نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are lousy: تو افتضاح بازی می کنی در بازیهای کا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
horror show: A person, thing, or situation that ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am swell: من خوبم ( اصطلاح )
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swell of anger: طغیان خشم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my ankle began to swell after the fall: مچ پام بعد از افتادن شروع کرد به ور ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be down with something: To be in agreement with, in support ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be down with sth: To be in agreement with, in support ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we're down with: If you are down with something it m ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we are down with: If you are down with something it m ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she crumpled to the floor in a dead faint: او بر اثر غش، مثل یک مرده به زمین ا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she faltered and then her face crumpled: او به لُکنَت اُفتاد و سپس چهره اش د ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she sat down carefully so as not to crumple her skirt: با دقت نشست تا دامنش چین و چروک برن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be careful he is eavesdropping: مراقب باش! او دارد استراق سمع می کن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
crumple up: مچاله و گرد کردن . He crumpled up t ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hoo boy: - used to express excitement, worry ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
off you go to wash your hands: بدو برو دست هاتو بشوی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is someone up to: What are you doing right now? Used ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is somebody up to: What are you doing right now? Used ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
off you go before you miss your train: برو قبل از اینکه قطارتو از دست بدی.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we are in business: - You have solved the first step in ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
blower fan: [معدن] بادبزن دمنده ( تهویه )
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we're in business: - You have solved the first step in ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he should just stick with track and field: اون فقط باید بچسبه به دو میدانی ( ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she felt bereft after her mother passed away: بعد از فوت مادرش، احساس تهی بودن دا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
according to an insider the deal is almost done: طبق گفته ی یک منبع مطلع، معامله تقر ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is you up to: a common English phrase used to inq ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he stood bereft of hope: بی امید ایستاده بود.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stick with me you'll be fine: به من بچسبید هیچ اتفاقی براتون نمی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the breach was caused by an insider threat: نقض امنیتی ناشی از تهدید داخلی بود.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's an insider in the film industry: اون تو صنعت فیلم آدم خودیه. ( است ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
remove the hitch from my tongue: گره از زبانم بردار.
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
skip lot sampling plan: [آمار] طرح نمونه گیری توده کالا با ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sobbingly: با هق هق گریه کردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we've been inside for the whole day: ما تمام روز داخل ( خانه ) بوده ایم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
chute feed: [نساجی] تغذیه الیاف توسط لوله
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't skip leg day: روز تمرین پا را حذف نکنید! روز تمری ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think i'm just gonna stick with old lucky party shirt: فکر کنم باید بچسبم به لباس خوش شانس ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the report was leaked by an insider: گزارش توسط یکی از افراد داخلی لو رف ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
chut: an expression of surprise, impatien ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
skip framing: [سینما] حذف قابها
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
skip hoist: [ریاضیات] بالابر سطلی چرخدار
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bereft of hope: مأیوس، ناامید، غریب، ناتوان، عاجز
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
enough skip it: کافیه تمومش کن
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
skip draft: [نساجی] نخ کشی یک در میان
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
so just skip over the voice demo: پس بیخیال صدای دمو شو
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the house felt bereft without laughter: خانه بدون خنده ها تهی و غم زده بود.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pee cube: - From Season 10, Episode 5 - @ Cur ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
back in a flash: The idiom � back in a flash � means ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
skip distance: [برق و الکترونیک] فاصله پرش فاصله ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
once you get hitched your life will change forever: وقتی ازدواج کنی، زندگیت برای همیشه ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bereft of reason: without reason
٢ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't mean to toot my own horn but i aced that exam: ترجمه تحت اللفظی: منظورم بوق زدن بر ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold the microscope still to see the cells clearly: میکروسکوپ رو ثابت نگه دار تا سلول ه ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't mean to toot my own horn: می خوام از دستاوردهای خودم زیادی تع ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold still and let me tie your shoes: وایسا بذار بند کفشت رو ببندم!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you need to hold still for the needle: باید بی حرکت بمونی موقع سوزن زدن.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't wanna toot my horn: نمی خوام از خودم تعریف کنم / نمی خو ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold still so i can clean the wound: تکان نخور تا زخمت رو تمیز کنم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
toot my own horn: یک اصطلاح است از دنیای موسیقیِ بوق/ ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold still i'm sketching your portrait: ثابت بمون! دارم پرترت رو میکشم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he dangled the keys: او کلیدها را تاب داد/تکان داد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold still while i check your blood pressure: بی حرکت بمون تا فشارت رو اندازه بگی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a chain dangled from his belt: یک زنجیر از کمربندش آویزان بود.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold still i don't want the photo to be blurry: تکان نخور! نمی خوام عکس تار بشه!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold still or i might accidentally cut you: بی حرکت بمون، وگرنه ممکنه پوستت را ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what are you running away from: از چی داری فرار میکنی؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
