نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to bid on a contract: عقد قرارداد، بستن قرارداد
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's really trying to amuse us with such tricks: او واقعاً سعی دارد با چنین ترفندهای ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the prosecutor will prosecute the case in court next week: دادستان هفته آینده پرونده را در داد ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the president talked through all the military options: رییس جمهور با جزییات درباره اختیارا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to get cuffed: در فصل زمستان به معنی وارد رابطه ی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
root something up: از ریشه در اوردن یک گیاه
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have no time to chit chat: وقت برای این کس کلک بازیا ندارم ( ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's revving up for next week's world cup game: او برای بازی هفته آینده جام جهانی ا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had many contacts in germany: او در آلمان خیلی رابط و آشنا داشت.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need to combine these two ingredients: ما باید این دو ماده را با هم ترکیب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
facing prosecution: روبرو شدن با تعقیب قانونی
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was supposed to be here by seven but now i realized he stood me up: قرار بود تا 7 اینجا باشه ، اما الان ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he recognized her voice instantly: صدای او را بلافاصله شناخت.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid someone goodnight: شب بخیر گفتن.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i followed the arrows to the parking lot: من فلش ها را تا پارکینگ دنبال کردم
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't have time to chit chat: وقت برای این کس کلک بازیا ندارم ( ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the campaign is finally getting off the ground after receiving funding: کمپین بالاخره پس از دریافت بودجه به ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's not just smart he's fit too: فقط باهوش نیست، خوشگل هم هست. fit ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he saw the filth not just in the streets but in the system: اون کثافت رو فقط توی خیابونا نمی دی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to make a bid valuing 100 million dollars: پیشنهادی را به مبلغ صد میلیون دادن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need to combine our efforts to solve this problem: برای حل این مشکل، باید تلاش های خود ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor man he suffered: حیوونی ، چقدر زجر کشید
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you've outdone yourself: برگ برنده تو رو کردی. سنگ تمام گذا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has a good singing voice: صدایش خوب است. ( = خوب آواز می خوان ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's a dirty politician who takes bribes: یه سیاست مدار فاسده که رشوه می گیره ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
before going to bed she bade her children goodnight: قبل از رفتن به رختخواب، او به بچه ه ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no time to chit chat: وقت برای این کس کلک بازیا ندارم ( ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
root sth out: الف ) ریشه کن کردن ، خلاص شدن از ب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's combine our ideas and come up with a plan: بیایید ایده هایمان را با هم ترکیب ک ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suffer brain damage: به آسیب مغزی مبتلا شدن.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
right wing hosts: :سرکرده های/سران جناح راست
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her bid for re election was unsuccessful: تلاشش برای انتخاب مجدد بی ثمر بود b ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how many can fit in the suv car: چند نفر می تونه سوار suv ( ماشین شا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has a sweet voice: صدای دلنشینی دارد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that idea sounds like it came straight out of the booby hatch: اون ایده انگار مستقیم از تیمارستان ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this cpu has 8 cores for better multitasking: این پردازنده ۸ هسته دارد برای انجام ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
but i only remember him trying to suffocate me under the bed covers: ما من فقط بیاد می آورم او سعی می کر ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can combine the colors to make a new shade: می توانید رنگ ها را برای ایجاد یک س ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they spent the afternoon bidding the time before the concert started: آنها بعد از ظهر را به طور بی هدف گذ ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i love weak tea but my parents like strong tea: من عاشق چای کمرنگم اما بابا مامانم ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hustle for that muscle: سخت کار کردن سختکوشی کردن
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he suffered an epileptic fit: او دچار حمله ی صرع شد. fit ( پزشکی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
and if they did not all fit together: و اگر همه ی این اجزا با یکدیگر هماه ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the core of the problem is miscommunication: هسته مشکل، سوءتفاهم است. core ( عم ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they decided to combine their businesses: آنها تصمیم گرفتند کسب و کارهایشان ر ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we could hear the sound of a bell in the distance: صدای زنگی از فاصله ی دور به گوش می ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a period of dormancy: یک دوره رکود/خواب
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
