آزاده - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appendectomy 6: در هنگام آپاندیسیت حاد ( التهاب آپا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apostasis: 1 - دمل ، آبسه 2 - پوست اندازی ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appendicectasis: اتساع آپاندیس ، اتساع زائده کرمی شک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arachnoid cysts: کیستهای عنکبوتی ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apostema: دمل ، آبسه ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

appendicectomy: قطع کردن زائده کرمی شکل ، قطع کردن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arachnoidea: آراکنوئیده ، طبقه ای از حیوانات شاخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aposthia: فقدان پوست سر آلت مرد ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appendectomy appendices: ضمائم ، زوائد ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arachnopia: مجموعه نرم شامه و عنکبوتیه ( این ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aradidymis: جسمی است بر روی طناب منوی در بالای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appendicolithiasis: تشکیل سنگ در آپاندیس ، سنگ آپاندیس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aralen: آرالن ، نام تجارتی فرآورده ای از کل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appendicolysis: جدا کردن چسبندگی های زائده کرمی شکل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aramine: آرامین ، نام تجارتی فرآورده ای از م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appendicopathy: بیماری مربوط به زائده کرمی شکل ( ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aran duchenne d: بیماری آران – دوشن ، یامیلوپاتیک مو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appendicosis: ضایعه غیر التهابی آپاندیس ( این اص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appendicostomy: فیستول گذاری زائده کرمی شکل ، ایجاد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

araphia: نقص در بستن لوله عصبی ، طناب نخاعی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appendicular c: درد آپاندیس ، قولنج ، آپاندیسی ( ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

araralgesia: مسکن و برطرف کننده درد که برای از م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appendicular m: عضله اندامی ، یکی از عضلات مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aphasiologist: متخصص بیماری ناگویایی ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aphasiology: دانش مربوط به ناگویایی و ضایعات عصب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aphephobia: ترس بیمار گونه از لمس شدن ( این اص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aphephobla: ترس بیمار گونه از لمس شدن ( این اص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apicilis: التهاب نوک قله ریه ، التهاب نوک ریش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apicoectomy: برش قسمت انتهایی یا رأس ریشه یک دند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apheresis concentrate: کنسانتره افروزیس ( این اصطلاح تخصص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apicolysis: کولاپس قله ریه بر اثر انسداد کامل ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aphonic: بی صدا ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apiral c: مجرای مارپیچی ، کانال حلزون گوش که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aphose: هر احساس ذهنی که در اثر فقدان یا وق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apituitarism: نداشتن هیپوفیز فعال ( این اصطلاح ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aphosphorosis: بیماری و کسالت حاصله از کمبود فسفر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aplacental: بدون جفت رحمی ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aphotic: کاملا تاریک ، بدون نور ( این اصطل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aplanatic: مبتلا نبودن به انحراف کروی یا اصلاح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aphrasia: ناتوانی در حرف زدن ، ضعف قدرت گویای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apneumia: ناهنجاری تکاملی بدون ششها ( این اص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aphrenia: 1 - دیوانگی ، جنون 2 - بی خبری ، از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aphthosis: ابتلا به سفیدک ، گرفتاری به آفت ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apocarteresis: خودکشی در اثر نخوردن مصرانه غذا ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

apical area: میزان ضربان قلب در APEX ( نوک قلب ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apochromat: آنچه بدون انکسار نورهای رنگی باشد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apicoectomy apicilis: التهاب نوک قله ریه ، التهاب نوک ریش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

apodia: بی پایی ، فقدان پا به طور مادرزادی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apolepsis: ممانعت از ترشح طبیعی ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

apomorphine: آپومورفین ، آلکالوئیدی است به فرمول ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aponeurectomy: شکافتن غلاف عضله ، برش نیام ( این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aponeurorrhaphy: بخیه زدن غلاف عضله ، دوختن نیام ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aponeurositis: التهاب غلاف عضله ( این اصطلاح تخصص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aponeurotic: مربوط به آپو نوروز ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aponeurotomy: برش غلاف عضله ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apophylactic: مربوط به کاهش قدرت زینهاری خون ( ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apophylaxis: کاهش خاصیت زینهاری خون ( این اصطلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

apophyseal: زائده ای ، هر نوع رشد به بیرون استخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

apophysitis: التهاب زائده استخوانی ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

