آزاده - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

constant rate period: دوره نرخ ثابت ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bulk diffusion: نفوذ توده ای ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cloudy suspension: سوسپانسیون ابری ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

active sludge process: فرایند لجن فعال ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

activity measurement test: تست اندازه گیری فعالیت ( این اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adiabatic reaction: واکنش بی دررو ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adjustable parameters: پارامترهای قابل تنظیم ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advanced oxidation: اکسایش پیشرفته ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advanced treatment: تصفیه پیشرفته ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air gap membrane distillation: تقطیر غشایی با استفاده از فضای پر ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air gap distance: فاصله هوایی شکاف ( این اصطلاح تخصص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air lift internal loop reactor: راکتور هوای بالا رونده با حلقه جریا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

airlift reactor: راکتور بالابرنده هوا، راکتور هوای ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alkaline hydrolysis: هیدرولیز قلیایی ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alkanolamine: آلکانول آمین ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antibiotic resistant: مقاوم به انتی بیوتیک ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all trans retinoic acid: رتینوئیک اسید تمام ترانس ( این اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

american oil chemists' society: انجمن شیمیدانان روغن آمریکا ( این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticancer drugs: داروهای ضد - سرطان ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

atom transfer radical polymerization: پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baffled anaerobic reactor: راکتور بافل دار بی هوازی ( این اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

average absolute relative deviation: میانگین مطلق انحراف نسبی ( این اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ammoxidation reaction: واکنش آموکسیداسیون ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

atomic absorption: جذب اتمی ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anaerobic condition: شرایط بی هوازی ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

atomic force microscope: میکروسکوپ نیروی اتمی ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti leukemic drugs: داروهای ضد - لوسمی ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anaerobic digester: هضم کننده بی هوازی ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anaerobic treatment: تصفیه بی هوازی ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

balloting process: فرآیند رای گیری مخفی ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisolvent: ضد حلال ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

basic ph: ph بازی ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biosorptive flotation: جذب زیستی با استفاده از شناورسازی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anodization time: زمان آندیزاسیون ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

block flow diagram: نمودار جریان بلوکی ، نمودار جریان ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisolvent crystallization: تبلور ضد حلال ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

basic chemicals: مواد شیمیایی پایه ( این اصطلاح تخص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

polymer chains: زنجیرۀ پلیمری ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

precipitation stirred tank reactor: راکتور ته نشینی همزن دار ( این اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop valves: شیرهای توقف ، دریچه های مسدود کننده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dipolar cycloaddition 1 3 reaction: واکنش حلقه افزایی 3 ، 1 - دوقطبی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abs modified: اصلاح شده با ABS ( این اصطلاح تخصص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acentric factor: ضریب بی مرکزی ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acid sites: سایت های اسیدی ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

active alumina: آلومینای فعال ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom hole sampler: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom sampler: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom hole temperature: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom sediments and water: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom settlings and water: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom sediments: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring by means of rods: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drillman: حفار ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dripod: سه پایه حفاری ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bore v: حفر کردن ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring tripod: سه پایه حفاری ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring by percussion with rods: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drilling unit: واحد حفاری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring unit: واحد حفاری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bore hole gravity meter: گرانی سنج چاه ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well borer: حفار ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drilling mast: دکل اهرمی حفاری ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drill unit: واحد حفاری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring mast: دکل اهرمی حفاری ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hole drilling: حفاری ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring master: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drilling foreman: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom hole differential pressure: اختلاف فشار ته چاه ( این اصطلاح تخص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

master borer: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

borev a wall: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom differential pressure: اختلاف فشار ته چاه ( این اصطلاح تخص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom hole device: دستگاه ته چاه ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring mud: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom hole apparatus: دستگاه ته چاه ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom hole flow bean: جریان کاه ته چاه ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom hole choke: جریان کاه ته چاه ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mud laden fluid: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down hole pressure recorder: فشار نگار ته چاه ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring report: گزارش حفاری ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom hole pressure recorder: فشار نگار ته چاه ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom hole pressure: فشار ته چاه ( مخفف : bhp ) ( این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subsurface pump: تلمبه ته چاه ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom hole pump: تلمبه ته چاه ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom hole sample catcher: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom hole sample taker: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drilling by rotation: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bore frame: خرک حفاری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well wall: دیواره ی چاه ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring rig: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