each fiber has a hollow core: هر فیبری یک مرکز تو خالی دارد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it makes me feel suffocated: اون باعث میشه که احساس خفگی بمن دست ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
earth's core is composed mainly of iron and nickel: هسته زمین عمدتاً از آهن و نیکل تشکی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this job doesn't fit my personality: این شغل با شخصیت من جور در نمیاد ( ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that was a dirty move: اون حرکت ناجوانمردانه بود dirty ( ر ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid the time: وقت گذراندن به طور خاص یا بی هدف.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
competitors must keep going no matter what: رقبا باید تحت هر شرایطی به راه خود ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
root something out: الف ) رییشه کن کردن ، خلاص شدن از ب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he felt crazy during the fit: او در طول حمله عصبی احساس دیوانگی د ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the recipe says to combine the flour and sugar: دستور پخت می گوید آرد و شکر را مخلو ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hustle and bustle of the crowd: هیاهوی جمعیت
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suddenly we heard a strange sound from the engine: ناگهانی صدای عجیبی از موتور بلند شد ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the volcano has been in a state of dormancy for many years: این آتشفشان سال هاست که در حالت خام ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thirty years after the fire he is still haunted by images of death and destruction: سی سال بعد از آن آتش سوزی هنوز صحنه ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid farewell to someone: از کسی وداع گفتن.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
root around somewhere: به دنبال چیزی گشتن علی الخصوص در می ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
things combine to from: ترکیب شدن و تشکیل دادن . . .
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this shirt fits me very well: این پیراهن خیلی خوب بهم میاد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sound can travel over large distances in water: صوت در آب تا فاصله ی زیادی شنیده می ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i rooted out an old pair of shoes which might fit you: من یک جفت کفش قدیمی پیدا کردم که مم ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she had a laughing fit: او دچار حمله ی خنده شد. fit ( فرهن ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
political voice: صاحب نظر سیاسی
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
christmas cheer: هورا و فریاد شادی کریسمس
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the core network handles all the routing and switching: شبکه مرکزی تمام مسیریابی و سوئیچینگ ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll call you tonight no matter what: امشب بهت زنگ میزنم، تحت هر شرایطی ک ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they cheered their team: آنها تیمشان را تشویق کردند.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he wants to see you no matter what: اون میخواد هر طور شده تو رو ببینه
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they combined their talents to create a successful project: آنها استعدادهای خود را با هم ترکیب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the deal was dirty from the start: اون معامله از اولش بو می داد. dirt ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the decision to leave her children now haunts her: تصمیمش مبنی بر ترک بچه هایش اکنون م ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his dormant love flared again: عشق خفته اش دوباره شعله ور شد.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the long summer vacation we bid farewell to our friends at the airport: بعد از تعطیلات طولانی تابستان، از د ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
combined effect: اثر تلفیقی
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
peter heard the sound of gunfire: پیتر صدای شلیک گلوله ( را ) شنید.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her face haunts me: قیافه ش دائماً تو ذهنمه
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dirty occupations: مشاغل کثیف
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i swear i'll never talk to him again: قسم می خورم دیگه هرگز با او حرف نمی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swear on my mum that was hilarious: به جون مامانم قسم خیلی خنده دار بود
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
theoretical voice: صاحب نظر نظری صاحب نظر تئوریک صاحب ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i met this really fit bloke in a club last night: دیشب توی کلاب یه پسر خیلی خوش تیپ و ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they fitted video cameras and other devices to the cars: آنها دوربین عکس برداری و ابزار های ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he placed a bid on the vintage car hoping to get a good deal: او برای آن خودروی کلاسیک پیشنهاد قی ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she bade him farewell before he left for the airport: او قبل از اینکه به فرودگاه برود از ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this bar used to be one of your old haunts: این کافه یکی از پاتوق های قدیمی ات ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was rooting around in her drawer for a pencil: او در حال گشتن برای یک مداد در کمدش ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swear on a stack of holy books: قسم به مقدساتی
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this key doesn't fit the lock: این کلید به قفل نمیخوره ( قفل را با ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
light travels faster than sound: سرعت نور از سرعت صوت بیشتر است.
