نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of force: [شیمی] گشتاور نیرو
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of inertia of mass: [عمران و معماری] لنگر اینرسی جرمی
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of the n th order: [ریاضیات] گشتاور مرتبه ی n ام
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
devious mind: - A mindset characterized by cunnin ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she really came through for us: حسابی برامون سنگ تموم گذاشته
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
eccentric helical rotor: پمپهای پیچی خارج از مرکزی این نوع پ ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's stay off the subject of politics: بیا از موضوع سیاست دوری کنیم
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
eccentric bit offset bit: [نفت] مته ی لنگ
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
friends that i rely on don't come through: دوستایی که من روشون حساب باز کردم، ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a squat building: بنا یا ساختمانی کم ارتفاع می باشد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't owe him squat: من پشیزی بهش مدیون نیستم
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of momentum: [شیمی] اندازه حرکت زاویه ای/گشتاور ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of a couple: [ریاضیات] گشتاور زوج
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am offended: You can use this phrase when someon ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of a force: [ریاضیات] گشتاور نیرو
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
eccentric disk: صفحه ی لنگ ( خارج از مرکز )
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stay off the road: به جاده نزدیک نشوید
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the vision that came through to me: چشم اندازی که به ذهن من رسید
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
some planets have an eccentric orbit: مدار برخی از سیاره ها کاملاً مدور ن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he really came through for me when i lost my job: وقتی شغلمو از دست دادم او به دادم ر ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he may be somewhat eccentric: او ممکن است تا حدی غیر عادی باشد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please stay off the grass: لطفا روی چمن نرید
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nixed it: Rejected canceled put to end
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
spare me the details: وارد جزئیات نشو! آب و تابش نده !
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the fans were chomping at the bit for the concert to start: طرفداران بی صبرانه منتظر شروع کنسرت ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after months of delays the employees were chomping at the bit to implement the new system: پس از ماه ها تأخیر، کارمندان بی تاب ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's not done: - Not done definition: Socially un ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
scopa: scopa noun broom [noun] a long - ha ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the team was chomping at the bit to begin the project after weeks of planning: تیم پس از هفته ها برنامه ریزی، بی ص ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
transparent box: جعبه شفاف
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was chomping at the bit to show off her new skills at the competition: او بی تابانه منتظر بود تا مهارت های ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hey may have difficulty establishing their political bona fides: در اثبات حسن نیت سیاسی خود ممکن است ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kids were chomping at the bit to open their christmas presents: بچه ها بی تابانه منتظر بودند تا هدی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fancy running into you here: انتظار نداشتم شما را در اینجا ببینم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm gonna make a change for once in my life: من قصد دارم برای یک بارم شده در زند ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
snow mantle: [آب و خاک] برف پشته
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't suppose for a minute that he will agree: فکر نمی کنم یک دقیقه هم قبول کند.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm never gonna forget you: من هرگز قرار نیست تو را فراموش کنم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's really sweet of you: واقعا باعث افتخار منه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm gonna buy a new car next year: قراره سال آینده یک ماشین جدید بخرم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you were supposed to be here an hour ago: قرار بود یک ساعت پیش اینجا باشی!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what are you gonna do about it: میخای چکارش کنی؟ ( عامیانه )
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're not supposed to walk on the grass: نباید روی چمن راه بروی [قرار نیست ر ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the platform: Use "on the platform" to clearly in ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in marriage the man is supposed to provide for the support of the woman: در ازدواج، این مرد هست که انتظار می ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he announced that he gonna resign: اعلام کرده ( بزودی ) میخاد بازنشسته ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's really nice: واقعا عالیه!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what the hell am i suppose to do now: حالا قراره چه غلطی بکنم ؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is really nice: واقعا عالیه!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how do i take this medicine: چگونه این دارو را مصرف کنم؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get two eggs and whisk them: برو دو تا تخم مرغ بیار و آنها را هم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
getting a good job isn't as easy as you might suppose: به دست آوردن یک شغل خوب آنقدرها هم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take as directed by your physician: طبق دستور پزشک تان مصرف کنید .
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he went to get his jacket: او رفت تا کتش را بیاورد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why do you suppose he resigned: چرا فرض می کنی او استعفا داد؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the first street on the left: اولین خیابان به سمت چپ بپیچید.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could you please get me a glass of water: ممکنه لطفاً یک لیوان آب برایم بیاور ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suppose him to be dead: فرض کن که او مرده باشد [اگر او مرده ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how do you figure: means "what makes you think that? o ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn left at the first street: در اولین خیابان به چپ بپیچید.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i had supposed his wife a younger woman: فکر می کردم همسرش زنی جوانتر است.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to make a snowman: ادم برفی درست کردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i take my cell phone with me everywhere i go: من تلفن همراهم را هر جا بروم با خود ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i suppose you think that's funny well i certainly don't: حدس میزنم ( که ) فکر می کنید خنده د ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could i get by please: لطفا اجازه دهید رد شوم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the flight: وقتی به کار میرودکه شما بخواهید از ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't agree with it but i suppose it's for the best: من با آن موافق نیستم، اما فکر می کن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the people get together: مردم دور هم جمع میشن .
