نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm sorry about running the night: بابت جریان امشب متاسفم ( یعنی اظه ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the film hasn't been running for ten minutes yet: فیلم به مدت 10دقیقه هست اکران نشده.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she hung the laundry on a line in a discreet corner of the yard: او رخت های شستنی را بر روی یک بند د ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
west running: west - running جریان غربی ( در مورد ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold still and take deep breaths to calm down: ثابت بمون و نفس عمیق بکش تا آروم شی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
toothy: دندان نما
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can count on me to be discreet: شما می توانید روی من محتاط حساب وا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
those toothsome dumplings were the highlight of the meal: اون دامپلینگ های خوش طعم نقطه ی اوج ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold still while i remove the thorn from your paw: بی حرکت بمون تا خار پات رو دربیارم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the restaurant served a toothsome lamb stew: رستوران خورشت بره ای بسیار خوش طعم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he found her smile quite toothsome: لبخندش رو بسیار دلربا و جذاب یافت.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a toothsome blonde: بلوندی جذاب و دلربا
٢ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a complex and nuanced poem: یک شعر پیچیده و دارای ظرائف
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his epitaph begins thus: نوشته روی سنگ قبر او چنین آغاز می ش ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
calculate the mean of all three samples: میانگین هر سه نمونه را محاسبه کنید.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please calculate the mean: لطفا میانگین را محاسبه کنید.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he needed to find a mean between frankness and rudeness: او نیاز داشت تا بین صراحت ( رک گویی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
praise be: - an exclamation of surprise, joy, ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it wasn't a valuable picture but it meant a lot to me: تابلو خیلی گران قیمتی نبود، اما برا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to have an important emotional effect on someone: برای کسی مهم بودن/ اهمیت داشتن/ارزش ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mean queen: ملکه شرور
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sorry i didn't mean it: ببخشید منظوری نداشتم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if it's meant to be it will be: اگه قسمت باشه ، خواهد شد اگر تقدیر ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how much a person can mean: یک نفر چقدر می تواند اهمیت داشته با ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have been meaning to see you for a long time: خیلی وقته میخوام ببینمت
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slip floss between your teeth: کشیدن نخ دندان بین دندانها
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has a mean mother: او مادری بدجنس دارد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the red light means stop: چراغ قرمز به معنای توقف است.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
write number on slip: شماره تلفن را روی یک تکه کاغذ بنویس ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he just parrots whatever his boss says: فقط هر چی رئیسش می گه رو طوطی وار ت ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't slip the floor is slippery: لیز نخوری !!! زمین لغزنده است
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your mean mother called me a stupid boy: مادر پست فطرت شما مرا پسر احمقی صدا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is meant by batch processing: منظور از "پردازش دسته ای" چیست؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
students shouldn't just parrot facts they should understand them: دانش آموزها نباید فقط حفظ کنن—باید ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't be so mean to your little brother: اینقدر با برادر کوچکترت بدجنس نباش!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
these shoes are apt to slide: این کفش ها هم سُر می خورند.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what did he mean by that remark: منظور او از آن حرف چیست؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the participants in the study had a mean age of 35 years: شرکت کنندگان در این مطالعه میانگین ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
slipshoddiness: carelessness
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what she means is that there's no point in waiting here: منظور او این است که انتظار در اینجا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the poet wrote his own epitaph before he died: آن شاعر، سنگ نوشته ی خودش را پیش از ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
slipshodness: carelessness
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is the mean annual temperature in los angeles: میانگین سالانه دما در لس آنجلس چقدر ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she felt mean not giving a tip: او با [به خاطر] ندادن انعام، احساس ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nuanced interactions: تعاملات دقیق و ظریف
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his epitaph read beloved father and friend: روی سنگ قبرش نوشته شده بود: پدری مح ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a more nuance understanding: درک دقیق تر
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's always been mean with money: او همیشه در پول خرج کردن خسیس بوده ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slip someone money: یواشکی پول دادن ( معمولاً برای رشو ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the power of souls it fills you with determination: قدرت ارواح، تو را پر از اراده می کن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to mean that: به این معنی بودن که
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sliping back into old ways: برگشتن سراغ راه های اشتباه قدیم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you've been sneaking around my back: چشم منو دور دیدی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i meant to call you but i forgot: من قصد داشتم با شما تماس بگیرم ، ام ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what does something mean: به چه معناست
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a slip of a girl: دختر لاغر اندام
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she means to succeed: او قصد دارد موفق شود.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unwavering resolve: اراده خلل ناپذیر
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the flashing light means you must stop: چراغ چشمک زن به این معنی است که شما ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give somebody the slip: از دست کسی فرار کردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what does this sentence mean: این جمله به چه معناست؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slip me a drug: تو به من یواشکی یک دارو خوروندی.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has a mean daughter: او یک دختر پست فطرت دارد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she keeps a parrot that can say hello: یه طوطی داره که می تونه بگه سلام.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your friendship means a great deal to me: دوستی تو برای من اهمیت زیادی دارد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go to bed with satisfaction: با رضایت ( خیال راحت ) به خواب برو
