آزاده - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aglycone aglutition: ناتونی در بلع ، عسر البلع ، عجز از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aerophyte: هر میکروبی که در هوا زندگی می کند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aeropiesotherapy: درمان با هوای فشرده یا رقیق شده ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aeroplethysmograph: بازدم سنج ، دستگاهی که مقدار هوای ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aeroscope: دستگاهی برای سنجش درجه هوا ( این ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aglycemia: نبودن قند در خون ( این اصطلاح تخصص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aglycosuric: عدم وجود قند در ادرار ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agmantine: آگمانتین: داروی آنتی بیوتیکی با نس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerodermectasia: آمفیزم ( emphysema ) زیر پوستی یا ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agenitalism: حالتی شبیه خواجگی بعلت فقدان ترشح ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adroyd: نام تجاری فرآوردهای اکسی متولون ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aesculapius: رب النوع تندرستی ، خدای سلامتی در ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agastric: بی معده ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerodontics: شاخه ای از دندانپزشکی که مربوط است ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agnathia: فقدان مادرزادی فک تحتانی ( این اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerosporin: نام تجاری فرآورده ای از polymyxin B ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agenosomia: رشد ناقص اعضای جنسی ( این اصطلاح ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aeterio: پیشوندی است به معنی سرخرگ ( این اص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antidiuretic substance: هورمون ضد ترشح ادرار ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aeroemphysema: وجود هوا یا گاز در بافتهای بدن ( ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agastroneuria: فقدان هماهنگی عصبی معده ( این اصطل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agalactia: آگالاکتی ، بی شیری ، کم شیری ، ترشح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aerostatics: دانش هوا یا گازهای ساکن ( این اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aeterlography: پرتو نگاری سرخرگ ، پرتو نگاری از یک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agglutinable: قابل به هم چسبیدن ، قابل آگلوتیناسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agammaalobulinemia: فقدان گاماگلوبولین در خون Swiss typ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerogastrocolia: تجمع هوا یا گاز در معده و قولون ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agnathous: عجیب الخلقه بی آرواره ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advanced trauma life support approach: روش مراقبت پیشرفته از تروما ( این ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agglutinant: 1 - مانند چسب عمل کردن 2 - ماده ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agamogenesis: تولید مثل غیر جنسی ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerotacis: حرکت موجودات زنده متحرک در نتیجه وج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agnogenic: از مبداء نامعلوم ( این اصطلاح تخصص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerogen: نوعی باسیل مولد گاز ، گازساز ، باکت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aethropoda: بند پایان ، شاخه ای از سلسله حیوانی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aganglionic: فقدان یاخته های گانگلیون ( این اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerogenesis: تولید یا ایجاد گاز ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aeuronoid gs: اجسام کولوئیدی بدون رنگی که در قاعد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agonad: اخته ، خواجه ، کسی که محروم از غده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agglutinogen: ماده ای که در باکتریها موجود بوده و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agonadal: اختگی ، نداشتن غدد جنسی ( این اصط ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

afebrile: بدون تب ، فاقد تب ، بی تب ( این اص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agglutinogenic: مولد آگلوتینین ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aerogenic: مولد گاز ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agglutinoid: آگلوتینین که ماده فالج انزیم ان خرا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerohydrotherapy: درمان به وسیله هوا و آب ( این اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

afferent vs: سیاهرگهای آوران ، سیاهرگهایی که خون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aeromammography: رادیوگرافی غده پستان پس از تزریق هو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adventitious breath sounds: صداهای تنفسی اضافی یا غیر طبیعی که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adventitious c: کیستی که بعلت جسم خارجی ایجاد شده ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adynamia: بی نیروئی ، ناتوانی ، فقدان نیروهای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aedes: آئدس ، تیره ای ازپشه ها که تقریباً ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aelia: ناتمامی ، نقص ، عدم تکامل ناشی از ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

allulose: سلولز ، شکل سازنده پولی ساکاریدها ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrenocorticotropin: ماده ای که در اثر تحریکی روی قسمت ق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerenterectasia: نفخ ، بادکردگی روده از هوا یا گاز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrenoglomerulitropin: هورمون محرک ترشح آلدوسترون از قشر غ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aeriform: گازی شکل ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrenopathy: هر بیماری مربوط به غدد فوق کلیوی ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aerobacter: آئروباکتر ، جنسی از شیزومیستها ( را ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrenosem: نام تجاری فرآورده های تجاری کاربازو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerobic capacity: ظرفیت هوازی ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aftersensation: ابقاء احساس پس از از بین رفتن عامل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerothermotherapy: درمان با جریانات هوای گرم ( این اص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrenotropic: متمایل یا موثر بر روی غدد فوق کلیوی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerobion: یک موجود هوازی ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerothorax: pneumothorax پیدایش هوا یا گاز در م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aftersound: احساس شنیدن بعد از قطع عامل مسببه ص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrenotropism: غلبه و برتری غدد فوق کلیوی در سازما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerocele: آئروسل ، تومری که حاوی هوا باشد ، ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerotonometer: دستگاهی که برای اندازه گیری کشش گاز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerocolia: انبساط و باد کردگی قولون بعلت جمع ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aganglionosis: فقدان مادرزادی عقده های پاراسمپاتیک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrnomyosarcoma: آدنوسارکومی که حاوی ماهیچه مخطط باش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aerotitis: barotitis نوعی بیماری و کسالت که بع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