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they can't take his existence: اونا نمیتونن وجود اونو تحمل کنن.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suppose we go for a swim: بریم شنا؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i haven't done the shopping yet as i just got to the supermarket: من هنوز خریدها را انجام نداده ام چو ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i suppose you're right: گمان کنم تو درست می گویی.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is your take on it: نظرت درباره اش چیست
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suppose we miss the train: ( اگر ) قطار را از دست دادیم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wanted to speak to the manager but i got his secretary instead: من می خواستم با مدیر صحبت کنم اما د ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i found out that it was important: من پی بردم / کشف کردم که اون مهمه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do they take credit cards here: اینجا کارت اعتباری می پذیرند؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how was i supposed to know you were waiting for me: از کجا قرار بود بدانم [از کجا باید ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we got home later than usual: ما دیرتر از معمول به خانه رسیدیم. ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you think she takes drugs: آیا فکر می کنی او دارو [مواد مخدر] ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i haven't seen it myself but it's supposed to be a great movie: من خودم آن را ندیده ام، اما قرار اس ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop trying to figure every thing out: دست از سردرآوردن از هر چیزی بردارید ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i usually get the bus to work: من معمولا برای رفتن به سرکار اتوبوس ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take this medicine three times a day: این دارو را سه بار در روز بخور.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he couldn't figure out the accident: او نتوانست تصادف را به یاد بیاورد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i thought we were supposed to be paid today: فکر کردم قرار بود امروز حقوق بگیریم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you get traffic jams in the rush hour: در ساعت شلوغی ( خیابانها وجاده ها ) ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you take sugar in your coffee: با قهوه ات شکر می خوری؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
figure out how: دستم میاد ک چجوری
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take an order: سفارش گرفتن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i suppose you're going to be late again: حسم بهم میگه که شما دوباره دیر می ک ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
justin is the one who figures things out: جاستین است که تصمیم ها را میگیرد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got to meet the president: فرصت به دست آوردم که رئیس جمهور رو ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i need to figure out where i put my keys: باید پی ببرم که کلید هایم را کجا گذ ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he found it a lot more difficult to get a job than he supposed it would be: برای او کار بسیار دشوارتر از آن چیز ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't take it any more: من نمی توانم بیش از این تحمل کنم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll never let you figure me out: هرگز بهت اجازه نخواهم داد سر از کار ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get john a drink: برای جان یک نوشیدنی بیاور. فعل get ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you suppose gillian will marry him: آیا فکر می کنید ( که ) جیلیان با او ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when did you take your driving test: کی امتحان رانندگی دادی؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need some time to figure out our order dinner: ما یکم زمان نیاز داریم تا سفارش شام ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did you get the tickets for the concert: آیا بلیط های کنسرت را خریدی؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i take a size 12 in pants: من شلوار سایز 12 می پوشم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is widely supposed the ceo will be forced to resign: تا حد زیادی گمان برده می شود ( که ) ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
which newspaper do you get: اشتراک کدام روزنامه را داری؟ فعل ge ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i realized its importance: من به اهیمت اون پی بردم / اهمیتش رو ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you going to take the job: آیا قصد داری آن کار را قبول کنی؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we all supposed him to be german but in fact he was swiss: ما همه خیال می کردیم که او آلمانی ا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got a letter from dave this morning: من امروز صبح نامه ای از دیو دریافت ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go and get a cloth: برو یک دستمال بیاور!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it took me a while to figure out what she meant: مدتی طول کشید تا معنی آنچه او می گف ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
has everyone had a chance to put their point of view: آیا همه فرصتی برای عنوان کردن دیدگا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suppose we don't tell anybody else about this importance issues: بیایید در مورد این مسائل مهم با هیچ ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lightning struck the tree: رعد به درخت اصابت کرد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get to the train station: رسیدن به ایستگاه قطار
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this room gets very little sunshine: این اتاق نور خیلی کمی دریافت می کند ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
somebody get a doctor: یک نفر دکتر خبر کند [بیاورد]
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need to figure out a way to reduce costs: ما باید راهی را بیابیم برای کاهش هز ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a drink for john: یک نوشیدنی برای جان بیاور. یکی دیگ ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he struck the ball hard: او محکم به توپ ضربه زد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to go crazy: دیوانه شدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
before the decade is out: قبل از تموم شدن این دهه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strike someone: to cause someone to think به فکر و ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i get the impression that he is bored with his job: من این حس را داشتم که او از شغلش خس ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he workers went on strike for better pay: کارگران برای دستمزد بهتر اعتصاب کرد ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i couldn't figure out the answer to the math problem: نتوانستم پاسخ مسئله ریاضی را حل کنم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll get him: من میرم سراغش
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i may have to leave this house he put it mildly: با ملایمت اظهار کرد که مجبور است ای ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