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what do you mean by that: منظورت چیه؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he means trouble: و قصدش دردسر درست کردن است.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't come up with another cock and bull story i know you're lying: یه دروغ دیگه سرهم نکن، می دونم داری ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is the meaning of the word tree: معنی واژه ی درخت چی میشه ؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it takes a lot of determination: مقدار زیادی اراده می خواهد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm sure she meant it as a compliment: مطمئنم او قصدش تعریف کردن بود.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to mean something to somebody: چیزی برای کسی معنی داشتن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her children mean the world to her: فرزندانش برای او یک دنیا اهمیت دارن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i didn't mean to hurt you: نمیخواستم بهت آسیبی بزنم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was mad but decided to walk it off: عصبانی بود، ولی تصمیم گرفت با قدم ز ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't give me cock and bull stories: این قدر چرت و پرت تحویلم نده این قد ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tell a cock and bull story: داستان دروغی تعریف کردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
money means nothing to him: پول برای او هیچ ارزشی ندارد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she walked off in the middle of the argument: وسط دعوا پاشد رفت.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she gave me some cock and bull story about her car breaking down: یه داستان من درآوردی تحویلم داد که ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is mean witch: جادوگر بدجنسیه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wake up with determination: با عزم و اراده و تصمیم از خواب برخی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the player hit a walk off home run: بازیکن با ضربه آخر بازی رو برد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spin a cock and bull story: داستان دروغی تعریف کردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sneak aboard: 1. You're trying to "sneak aboard" ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i mean nothing to her: من برایش هیچ اهمیتی ندارم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he hurt his leg but tried to walk it off: پاش درد گرفت، ولی خواست با راه رفتن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sorry i don't mean to make you upset: ببخشید قصد ندارم به هم بریزمت و غمگ ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i always found him a little strange if you know what i mean: من همیشه او را کمی عجیب می دیدم ، ا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he wound up in jail after the incident: او در نهایت بعد از آن حادثه سر از ز ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they had no means of communication: آنها هیچ وسیله ( ابزار ) ارتباطی ند ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i couldn't help laughing: نتونستم جلو خندم رو بگیرم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he conned me: سرم کلاه گذاشت.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i know what you mean i hated learning to drive too: من میدونم منظورت چیه. من هم از یادگ ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the window was our only means of escape: پنجره تنها راه فرار ما بود.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come up with a cock and bull story: یه بهونه یا دروغ سرهم کردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is meant: مقرر است منظور آن است
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did he mean he was dissatisfied with our service: آیا منظور او این بود که از خدمات ما ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wind up the window: بالا دادن شیشه ماشین.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was like weird know what i mean: آن عجیب بود. منظورم را می فهمی؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can you get a woman to accept those polio drops in her child's mouth: آیا تو می توانی یک زن را متوجه کنی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he spun a cock and bull story to avoid paying the fine: یه قصه دروغی سرهم کرد که جریمه نده.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
different frequencies may mean your electrical devices: فرکانس های مختلف ممکن است به وسایل ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he means everything to me: او برای من خیلی اهمیت دارد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't forget to wind up the clock: فراموش نکن ساعت را کوک کنی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop teasing him you're winding him up: بس کن، داری او را عصبانی می کنی!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need to wind up the meeting soon: باید جلسه را به زودی به پایان برسان ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what this house wants is a good clean: چیزی که این خانه نیاز دارد یک نظافت ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
world is a very mean and nasty place: دنیای جای خیلی بی رحم و کثیفیه Mean ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wind up toys: wind - up toys عروسک های کوکی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
taking a shit outdoors: همون ولگردی و ول چرخیدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
saddle sth up: زین کردن، زین گذاشتن روی، آماده کرد ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
saddle something up: زین کردن، زین گذاشتن روی، آماده کرد ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tremendous idea: An idea that is very good, useful o ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of area: [عمران و معماری] گشتاور سطح
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tough spot: A particularly difficult or awkward ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of couple: [ریاضیات] گشتاور زوج نیرو
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
premedical: دوره مقدماتی پزشکی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
proud of you: - Where you mean something so much ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of dipole: [برق و الکترونیک] گشتاور دو قطبی
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
study up on: ( امریکا - عامیانه ) دقیقا مورد مطا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
study up: ( US, informal ) to make a careful ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of force: [شیمی] گشتاور نیرو
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of inertia of mass: [عمران و معماری] لنگر اینرسی جرمی
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of the n th order: [ریاضیات] گشتاور مرتبه ی n ام
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
devious mind: - A mindset characterized by cunnin ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she really came through for us: حسابی برامون سنگ تموم گذاشته
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
eccentric helical rotor: پمپهای پیچی خارج از مرکزی این نوع پ ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's stay off the subject of politics: بیا از موضوع سیاست دوری کنیم
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
eccentric bit offset bit: [نفت] مته ی لنگ
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
friends that i rely on don't come through: دوستایی که من روشون حساب باز کردم، ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a squat building: بنا یا ساختمانی کم ارتفاع می باشد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't owe him squat: من پشیزی بهش مدیون نیستم
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of momentum: [شیمی] اندازه حرکت زاویه ای/گشتاور ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of a couple: [ریاضیات] گشتاور زوج
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am offended: You can use this phrase when someon ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moment of a force: [ریاضیات] گشتاور نیرو
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
eccentric disk: صفحه ی لنگ ( خارج از مرکز )
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stay off the road: به جاده نزدیک نشوید
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the vision that came through to me: چشم اندازی که به ذهن من رسید
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
some planets have an eccentric orbit: مدار برخی از سیاره ها کاملاً مدور ن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he really came through for me when i lost my job: وقتی شغلمو از دست دادم او به دادم ر ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he may be somewhat eccentric: او ممکن است تا حدی غیر عادی باشد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please stay off the grass: لطفا روی چمن نرید
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nixed it: Rejected canceled put to end
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
spare me the details: وارد جزئیات نشو! آب و تابش نده !
