نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a leaf from someone’s book: �از کسی سر مشق گرفتن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can not get blood from a turnip: �روغن از دستش نمی چکه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the account is overdrawn: حساب موجودی نداره ( مقروض به بانک )
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to affect piety: جانماز آب کشیدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something important hos come up to me: �کاری برام پیش اومد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when good cheer is lacking our friends will be packing: قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take sth on board: انتقادپذیری ( پذیرفتن ایده )
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we’re living at a close quarters: زندگیشان رو با . . . میچرخونن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sth important hos come up to me: �کاری برام پیش اومد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take something on board: انتقادپذیری ( پذیرفتن ایده )
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the account's overdrawn: حساب موجودی نداره ( مقروض به بانک )
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something went to dog: فلان چیز به فنا رفت
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get the bit between the teeth: آستین همت را بالا زدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the apple of sb’s eye: نور چشمی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sth went to dog: فلان چیز به فنا رفت
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who wears pants in your home: چه کسی در خانه ی شما رییس هست؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the bit between the teeth: آستین همت را بالا زدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the apple of somebody’s eye: نور چشمی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we all share in ur grief: ما همه در غم شما شریک هستیم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sorry i was dead to the world: در خواب سنگین/عمیق بودن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the blame falls on me: تقصیر منه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we are paid peanuts: چندر غاز حقوق می گیریم
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
thankyou for pointing that out: �ممنون که به این نکته اشاره کردید
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sorry i have a lot on my mind: خیلی افکارم مغشوش است
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we had a blast we enjoyed the party: ترکوندیم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the deal fell through: معامله جوش نخورد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thoughts are free: �اول اندیشه وانگهی گفتار
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep your ground: تسلیم نشدن عقب ننشستن کوتاه نیامد ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we shall never hear the last of this: حرف در این باره تمامی ندارد / این ق ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop aging: پیر نشی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop playing innocent: خودت رو به موش مردگی نزن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swear by sth: سر چیزی قسم خوردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s the end: همینو کم داشتیم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swear by something: سر چیزی قسم خوردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this's the end: همینو کم داشتیم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have faith in sth: سر چیزی قسم خوردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s torn it: همه چی ضایع شد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have faith in something: سر چیزی قسم خوردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sweet old days: یاد اون روزا بخیر
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is torn it: همه چی ضایع شد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is not my idea of pleasure: به نظرم این تفریح نشد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they can do a rush job: کارِت رو فوری انجام میدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is not my idea of fun: به نظرم این تفریح نشد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is torn it: همه چی ضایع شد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swimming is his meat: او عاشق شنا کردن است
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they served coffee of a sort: قهوه دادند آن هم چه قهوه ای / مثلا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the account is in the red: حساب موجودی نداره ( مقروض به بانک )
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is not my idea of sth: به نظرم این تفریح نشد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swimming is her meat: او عاشق شنا کردن است
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they served coffee of a sorts: قهوه دادند آن هم چه قهوه ای / مثلا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can not get blood from a stone: �روغن از دستش نمی چکه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is not my idea of something: به نظرم این تفریح نشد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sling your hook: برو گمشو
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the account's in the red: حساب موجودی نداره ( مقروض به بانک )
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they were really the bee’s knees: کارشون واقعا عالی بود چیزی که از هم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pair cable: کابل زوجی
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pair of gloves: two matching gloves
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pair oar: قایق پارویی مسابقه ای دو نفره
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pairwise disjoint: دو به دو مجزا
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pairwise mutally exclusive events: حوادث دو به دو ناسازگار
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pairity: زوجیت
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
small flank: سطح جلو بوبین
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
small format: قطع کوچک
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
small farmers: کشاورزان خرد یا کم مایه
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
small film: فیلم باریک
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target signal: علامت هدف
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bollix: خیطی بالا آوردن قاطی پاتی کردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sharet: family name ( hebrew )
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
targetless: lacking a goal
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target spotting: line that connects an observer with ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target rifle: تفنگ مشقی نشانه روی
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target computer: کامپیوتر هدف
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target programm: برنامه هدف
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target routine: روال هدف
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target cost: هزینه هدف هزینه تکوین و تولید یک م ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target fade: محو شدن هدف کاهش لحظه ای در شدت سی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target acquisition and designation system: system in apache helicopters that l ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target acquistion: اشکار ساز هدف توانایی سیستم آشکار ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target drone: هدف کاذب هواپیمای بدون خلبان کنترل ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target marking: casting illuminating or smoking amm ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target noise: نویز هدف تغییرات آماری در سیگنال پ ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target observation: line that connects an observer with ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target date: تاریخ یا موعد معین
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target program: برنامه هدف
٢ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hushi: city in rumania
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hushaby: لالا، لالالالایی ( ندا برای آرام ک ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hush puppy: کوفته ی آرد ذرت
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hush ship: کشتی جنگی که در جنگ بزرگ پیشین نهان ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring an end to it: خود را کشتن
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hushfully: silently noiselessly quietly
٣ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put an end to something: خود را کشتن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay your head on the block: ریسک کردن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
so much foe that: این هم از این ! / این که از این