size of the hole: قطر چاه ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rotary boring: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hole size: قطر چاه ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drill rig: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring by shot drills: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bore hole wall of the well: دیواره ی چاه ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blowout preventer: شیر فوران گیر ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diameter of the hole: قطر چاه ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well rig: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

id of pipe: دهانه ی لوله ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chilled shot drilling: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring test sample: نمونه ی حفاری ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shot drilling: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

internal diameter of a pipe: دهانه ی لوله ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring sample: نمونه ی حفاری ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shot boring: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

casing bowl: کاسه ی لوله گیر ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bore of a pipe: دهانه ی لوله ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring shoe: کفشک حفاری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calyx drilling: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bowl overshot: کاسه ی لوله گیر ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drill v awell: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

borin rod: میل حفاری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

derrick brace: بست پایه ی دکل ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put v down a well: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sway brace: بست پایه ی دکل ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drill head: نظام مته ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drill test: آزمایش حفاری ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sink v a well: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bore rod: میل حفاری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drilling head: نظام مته ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring test: آزمایش حفاری ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring head: نظام مته ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring by means of a rod: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring toll: ابزار حفاری ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drill runner: حفار ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drill v: حفر کردن ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drilling tower: دکل حفاری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring tower: دکل حفاری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blind area: منطقه کور ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blasting hole: سوراخ انفجار ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blast hole: سوراخ انفجار ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blaster fuse: فیتیله انفجار ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bore hole gravimeter: گرانی سنج چاه ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petroleum bloom: جلای نفت ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blasting fuse: فیتیله انفجار ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boiler feeding pump: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bloom of oil: جلای نفت ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blasting oil: نیتروگلیسیرین ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boiler feeder: تلمبه ی تغذیه ی دیگ بخار ( این اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bore hole spacing: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pressure fan: بادبزن ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blaster oil: نیتروگلیسیرین ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drill pattern: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aoad binder: آچار زنجیر کش ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pattern of spacing: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

booster station: تلمبه خانه ی افزایش فشار ( این اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blowing fan: بادبزن ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blasting material: ماده منفجره ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

booster intermediate station: تلمبه خانه ی افزایش فشار ( این اص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pattern of well spacing: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wildcat blowing: فوران مهارنشده ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

booster compressor: فشار افزا ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blowing in wild: فوران مهارنشده ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spouting well: چاه سرکش ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring by percussion with rope: حفاری کابلی ضربه یی ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spacing of the wells: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blowout well: چاه سرکش ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blowing well: چاه سرکش ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well cementing: سیمان کاری چاه ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blowing out well: چاه سرکش ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well arrangement: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hammer drilling: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bore hole cementing: سیمان کاری چاه ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bop stack: مجموع شیر فوران گیر ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

percussion boring: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drilling frame: خرک حفاری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blowout preventer stack: مجموع شیر فوران گیر ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boring record sheet: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pin of the bit: خار مته ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bit pin: خار مته ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bore specimen: نمونه ی حفاری ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bit sample: نمونه ی حفاری ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bit shank: دسته ی مته ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shank of the bit: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoulder of the bit: شانه ی مته ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bit shoulder: شانه ی مته ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

size of the bit: قطر مته ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bit size: قطر مته ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sticking of the tool: چسبیدن مته ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sticking of the bit: چسبیدن مته ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bit sticking: چسبیدن مته ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wing of the bit: بال مته ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bit wing: بال مته ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blind flange: فلنج کور ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blank flange: فلنج کور ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blind ram: پیستون کور ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blank ram: پیستون کور ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

explosion cone: گود انفجار ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blasting cone: گود انفجار ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blast firing: چکاندن ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bleed v pressure: گرفتن فشار ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bleed v off pressure: گرفتن فشار ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bleeder valva: شیر فشارگیری ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pressure release valve: شیر فشارگیری ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weeping core: مغزه ی نفت ریز ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bleeding core: مغزه ی نفت ریز ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bit neck: گردن مته ( اصطلاح تخصصی مهندسی نفت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neck of the bit: گردن مته ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

penetration of the bit: ( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مه ...

١ سال پیش

مدال‌های آزاده