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this won't fit under the seat: این زیر صندلی جا نمی شه. fit =جا ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i hear that's a dirty movie: شنیدم فیلم سکسی و صحنه داریه
١ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she divorced her husband after she discovered that he was having an affair: او ( آن زن ) بعد از اینکه متوجه شد ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put someone on edge: کسی را عصبی کردن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the operation she couldn't eat solids: بعد از عمل ، او نمی تواند غذای خشک ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this affair must be kept confidential: این مسئله باید محرمانه بماند
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put somebody on edge: کسی را عصبی کردن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a cube and a pyramid are both solids: مکعب و هرم هر دو جسم هندسی هستند.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's no affair of mine: به من مربوط نیست
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put sb on edge: کسی را عصبی کردن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
red solid curve: منحنی توپر قرمز رنگ
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is no affair of mine: به من مربوط نیست
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the country has been on edge due to political unrest: کشور به خاطر ناآرامی های سیاسی در ح ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has 54 tin boxes packed solid with baseball cards: او 54 جعبه قوطی دارد که با کارت های ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this has nothing to do with you it's not your affair: این ربطی به تو نداره. این موضوع و ک ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a solid green background: پس زمینه سبز یکدست
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this has nothing to do with you it is not your affair: این ربطی به تو نداره. این موضوع و ک ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
solid reasoning: استدلال مستحکم
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the reciprocal flow of useful information: تبادل اطلاعات مفید
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a solid silver bracelet: یک دستبند نقره خالص
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
theirs was a great love affair: عشق آنها یک عشق بزرگ بود. [=خیلی عا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
click picture: عکس گرفتن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
solid slag: گدازه غلیظ
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
had a row with my husband yesterday: من دیروز با شوهرم بگو و مگو داشتم
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he cabled his nephew stating: او تلگراف زد به برادرزاده اش با این ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his wife discovered that he was having a love affair with another woman: همسرش متوجه شد که او با زن دیگری را ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bulk solid: توده جامد
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she cabled her nephew stating: او تلگراف زد به برادرزاده اش با این ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a love affair: عشق بازی، رابطه ی عاشقانه
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a solid structure: یک ساختار مستحکم یا محکم
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was a strain of insanity in the family: در خانواده یک رگه از جنون و دیوانگی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had affairs with several women: با چند زن رابطه ی نامشروع داشت
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm a bit on edge today: امروز یکم عصبیم یا مضطربم.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she had an affair with a coworker: با یک همکار رابطه جنسی مخفیانه داشت
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am a bit on edge today: امروز یکم عصبیم یا مضطربم.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the operation he couldn't eat solids: بعد از عمل ، او نمی تواند غذای خشک ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something clicks: جا افتادن، جور شدن، درست شدن یعنی ح ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we couldn't row: نمیتوانستیم پارو بزنیم
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
solid silver candlesticks: شمعدان های نقره تمام عیار یا خالص
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we were invited to a black tie affair at the governor's mansion: ما به یک مراسم کراوات مشکی [=میهمان ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this diamond is less expensive because it contains several flaws: این الماسه ارزون تره، چون چند تا ای ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sth clicks: جا افتادن، جور شدن، درست شدن یعنی ح ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he wants to make their wedding day an affair to remember: او می خواهد روز عروسی آنها را به خا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a solid line of traffic: یک ترافیک کیپ یا بسته ( قفل ) یا غل ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
religeons are like rivers they flow to the same sea: دین ها مانند رودهایی هستند که همه ب ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
everything's clicking: همه چی خوب پیش میره
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we get six days off in a row: ما شش روز پشت سر هم مرخصی داریم row ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a solid oak table: یک میز بلوط مستحکم
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an extramarital affair: ماجرای عشقی با شخص ثالث ( با غیر هم ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i lost my flow: انرژیمو از دست دادم flow=انرژی و یا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
everything is clicking: همه چی خوب پیش میره
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
solid objects in the galaxy: اجسام فضای در کهکشان