apoplectiform: شبه حمله ، شبه سکته ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortoclasia: پاره شدن یا ترکیدن آئورت ( این اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antrocele: تجمع مایع در جیب فکی ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apertura: اصطلاحی است که برای بیان ‎ numerica ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antrocope: وسیله ای که با آن فضای هیگمور را که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aperture aperturae: سوراخها ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortogram: فیلمی که در جریان عکسبرداری از آئور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antrodynia: درد یک حفره یا جیب ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortolith: سنگ آئورت ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aperture priority mode: حالت تقدم دیافراگم ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antronasal: وابسته به جیب فکی و حفره بینی ( ای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortomalacia: نرم شدن و سست شدن آئورت ( این اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortopathy: بیماری غیر التهابی آئورت ( این اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apex c: کاردیوگرام نوک قلب ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antroscope: وسیله ای که با آن فضای هیگمور را که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortorrhaphy: بخیه آئورت ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

apgar: مداخله ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antrotomy: برش یک حفره یا جیب ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aphacia: فقدان عدسی یک چشم تعلت مادرزادی یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortoscierosis: تصلب و سفت شدن آئورت ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antrotympanic: وابسته به محوطه صماخی و پرده صماخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aphakia aphagia: آفاژی ، از دست دادن قدرت بلع ( این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortosclerosis: تصلب و سفت شدن آئورت ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortostenosis: تنگی آئورت ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antrotympanitis: التهاب محوطه صماخی و پرده صماخ ( ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aphagopraxia: ناتوانی در بلعیدن ( این اصطلاح تخص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortotomy: بریدن و قطع کردن آئورت ( این اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anuclear: بی هسته ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aphalangia: فقدان انگشتان دست و پا ( این اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antero posterior: درد شکم ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anulus: از این واژه برای نامگذاری بعضی از س ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anuresis: قطع کامل ترشح ادرار از کلیه ها ، می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abdomindl pain: درد شکم ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apactal c: یک یا چند غضروف کوچک که در دیواره ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anxietas: دلواپسی ، اضطراب ، بی قراری ( این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apallesthesia: حس نکردن ارتعاشات دو شاخه دیاپازون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anydremia: کم شدن مایع محتوی خون ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apamide: نام تجارتی فرآورده ای از استامینوفن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anhydremia aorta: آئورت ، سرخرگ بزرگی که از شکمچه چپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aokylotome: چاقوئی که در پیچیدگی و بسته شدن زبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apancrea: بی لوزالمعدگی ، فقدان لوز المعده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aortal: آئورتی ، مربوط به آئورت ( این اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apancreatic: 1 - غیر لوزالمعده ای 2 - به علت فقد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apanthropy: نفرت از جامعه ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aparalytic: بدون فلج ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aparthrosis: مفصلی که در چند جهت حرکت می کند مفص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diarthrosis apathic: خونسرد ، بی عاطفه ، بی احساس ( ای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apathic: خونسرد بی عاطفه ، بی احساس ( این ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apathism: کندی پاسخ به محرکها ( این اصطلاح ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitryptic: ضد تریپسین ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antituberculotic: ضد سل ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antitussive: 1 - ضد سرفه 2 - دارویی که سرفه را ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antivenereal: ضد بیماریهای مقاربتی ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiviral: ضد ویروسی ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiviral therapy: درمان ضد ویروسی ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antivirotic: ضد ویروس ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiviral antixerophthalmic: ضد گزروفتالمی ، ( گزروفتالمی عبارتن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti wrinkle: ضد - چروک ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti wrinkled: ضد - چروک ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antixerophthalmic: ضد گزروفتالمی ، ( گزروفتالمی عبارتس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antixerotic: مانع خشکی ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antizymotic: ضد آنزیم ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortic aortalgia: آئورت درد ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortalgia: آئورت درد ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antobuse: نام تجارتی فرآورده ای از ( disulfir ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortarctia: تنگی آئورت ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antodontalgic: برطرف کننده درد دهان ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortectasia: گشادی آئورت ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antorphine: آنتورفین ، نوعی همجنس نیمه سنتتیک م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortic calcification index: شاخص کلسیفیکاسیون آئورت ( این اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortic dissection: دیسکسیون یا پارگی آئورت، لایه های د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nalorphine: آنتورفین ، نوعی همجنس نیمه سنتتیک م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antr: پیشوندی است بمعنای اطاقک ، محوطه ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antrdynia: درد یک حفره یا جیب ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortic f: سوراخ آئورت ، عقب ترین سوراخی است ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anterior pituitary extract: عصاره هیپوفیز قدامی ( این اصطلاح ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortic root: ریشه آئورت ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antrenyl: نام تجارتی فرآورده ای از آکسی فنونی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apelin: آپلین ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortic stenosis: تنگی آئورت ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apepsia: توقف یا نقص اعمال گوارشی ( این اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antricola: جنسی از بندپایان ( خانواده آرگازیده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortic v: دریچه آئورتی ، دریچه ای است سه لتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aperient: 1 - ملین 2 - مسهل ضعیف ( این اصطلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antritis: التهاب یک حفره یا جیب ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aortic valve replacement: تعویض دریچه آئورت ( این اصطلاح تخص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antroatticotomy: برش جراحی قسمتی از حفره گوش میانی و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aperitifs: نوشیدنی الکلی پیش - غذا ( این اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