age spot: لکه پیری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agarbacterium: آگار باکتریوم ، جنسی از شیزومیستها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aerocolpos: بادکردگی و اتساع مهبل به علت جمع شد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agenesia: 1 - رشد ناقص 2 - عقیمی یا ناتوانی ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agastria: بی معدگی ، فقدان معده ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adipocellular: مرکب از انساج همبندی و چربی ( این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adlpofibrpma: تومری است لیفی همراه با عناصر چربی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adlpogenous: مولد چربی ، چربی زا ( این اصطلاح ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adipofibroma: تومری است لیفی همراه با عناصر چربی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adlpokinesis: بسیج چربی در بدن ( این اصطلاح تخصص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adipogenous: مولد چربی ، چربی زا ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adipoid: lipoid ‎ - 1 چربی مانند ‎ - 2 لیپید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adlpolkinin: آدیپوکینین ، ماده ای است که از هیپو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adipoma: lipoma لیپوم ، یک تومر چربی ( این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adlposurla: لیپوری ، چرب شاشی ، وجود چربی در اد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adiponecrosis: نکروز و خرابی بافت چربی ( این اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adipopexis: تثبیت و ذخیره شدن چربی ( این اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adnenosine: آدنوزین ، ماده ای است از نوع نوکلئو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adnerval: بطرف عصب ، بسوی عصب ، عصب سو ، واقع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adneural: به طرف عصب ، به سوی عصب ( این اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adnexogenesis: رشد جنینی ضمائم و ملحقات ( این اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adnexopexy: تثبیت جراحی لوله رحمی و تخمدانها ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adolescent acne: آکنه دوران نوجوانی ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adolescence period: دوره نوجوانی ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adverse drug reaction acute dystonic reaction: حساسیت به عوارض جانبی دارو ؛ حساسیت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrenal insufficiency: نارسایی آدرنال ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrenalinemia: وجود اپی نفرین در خون ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrenalinuria: وجود اپی نفرین در ادرار ( این اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrenalism: بیماری ناشی از بد کارکردن غده فوق ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrenalitis: التهاب غده فوق کلیوی ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrenectomy: عمل برداشتن غدد فوق کلیوی ( یا بعلت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrenocortical insufficiency: نارسائی آدرنوکورتیکال بنام HYPOPADR ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrenocorticomimetic: دارای اثر مشابه با قسمت قشری غدد فو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrenocorticotrophic: محرک قشر غده فوق کلیوی ( این اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adhesiotomy: جداسازی چسبندگی به وسیله عمل جراحی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adesiotomy: چسبیدگی بری ، جداسازی چسبندگی ها با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adiactinic: حاجب اشعه ماوراء بنفش ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adipose stores: ذخایر چربی ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antidiuretic hormona: هورمون کنترل کننده ترشح ادرار ( ای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adiaphanous: opaque پشت گوش ، مات ، حاجب ماورا ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adipositis: التهاب بافت چربی ( این اصطلاح تخصص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adiposltls adiposlty: التهاب بافت چربی ( این اصطلاح تخصص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adiaphoresis: کمبود تعریق ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adiaphoria: جواب ندادن به تحریک بعلت تحریکات مش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adipsla: پرهیز غیرعادی از آشامیدن ( این اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adiaphpria: جواب ندادن به تحریک به علت تحریکات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adiapneustia: نقص یا فقدان تحریک ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adiaspore: آدیاسپور ، آسپور ایجاد شده با قارچ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adiastole: فقدان دیاستول ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adiathermancy: نفوذ ناپذیری در برابر اشعه حرارتی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adiometry: شنوایی سنجی ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adip: پیشوندی است بمعنی چربی ( این اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adipectomy: قطع و برداشت بافت چربی ( این اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adiphenine: دارویی است که بعنوان ضد اسپاسم بکار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adipic: مربوط به چربی ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adjuant: ادجوانت: ادجوانت ماده ای است که پاس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adipikinesis: بسیج چربی در بدن ( این اصطلاح تخصص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjusting ph: تنظیم pH ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adipikinin: آدیپوکینین ، ماده ای است که از هیپو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adjuvant treatment: درمان کمکی ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adipise: چربی ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adjuvanticity: یاوزگانی ، توانایی در تغییر دادن پا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adipisuria: لیپوری ، چرب شاشی ، وجود چربی در اد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adlpocere: ماده مومی شکل چسبناکی است که از اجس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenogenous: دارای منشا غددی ، غده زاد ، منشا گر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenemphraxis: گرفتگی مجرای غده ( این اصطلاح تخصص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acystinervia: فلج مثانه ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenograghy: تشریح ، فیزیولوژی ، بافت شناسی و آس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenogrghy: تشریح ، فیزیولوژی ، بافت شناسی و آس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenia: lymphoma لنفوم ، ‎ - 1 یک تومر اولی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenohypersthenia: فعالیت زیاده از حد غده ( این اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acystosporidia: راسته ای از انگلها که مربوط به هموس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenina: آدنین ، ماده متبلور سفیدی است به فر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenohypophyseetomy: آدنوهیپوفیزبرداری ، درآوردن بخش غده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenization: غده ای شدن غیر طبیعی ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adenoiditis: التهاب نسوج لنفی حلق و بینی ( این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenoacanthoma: یک آنژیوسارکوم همراه با عناصر غده ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenolipoma: تومر خوش خیم حاوی نسوج غده ای و نسو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenolipomatosis: وجود تعداد زیادی آدنولیپوما ( adeno ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenolymphitis: التهاب گره های لنفاوی ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenoangiosarcoma: یک آنژیوسارکوم همراه با عناصر غده ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenobiast: 1 - یک یاخته عددی اعم از مترشحه داخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenolymphocele: کیست گره لنفی ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenolymphoma: تومر خوش خیم گره لنفی ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenocancroid: سرطان غده ای ، رشد بدخیم نسوج غده ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenocele: تومر خوش خیم کیسه ای نسوج غده ای ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenomalacia: نرمی غیر ضروری یک غده ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenocellulitis: التهاب یک غده و بافت سلولی اطراف آن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenomatoid: شبه آدنوم ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenochondroma: تومر خوش خیم نسوج غده ای آمیخته با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenocyst: تومرخوش خیم نسوج غده ای آمیخته با ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenomatome: نوعی قیچی که برای برداشتن آدنوئیدها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenocystoma: تومر خوش خیم نسوج غده ای آمیخته با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenocyte: یاخته رسیده ترشحی یک غده ( این اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenomatosis: آدنوماتوز ، ایجاد آدنوم در نسج عددی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenomere: آدنومر ، قسمت انتهایی و بن بست حفره ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenomyofibroma: آدنومیوفیبروم ، غده خوش خیم لیفی حا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenomyomatosis: وضعی که در آن آدنومیوم ( adenomyoma ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenomyometritis: هیپرپلازی التهابی رحم شبیه به آدنوم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenomyosarcoma: آدنوسارکومی که حاوی ماهیچه مخطط باش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenomyositis: هیپرتروفی التهابی رحم شبیه به آدنوم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenomyxoma: آدنومیکسوم ، توموری مرکب از نسج غده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenomyxosarcoma: میکسوسارکوم غده ، سارکومی که حاوی ع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenoncus: تومر یا بزرگ شدن یک غده مترشحه ( ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenoneure: عصب غده ، عصبی که تنظیم ترشح غده را ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenopharyngitis: التهاب لوزه ها و حلق ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenophiegmon: التهاب چرکی غدد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenophthalmia: التهاب غدد میبومیوس ، التهاب غدد چر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenosarcoma: آدنوسارکوم ، تومر نسج غده ای آمیخته ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adenosarcorhabdomyoma: تومری آمیخته از نسج غده ای ، نسج هم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acromastitis: التهاب نوک پستان ( این اصطلاح تخصص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acts of god: حوادث قهری ، بلایای طبیعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

actinomycetaceae: آکتینومیستاسه ، خانواده ای از شیزوم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acromelalgia: ایتروملالژی ، مرضی است که بیش از هم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acufilopressure: بند آوردن خون از طریق بستن و فشار آ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acrometagenesis: رشد بیش از اندازه دستها و پاها ، در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

actinomycetales: آکتینومیستاله ، راسته ای است از شیز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adactylia: فقدان مادرزادی انگشتان دست و پا آدا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acumeter: دستگاهی که با آن قدرت شنوائی را می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acromeuropathy: نوعی بیماری عصبی خانوادگی که قسمتها ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actinomycete: موجودات ریز بینی کپکی شکل میباشند ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adamantinoma: تومور مخرب مهاجم موضعی در فک ( این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acus: سوزن ، یا یک آلت سوزنی شکل ، سوزنه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acromiociavicular: اخرمی ‎ - چنبری ، وابسته بزائه اخرم ...

١ سال پیش

مدال‌های آزاده