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your head on the block: ریسک کردن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give your mind to sth: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn your mind to sth: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set your mind to sth: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your mind to sth: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your mind to something: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set your mind to something: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn your mind to something: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give your mind to something: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rock your body: �بجنبون
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ruffle sb’s feathers: کسی را برآشفتن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ruffle somebody’s feathers: کسی را برآشفتن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
screw sth up: افتضاح بار آوردن خرابکاری کردن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ram ideas down sb’s throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ram ideas down somebody’s throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
force ideas down somebody's throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thrust sth down somebody's throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thrust something down somebody's throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thrust something down sb's throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thrust sth down sb's throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raise sb’s hackles: خشم کسی را برانگیختن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raise somebody’s hackles: خشم کسی را برانگیختن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make sb’s hackles rise: خشم کسی را برانگیختن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make somebody’s hackles rise: خشم کسی را برانگیختن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she doesn’t even cough without her father’s permission: بدون اجازه پدرش حتی آب نمی خوره
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is hungry for success: آرزومند/مشتاق
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the carpet from under sb’s feet: محاوره:پشت کسی را خالی کردن / جمایت ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the rug from under sb’s feet: محاوره:پشت کسی را خالی کردن / جمایت ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has a memory like an elephant: اون خیلی با هوشه
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the rug from under somebody’s feet: محاوره:پشت کسی را خالی کردن / جمایت ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she got the job on false pretense: با ادعای دروغ و دوز و کلک
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the carpet from under somebody’s feet: محاوره:پشت کسی را خالی کردن / حمایت ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she passed out: از حال رفت غش کرد
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your back into something: تمام نیروی خود را صرف کاری کردن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she took to dancing like a duck to water: چیزی رو خیلی راحت یاد گرفتن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring an end to yourself: خود را کشتن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she wears the pants in the house: خانه توسط خانوم اداره میشه
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put an end to yourself: خود را کشتن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s fine now but it was touch and go for a while: موقعیت/ بیماری … نامعلوم/نامشخص بود ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put an end to your life: خود را کشتن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring an end to your life: خود را کشتن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shoe makers son runs barefoot: کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shoe maker's son runs barefoot: کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
since when do i get that important to you: از کی تا حالا اینقدر برات مهم شدم؟
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٣ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please give a warm welcome to somebody: یه کف مرتب به افتخار ( یه نفر ) بزن ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor by condition rich by ambition: هر میمونی زشت ترست ، بازیش بیشتر اس ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pop it out: بگو دیگه/ بده بیرون
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
practise what you preach: به آنچه به دیگران توصیه میکنی خودت ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prices crashed in the stock exchange: �قیمت ها در بورس به شدت پایین آمد
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
promise someone the earth or moon: �وعده سرخرمن به کسی دادن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no haggling: چانه نزنید
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
no waves are made: آب از آب تکون نمی خوره
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nobody blames you i should hope not: نگران نباش کسی بخاطر اشتباهت شماتت ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not a peep out of you: نفست در نیاد
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not pay a blind bit of notice: هیچ توجهی نکردن / گوش کسی بدهکار نب ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nothing more occurs to me: چیز دیگری به نظرم نمی رسد
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
now you know: حالا که فهمیدی ( وقتی کسی میگه من ن ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
occupy the middle ground between: میانه رو بودن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
oh give over: �دست بردار ول کن بیخیال شو
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
party is over when the fat lady dances: وقت گل نی
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
peel out the pedal to the metal: گازشو گرفتن / سرعت گرفتن و دور شدن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
punch it the pedal to the metal: گازشو گرفتن / سرعت گرفتن و دور شدن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
floor it the pedal to the metal: گازشو گرفتن / سرعت گرفتن و دور شدن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pig out or eat like a pig: پرخوری کردن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pin sb down: از کسی حرف کشیدن / از سنگ حرف کشیدن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pin somebody down: از کسی حرف کشیدن / از سنگ حرف کشیدن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
play a prank on sb: کسی را فیلم کردن / کسی را دست انداخ ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
play hookey from school: دزدکی از مدرسه در رفتن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please excuse my back: ببخشید پشتم به شماست
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please give a warm welcome to sb: یه کف مرتب به افتخار ( یه نفر ) بزن ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put it on somebody’s tab: به حساب کسی گذاشتن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my advice to him was like water off a duck’s back: �پندهای مرا از یک گوش شنید و از گوش ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put it down to bad luck: اینو به حساب بدشانسی بگذار
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my car acts up: ماشینم بازی در میاره خوب کار نمیکنه
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
push someone around: حق کسی را خوردن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my english is a bit rusty: انگلیسی ام نم کشیده
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my heart bleeds for sb: �دل برای کسی کباب شدن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my heart bleeds for somebody: دل برای کسی کباب شدن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my heart quailed: دلم ریخت
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my mother hold my brother dear: مادرم برادرم را لوس میکنه یا لیلی ب ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nation of zombies: ملت بی خیال
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i fear not: من نمی ترسم
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
never judge a book by its colour: هرگز از روی چهره قضاوت نکنید
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
new things are gay: نو که آمد به بازار، کهنه شود دل آزا ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no by any manner of means: به هیچ وجه
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make no bones about sth: تردید بخود راه ندادن / ملاحظه ی هیچ ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make no bones about something: تردید بخود راه ندادن / ملاحظه ی هیچ ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make no bones about doing something: تردید بخود راه ندادن / ملاحظه ی هیچ ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make no bones about doing sth: تردید بخود راه ندادن / ملاحظه ی هیچ ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mary is a bright girl and a high flier: مری دختر باهوش و بلند پروازی است
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the curtain on sth: �چیزی رو تمام کردن
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is a bright girl and a high flier: دختر باهوش و بلند پروازی است
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the curtain on something: �چیزی رو تمام کردن
٣ هفته پیش