترسناک
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the medicine regularly three times a day: دارو رو به صورت منظم سه بار در روز ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the aid workers trained local people to give the injections: کارکنان کمک های اولیه به افراد محلی ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spook easily: زود ترسیدن
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she offered me a lift to a concert: او بهم پیشنهاد داد که با ماشینش منو ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
regularity in exercise is key to my improvement: پیوستگی یا نظم در ورزش کلید پیشرفت ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spook story: داستان ترسناک یا مربوط به ارواح
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lift something right out: پاک کردن و از بین چیزی د ر چشم به ه ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we are wandering from the point: ما داریم از موضوع منحرف می شویم.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's a pretty regular sized car: اون یه ماشین با اندازه کاملاً عادیه ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i heard your uncle used to be a spook: شنیدم عمو ت قبلاً مأمور مخفی بوده.
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was giving the customer convincing reasons to buy his product: او دلایل قانع کننده ای برای خرید مح ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i just lifted the whole intro from wikipedia: کل مقدمه رو از ویکی پدیا کش رفتم. ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they realized they had wandered into a minefield: آنها متوجه شدند که در یک میدان مین ...
٣ روز پیش