running speech: گفتار پیوسته
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they are very good assistants very discreet: آن ها دستیاران بسیار خوبی هستند، خی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
running into somebody: ملاقات کردن و دیدن یک نفر
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm sorry about running the night: بابت جریان امشب متاسفم ( یعنی اظه ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the film hasn't been running for ten minutes yet: فیلم به مدت 10دقیقه هست اکران نشده.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she hung the laundry on a line in a discreet corner of the yard: او رخت های شستنی را بر روی یک بند د ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
west running: west - running جریان غربی ( در مورد ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold still and take deep breaths to calm down: ثابت بمون و نفس عمیق بکش تا آروم شی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
toothy: دندان نما
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can count on me to be discreet: شما می توانید روی من محتاط حساب وا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
those toothsome dumplings were the highlight of the meal: اون دامپلینگ های خوش طعم نقطه ی اوج ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold still while i remove the thorn from your paw: بی حرکت بمون تا خار پات رو دربیارم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the restaurant served a toothsome lamb stew: رستوران خورشت بره ای بسیار خوش طعم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he found her smile quite toothsome: لبخندش رو بسیار دلربا و جذاب یافت.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a toothsome blonde: بلوندی جذاب و دلربا
٢ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a complex and nuanced poem: یک شعر پیچیده و دارای ظرائف
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his epitaph begins thus: نوشته روی سنگ قبر او چنین آغاز می ش ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
calculate the mean of all three samples: میانگین هر سه نمونه را محاسبه کنید.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please calculate the mean: لطفا میانگین را محاسبه کنید.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he needed to find a mean between frankness and rudeness: او نیاز داشت تا بین صراحت ( رک گویی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
praise be: - an exclamation of surprise, joy, ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it wasn't a valuable picture but it meant a lot to me: تابلو خیلی گران قیمتی نبود، اما برا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to have an important emotional effect on someone: برای کسی مهم بودن/ اهمیت داشتن/ارزش ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mean queen: ملکه شرور
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sorry i didn't mean it: ببخشید منظوری نداشتم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if it's meant to be it will be: اگه قسمت باشه ، خواهد شد اگر تقدیر ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how much a person can mean: یک نفر چقدر می تواند اهمیت داشته با ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have been meaning to see you for a long time: خیلی وقته میخوام ببینمت
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slip floss between your teeth: کشیدن نخ دندان بین دندانها
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has a mean mother: او مادری بدجنس دارد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the red light means stop: چراغ قرمز به معنای توقف است.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
write number on slip: شماره تلفن را روی یک تکه کاغذ بنویس ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he just parrots whatever his boss says: فقط هر چی رئیسش می گه رو طوطی وار ت ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't slip the floor is slippery: لیز نخوری !!! زمین لغزنده است
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your mean mother called me a stupid boy: مادر پست فطرت شما مرا پسر احمقی صدا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is meant by batch processing: منظور از "پردازش دسته ای" چیست؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
students shouldn't just parrot facts they should understand them: دانش آموزها نباید فقط حفظ کنن—باید ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't be so mean to your little brother: اینقدر با برادر کوچکترت بدجنس نباش!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
these shoes are apt to slide: این کفش ها هم سُر می خورند.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what did he mean by that remark: منظور او از آن حرف چیست؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the participants in the study had a mean age of 35 years: شرکت کنندگان در این مطالعه میانگین ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
slipshoddiness: carelessness
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what she means is that there's no point in waiting here: منظور او این است که انتظار در اینجا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the poet wrote his own epitaph before he died: آن شاعر، سنگ نوشته ی خودش را پیش از ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
slipshodness: carelessness
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is the mean annual temperature in los angeles: میانگین سالانه دما در لس آنجلس چقدر ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she felt mean not giving a tip: او با [به خاطر] ندادن انعام، احساس ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nuanced interactions: تعاملات دقیق و ظریف
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his epitaph read beloved father and friend: روی سنگ قبرش نوشته شده بود: پدری مح ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a more nuance understanding: درک دقیق تر
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's always been mean with money: او همیشه در پول خرج کردن خسیس بوده ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slip someone money: یواشکی پول دادن ( معمولاً برای رشو ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the power of souls it fills you with determination: قدرت ارواح، تو را پر از اراده می کن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to mean that: به این معنی بودن که
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sliping back into old ways: برگشتن سراغ راه های اشتباه قدیم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you've been sneaking around my back: چشم منو دور دیدی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i meant to call you but i forgot: من قصد داشتم با شما تماس بگیرم ، ام ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what does something mean: به چه معناست
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a slip of a girl: دختر لاغر اندام
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she means to succeed: او قصد دارد موفق شود.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unwavering resolve: اراده خلل ناپذیر