atticcoantrotomy antrocele: تجمع مایع در جیب فکی ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aortitis: التهاب آئورت ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aperlent: - 1 ملین ‎ - 2 مسهل ضعیف ( این اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antirickettsial: ضد ریکتزیا ، از بین برنده ( rickett ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti sagging: ضد افتادگی پوست ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisalagogue: دارویی که از ترشح بزاق ممانعت به عم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiscabious: ضد اسکابئی ، دافع ( scabies ) ( ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiscorbutic: ضد اسکوربوت ، ضد کمبود ویتامین C هر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisense technology: فناوری آنتی سنس ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antisepsis: گند زدایی ، جلوگیری از چرک و عفونت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiseptics: عمل جراحی مطابق روش ضد عفونی و در ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiplasmin antituberculotic: ضد سل ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiserotonin: ماده ای که قادر است سروتونین ( sero ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiserum: سرمی که حاوی پادتن است ( این اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisialagogue: داروئی که از ترشح بزاق ممانعت بعمل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisialic: جلوگیری کننده از ترشح بزاق ( این ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiperistalsis antistine: نام تجارتی فرآورده های آنتازولین که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antistalsis: موجهای انقباضی که بعضی وقتها بطور ط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antistine: نام تجارتی فرآورده های آنتازولین که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antistreptococcic: ضد عفونت استرپتوکوکی ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisudoral: ضد تعریق ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisympathetic: ضد سیستم سمپاتیک ، 1 - تولید کننده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antisyphilitic: ضد سیفیلیس ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitabetic: ضد تابس ، ضد آتاکسی حرکتی ، ( تابس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antithenar: واقع در جهت مقابل کف دست یا کف پا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antithrombin: ضد ترومبین ، موادی که در خون وجود د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antithromboplastin: ماده ای که ترومبوپلاستین را خنثی کر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antithyroid drugs: داروهای ضد تیروئیدی که از زیادی ترش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antitoxic: پادزهری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antitragus: برآمدگی مقابل زبانه گوش ( این اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitrope: یکی از دو ساختمانی که مشابه یکدیگر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitropic: مربوط به antitrope ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitrypsin: ضد تریپسنین ، آنزیمی که بر خلاف عمل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitryptase: یکی از مواد موجود در خون که پلاسمین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiphlogistic: 1 - ضد التهاب 2 - عامل یا دارویی که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiphthisic: ضد سل ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti pigmentation: ضد - رنگدانه سازی ( این اصطلاح تخص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiplasmin: یکی از مواد موجود در خون که پلاسمین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiplastic: نامساعد برای شفا یافتن دیر التیام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiplatelet agents: داروهای ضدپلاکتی ( این اصطلاح تخصص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipneumotoxin: ضد سموم مترشحه از باکتری های ذات ال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiprotease: یکی از مواد موجود در خون که پلاسمین ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti proliferative activities: فعالیت های ضدتکثیری ( این اصطلاح ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiplasmin entiprothrombin: ضد پروترومبین ، ماده ای که تولید پر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiprothrombin: ضد پروترومبین ، ماده ای که تبدیل پر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiprotozoal: ضد تک یاخته ها ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiprotozoan antiprotozoan: ضد تک یاخته ها ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiprotozoan: ضد تک یاخته ها ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti puffiness: ضد پف کردگی ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipyic: ضد چرک ، مانع چرک کردن ( این اصطل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antipyrine: آنتی پیرین ، ترکیبی است متبلور به ف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipyrotic: 1 - موثر در درمان سوختگی 2 - دارویی ...

١ سال پیش

مدال‌های آزاده