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we were rowing against the wind: ما خلاف جهت باد پارو می زدیم row=قا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the book describes america's love affair with baseball: این کتاب عشق بی حد و مرز آمریکا به ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the only bridge across the river was a flimsy affair of ropes and rotten wood: تنها پل روی رودخانه، یک چیزِ سست از ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s the perfect boyfriend his only flaw is the fact that he sometimes speaks without thinking: اون دوست پسر بی نقصیه؛ فقط عیبش این ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her english is very poor: انگلیسی او خیلی ضعیفه.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
use strokes of solid green to the wall painting: استفاده از خطوط سبز یکدست در نقاشی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the public has shown little interest in the whole affair: مردم علاقه چندانی به کل این ماجرا ن ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
superhero foods for students: غذاهای مقوی برای دانش اموزان
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there's a major flaw in your plan: یه اشکال اساسی تو نقشه ت هست
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
many poor families can't afford basic healthcare: خیلی از خانواده های فقیر توان پرداخ ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a solid blue background: یک پس زمینه آبی سیر یا یکدست
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the famous hostage affair of the late 1970s: ماجرای گروگان گیری معروف در اواخر د ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's the perfect boyfriend his only flaw is the fact that he sometimes speaks without thinking: اون دوست پسر بی نقصیه؛ فقط عیبش این ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
superhero spices: ادویه های قوی یا مقوی
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor child: بچه ی بیچاره
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a white rose on a solid blue background: یک رز سفید در زمینه آبی سیر
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a simple affair: یک موضوع/پیشامد/ واقعه ساده و مفصل
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it will never work: عمراً جواب بده.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a elaborate affair: یک موضوع/پیشامد/ واقعه ساده و مفصل
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
click his fingers: بِشکَن زدن
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it'll never work: عمراً جواب بده.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i had a row with him: من با او دعوا / مشاجره کردم row=مش ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
solid gold candlesticks: شمعدان های طلا تمام عیار یا خالص
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a cube is a solid: مکعب یک شکل سه بعدی است.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had his flaws but he was still a great teacher: او معایب خود را داشت، اما او هنوز ی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
land sb with sth: باعث ایجاد دردسر و مشکل برای کسی شد ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the boat bumped against a solid object: قایق به یک جسم جامد برخورد کرد.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fighting in vietnam was an experience that would haunt him for the rest of his life: جنگ در ویتنام تجربه ای بود که برای ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor nutrition: تغذیه نامناسب
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a mistake or shortcoming in a plan theory etc which causes it to fail or reduces its effectiveness: یک اشتباه یا ضعف در یک طرح، نظریه و ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his own affair: به خودش مربوط میشه!
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor dog: سگ بیچاره
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the tragic scene still haunt her: صنه های غم انگیز هنوز روح او را می ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
freeze the mixture for about three hours or so until solid: مخلوط را به مدت حدودا سه ساعت فریز ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there were fundamental flaws in the case for reforming local government: در مورد اصلاح حکومت محلی، نقص اساسی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her own affair: به خودش مربوط میشه!
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what happened was an accident but the woman's death haunted him forever: آنچه پیش آمد، یک حادثه بود، اما مرگ ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that was a poor decision: اون تصمیم بدی بود.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his advice was always solid and practical: نصیحت او همیشه قابل اطمینان و عملی ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the ministry of foreign affairs: وزارت امور خارجه
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a design flaw caused the engine to explode: یه ایراد طراحی باعث ترکیدن موتور شد ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his english is very poor: انگلیسی او خیلی ضعیفه.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a spirit haunts the island: یک روح جزیره را تسخیر کرده است.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this provided solid evidence that he committed the crime: این ( موضوع ) مدارک محکمه پسندی برا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when will you begin recruiting: کی شروع به جذب نیرو خواهید کرد؟ rec ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i couldn't grasp what he meant: نفهمیدم منظورش چی بود. grasp ( محا ...
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the construction should be sturdy and solid: ساختار باید محکم و مستحکم باشد.
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor in calories: کم کالری
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we had to hunt through hundreds of files to find the report: مجبور شدیم میان صدها پرونده بگردیم ...
٢ روز پیش