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the flashing light means you must stop: چراغ چشمک زن به این معنی است که شما ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give somebody the slip: از دست کسی فرار کردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what does this sentence mean: این جمله به چه معناست؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slip me a drug: تو به من یواشکی یک دارو خوروندی.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has a mean daughter: او یک دختر پست فطرت دارد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she keeps a parrot that can say hello: یه طوطی داره که می تونه بگه سلام.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your friendship means a great deal to me: دوستی تو برای من اهمیت زیادی دارد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go to bed with satisfaction: با رضایت ( خیال راحت ) به خواب برو
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what do you mean by that: منظورت چیه؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he means trouble: و قصدش دردسر درست کردن است.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't come up with another cock and bull story i know you're lying: یه دروغ دیگه سرهم نکن، می دونم داری ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is the meaning of the word tree: معنی واژه ی درخت چی میشه ؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it takes a lot of determination: مقدار زیادی اراده می خواهد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm sure she meant it as a compliment: مطمئنم او قصدش تعریف کردن بود.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to mean something to somebody: چیزی برای کسی معنی داشتن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her children mean the world to her: فرزندانش برای او یک دنیا اهمیت دارن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i didn't mean to hurt you: نمیخواستم بهت آسیبی بزنم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was mad but decided to walk it off: عصبانی بود، ولی تصمیم گرفت با قدم ز ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't give me cock and bull stories: این قدر چرت و پرت تحویلم نده این قد ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tell a cock and bull story: داستان دروغی تعریف کردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
money means nothing to him: پول برای او هیچ ارزشی ندارد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she walked off in the middle of the argument: وسط دعوا پاشد رفت.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she gave me some cock and bull story about her car breaking down: یه داستان من درآوردی تحویلم داد که ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is mean witch: جادوگر بدجنسیه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wake up with determination: با عزم و اراده و تصمیم از خواب برخی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the player hit a walk off home run: بازیکن با ضربه آخر بازی رو برد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spin a cock and bull story: داستان دروغی تعریف کردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sneak aboard: 1. You're trying to "sneak aboard" ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i mean nothing to her: من برایش هیچ اهمیتی ندارم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he hurt his leg but tried to walk it off: پاش درد گرفت، ولی خواست با راه رفتن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sorry i don't mean to make you upset: ببخشید قصد ندارم به هم بریزمت و غمگ ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i always found him a little strange if you know what i mean: من همیشه او را کمی عجیب می دیدم ، ا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he wound up in jail after the incident: او در نهایت بعد از آن حادثه سر از ز ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they had no means of communication: آنها هیچ وسیله ( ابزار ) ارتباطی ند ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i couldn't help laughing: نتونستم جلو خندم رو بگیرم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he conned me: سرم کلاه گذاشت.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i know what you mean i hated learning to drive too: من میدونم منظورت چیه. من هم از یادگ ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the window was our only means of escape: پنجره تنها راه فرار ما بود.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come up with a cock and bull story: یه بهونه یا دروغ سرهم کردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is meant: مقرر است منظور آن است
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did he mean he was dissatisfied with our service: آیا منظور او این بود که از خدمات ما ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wind up the window: بالا دادن شیشه ماشین.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was like weird know what i mean: آن عجیب بود. منظورم را می فهمی؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can you get a woman to accept those polio drops in her child's mouth: آیا تو می توانی یک زن را متوجه کنی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he spun a cock and bull story to avoid paying the fine: یه قصه دروغی سرهم کرد که جریمه نده.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
different frequencies may mean your electrical devices: فرکانس های مختلف ممکن است به وسایل ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he means everything to me: او برای من خیلی اهمیت دارد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't forget to wind up the clock: فراموش نکن ساعت را کوک کنی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop teasing him you're winding him up: بس کن، داری او را عصبانی می کنی!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need to wind up the meeting soon: باید جلسه را به زودی به پایان برسان ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what this house wants is a good clean: چیزی که این خانه نیاز دارد یک نظافت ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
world is a very mean and nasty place: دنیای جای خیلی بی رحم و کثیفیه Mean ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wind up toys: wind - up toys عروسک های کوکی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
taking a shit outdoors: همون ولگردی و ول چرخیدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
saddle sth up: زین کردن، زین گذاشتن روی، آماده کرد ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
saddle something up: زین کردن، زین گذاشتن روی، آماده کرد ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tremendous idea: An idea that is very good, useful o ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of area: [عمران و معماری] گشتاور سطح
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tough spot: A particularly difficult or awkward ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of couple: [ریاضیات] گشتاور زوج نیرو
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
premedical: دوره مقدماتی پزشکی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
proud of you: - Where you mean something so much ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of dipole: [برق و الکترونیک] گشتاور دو قطبی
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
study up on: ( امریکا - عامیانه ) دقیقا مورد مطا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
study up: ( US, informal ) to make a careful ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of force: [شیمی] گشتاور نیرو
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of inertia of mass: [عمران و معماری] لنگر اینرسی جرمی
٢ هفته پیش