وحید سپیانی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead plants: گیاه پژمرده و خشکیده

جدید ١٥ دقیقه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being charged: تیغ زده شدن یا خودمونیش پیاده شدن ت ...

جدید ٧ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fridge magnet: دکوری های آهنربایی که به درب یخچال ...

جدید ٧ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open: open می تونه به معنی صداقت در گفتار ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grayish blue: آبی مایل به خاکستری

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give us a call: با ما تماس بگیرید

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taking details: گرفتن جزئیات یا اطلاعات

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thinking time: زمانی که برای فکر کردن صرف میشه. ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

geoluhread: نام قدیمی رنگ نارنجی. Orange

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

warm light: نور زرد رنگ که معمولا توی لامپ های ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choose back: عوض کردن چیزی. مثلا از بوتیک لباس ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

impressive rating: خییلی خفن. درجه یک. خییلی تاپ.

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get into: میتونه به معنی پذیرفته شدن و ورود ب ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full initial: معمولا توی نام های چند کلمه ای استف ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a help: کلمه coffee غیر قابل شمارشه و حتما ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's fine: موافقم . . گزینه خوبیه. . .

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm afraid i can't: می ترسم نتوانم

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first met: برای اولین بار ملاقات کرد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

covered in: غرق در چیزی بودن مثلا he was Cover ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

londoners: لندنی ها افرادی که شهروند لندن هستن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everyday object: هر شیء یا وسیله ای که هر روز دستتون ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feeling rested: احساس آرامش و استراحت و آسودگی کردن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tiny steps: قدم های کوچیک در جهت اهداف و . . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get more done: کار های بیشتری انجام دادن.

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chance events: رویدادهایی که شانسی رخ میدهد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

way somebody think: طرز تفکر شخصی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

way somebody behave: طرز رفتار شخصی یا کسی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep diaries: یادداشت های روزانه داشته باشید

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

around on: در اطراف

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boarding a flight: سوار شدن به هواپیما برای پرواز

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in exchange of: در ازای مثلا he asked them for 500 ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cover someone: دلیل و بهانه آوردن برای توجیه خطایی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fields of life: عرصه های زندگی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

impression of: داشتن تصور از شخصی یا چیزی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cut it open: آن را باز کن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feather pillow: بالشت پر شده از پر

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swimming assistant: دستیار و مربی شنا

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pool assistant: دستیار و مسؤل استخر

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave impression: تاثیر عمیق در فردی گذاشتن به طوری ک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

basic solution: محلول بازی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come as: اتفاق افتادن همراه با یک ویژگی مثلا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phone stacking: اقدام جالبی که توی یه جمع چند نفره ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it goes ok: خوب پیش می رود

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first occupant: اشغال کردن مکانی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

angle poised desk lamp: چراغ رومیزی زاویه دار

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a classic of: یکی از آثار کلاسیک مربوط به. . . .

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

went on to: در ادامه ( زمان گذشته ) Go on to د ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tended to: تمایل داشت به. . . اینجوری حال میک ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

huge hits: موفقیت بزرگ به ویژه در عرصه های هنر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get sth repaired: چیزی را تعمیر کردن. . . . تفاوت دو ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be going nice: خوب پیش میره

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for run up: به منظور اجرا کردن ( برنامه یا گزار ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a share: سهیم شدن سهم بردن از چیزی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

digital stuff: هنر های دیجیتالی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mother of two: مادر دو فرزند. . . .

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

recently built: سازه نوساز . مثل ساختمان نوساز

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in briefly: به طور خلاصه خلاصه بگم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

home cooked food: غذای خانگی. غذایی که مادر درست میکن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

magical laundry power: قدرت شست و شوی جادویی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

laundry power: مهارت داشتن و حرفه ای بودن در شست و ...

٣ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

physical qualities: زیبایی و جاذبه های فیزیکی که میتونه ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more likely to be: احتمال بیشتری وجود دارد که. . . .

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twice as likely: دو برابر احتمال دارد. . . .

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

key tip: نکته کلیدی و مهم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

losing side: طرف بازنده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nosal congestion: گرفتگی بینی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

creat impression: ایجاد کردن یک حس یا تصور از خود در ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get impression: برداشت کردن یک مفهوم از حرکات و رفت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down the steps: پایین آمدن از پله ها

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bit the lip: لب را گاز گرفتن عموما برای جلوگیری ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

certain breed: نژاد خاص for example for Dogs: Cert ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clever words: سخنان هوشمندانه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fill something in: نوشتن اطلاعات در فرم یا پر کردن فرم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soft sound: صدای ملایم مثل صدای آب چشمه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strong face: چهره ای که بزرگ و دارای مشخصات خاصی ...

٥ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prefect over time: در یک مهارت به مرور زمان و با اندوخ ...

٧ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

each way: دو طرفه . . . رفت و برگشت. . . . ...

٧ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٨ ماه پیش

مدال‌های وحید سپیانی