whenever a disaster strikes: هر وقت مصیبتی روی می دهد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dan didn't answer his phone so i suppose he's busy: دن تلفنش را جواب نمی دهد، بنابراین ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she went sobbing up the stairs: او گریه کنان از پله ها بالا رفت.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i had to work overtime so i didn't get home until midnight: مجبور به اضافه کار بودم، به همین خا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suddenly the answer of a question struck me at exam: در امتحان جواب یک سوال ناگهان به ذه ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get deeper: عمیق تر شدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got a shock when i saw the bill: من وقتی صورت حساب را دیدم شوکه شدم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i know i'm not supposed to mention your hair: من میدونم که نباید به موهایت اشاره ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he became a prominent civil rights figure: او یکی از چهره های سرشناس حقوق مدنی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
am i supposed to bring back your shoes: قراره که من کفش های تو رو بیارم؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get safer: ایمن تر شدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when did you get news about tom: کی خبر های تام رو داشتی؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it makes me think a lot: این ( چیزی ) باعث می شود من زیاد فک ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dip and strike: شیب و امتداد امتداد ( در زمین شناسی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
then when the clock strikes midnight everyone starts eating grapes: وقتی ساعت به نصف شب می رسد، هر کسی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
book a trial lesson: رزو کردن یک جلسه ی آموزشی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the writer is supposed to talk about the theme of his book: قرار است نویسنده در مورد موضوع کتاب ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get to the office: رسیدن به دفتر کار
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my parents made me clean my room: والدینم منو مجبور کردن اتاقمو تمیز ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if your headache gets worse you should see a doctor: اگر سر درد شما بدتر شد باید پیش دکت ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
genius can strike anywhere: نبوغ می تواند در هر جایی شکوفا شود.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
got company we have to book: مهمون ( اینجا دشمن ) داریم. باید بز ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
insufficient praise: تحسین/ تعریف/ ستایش/پرستش ناکافی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i suppose all the tickets will be sold by now: به نظر میاد یا فکر کنم همه بلیط فرو ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my boss always gets to the office by 7: رییسم همیشه تا ساعت ۷ به دفتر کار م ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the news made her worry about the future: اخبار باعث شد اون نگران آینده بشه.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get more important: مهم تر شدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have you booked your flight yet: تا الان ( دیگه ) پروازتو رزرو کردی؟ ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his mind was an open book to me: اصطلاحا : افکار او را میخواندم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who do you suppose will win: فکر میکنی کی میبره؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's very easy to get around berlin: خیلی راحت می شه اطراف برلین رو گشت
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the boss made him work overtime: رئیس اونو وادار کرد اضافه کاری کنه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
triticum vulgar: گندم معمولی این واژه در گیاه شناسی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is better off in his new job: در شغل جدید وضعش بهتر است.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they're a pleasure to work with: کار کردن با آنها خیلی لذت بخشه.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
larissa's getting better at dancing: رقص لاریسا داره بهتر می شه.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hour strike: در شعر و متون ادبی در صورت همراهی ب ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's book: معنی رفتن می ده، مثلاً وقتی توی جشن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we got this tv for a good price during the spring sale: این تلویزیون رو در حراج بهاره به قی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something is off here: یک چیزی اینجا درست نیست.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had to book time off because his son was sick: او مجبور شد مرخصی بگیرد چون پسرش بی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the theater's getting dark: سینما داره تاریک میشه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stick in the mind: در ذهن ماندن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
perry mason: - ​a character created by the US wr ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i get along really well with my colleagues: من خیلی خوب با همکارانم کنار میام.
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
insufficient estimate: [ریاضیات] براورد غیر کافی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get something for a good price: به قیمت خوب خریدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you know what strikes me about your reaction: میدونی چی منو در مورد عکس العملت غا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm gonna call you tonight: من قصد دارم امشب بهت زنگ بزنم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you suppose it's true: فکر میکنی درسته؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't make me wait too long: منو زیاد منتظر نذار.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my alarm clock goes off at 6 but i don't get up until 7: ساعت ۶ ساعتم زنگ می زنه، اما من تا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you got to spend money to make money: برای پول در آوردن اول باید پول خرج ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i just got a great apartment right in the city center: یه آپارتمان عالی درست در مرکز شهر گ ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ex his love had gone: عشق سابقش ترکش کرده بود. گاه می تو ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prices will go up i suppose: فکر کنم قیمت ها میره بالا.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ted got an award for being the best salesperson in the company: تِد به عنوان بهترین فروشنده شرکت جا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i make you cry: من باعث میشم گریه کنی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have you found a place to live: جایی برای زندگی گیر آوردی/ خریدی؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's late and i'm getting tired: الان دیر وقته و من هم خسته شدم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we booked a table at the restaurant for tonight: ما برای امشب یک میز در رستوران رزرو ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an insane suggestion: یک پیشنهاد احمقانه و نامعقول
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a present: کادو گرفتن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i couldn't take my eyes off of her: نمی توانستم چشم از او بردارم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
striking a correct balance between work and life: دستیابی به ( یافتن ) یک توازن صحیح ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did you get my email: آیا ایمیل من رو دریافت کردید؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something about him is off: رفتارش نرمال نیست/عجیب و غیرطبیعی ر ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you insane: تو دیوونه ای!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
randall got out of the car to check the tires: رندل از اتومبیل بیرون آمد تا تایرها ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a stick of gum: یک عدد آدامس
٢ هفته پیش