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the fans were chomping at the bit for the concert to start: طرفداران بی صبرانه منتظر شروع کنسرت ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after months of delays the employees were chomping at the bit to implement the new system: پس از ماه ها تأخیر، کارمندان بی تاب ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's not done: - Not done definition: Socially un ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
scopa: scopa noun broom [noun] a long - ha ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the team was chomping at the bit to begin the project after weeks of planning: تیم پس از هفته ها برنامه ریزی، بی ص ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
transparent box: جعبه شفاف
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was chomping at the bit to show off her new skills at the competition: او بی تابانه منتظر بود تا مهارت های ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hey may have difficulty establishing their political bona fides: در اثبات حسن نیت سیاسی خود ممکن است ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kids were chomping at the bit to open their christmas presents: بچه ها بی تابانه منتظر بودند تا هدی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fancy running into you here: انتظار نداشتم شما را در اینجا ببینم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm gonna make a change for once in my life: من قصد دارم برای یک بارم شده در زند ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
snow mantle: [آب و خاک] برف پشته
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't suppose for a minute that he will agree: فکر نمی کنم یک دقیقه هم قبول کند.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm never gonna forget you: من هرگز قرار نیست تو را فراموش کنم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's really sweet of you: واقعا باعث افتخار منه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm gonna buy a new car next year: قراره سال آینده یک ماشین جدید بخرم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you were supposed to be here an hour ago: قرار بود یک ساعت پیش اینجا باشی!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what are you gonna do about it: میخای چکارش کنی؟ ( عامیانه )
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're not supposed to walk on the grass: نباید روی چمن راه بروی [قرار نیست ر ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the platform: Use "on the platform" to clearly in ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in marriage the man is supposed to provide for the support of the woman: در ازدواج، این مرد هست که انتظار می ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he announced that he gonna resign: اعلام کرده ( بزودی ) میخاد بازنشسته ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's really nice: واقعا عالیه!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what the hell am i suppose to do now: حالا قراره چه غلطی بکنم ؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is really nice: واقعا عالیه!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how do i take this medicine: چگونه این دارو را مصرف کنم؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get two eggs and whisk them: برو دو تا تخم مرغ بیار و آنها را هم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
getting a good job isn't as easy as you might suppose: به دست آوردن یک شغل خوب آنقدرها هم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take as directed by your physician: طبق دستور پزشک تان مصرف کنید .
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he went to get his jacket: او رفت تا کتش را بیاورد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why do you suppose he resigned: چرا فرض می کنی او استعفا داد؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the first street on the left: اولین خیابان به سمت چپ بپیچید.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could you please get me a glass of water: ممکنه لطفاً یک لیوان آب برایم بیاور ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suppose him to be dead: فرض کن که او مرده باشد [اگر او مرده ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how do you figure: means "what makes you think that? o ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn left at the first street: در اولین خیابان به چپ بپیچید.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i had supposed his wife a younger woman: فکر می کردم همسرش زنی جوانتر است.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to make a snowman: ادم برفی درست کردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i take my cell phone with me everywhere i go: من تلفن همراهم را هر جا بروم با خود ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i suppose you think that's funny well i certainly don't: حدس میزنم ( که ) فکر می کنید خنده د ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could i get by please: لطفا اجازه دهید رد شوم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the flight: وقتی به کار میرودکه شما بخواهید از ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't agree with it but i suppose it's for the best: من با آن موافق نیستم، اما فکر می کن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the people get together: مردم دور هم جمع میشن .
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they can't take his existence: اونا نمیتونن وجود اونو تحمل کنن.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suppose we go for a swim: بریم شنا؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i haven't done the shopping yet as i just got to the supermarket: من هنوز خریدها را انجام نداده ام چو ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i suppose you're right: گمان کنم تو درست می گویی.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is your take on it: نظرت درباره اش چیست
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suppose we miss the train: ( اگر ) قطار را از دست دادیم
٢ هفته پیش