تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بقایا The child remains بقایای بچه ( اسم یه فیلمه )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Draw /p. p : drawn گرفته شده Sodium citrate was added to a freshly drawn blood to preventclotting. سدیم سیترات به خون به تازگی گرفته شده اضافه ش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخص وفادار Your majesty, your Loyal subject, Alfred, has returned safely. اعلی حضرت - شخص وفادارتان - آلفرد در سلامت برگشته است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همون has ( سوم شخص مفرد زمان حال فعل have ) در نوشتار قدیمی از hath استفاده می شده یه جورایی خیلی رسمی Your majesty, your loyal subject, Alfred, h ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاربر sobhan نزدیکترین معنی رو بیان کرده Move back برگشتن مجدد به محلی که قبلا آنجا بودی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

Found معنی "بنا کردن" هم میده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Come across=confront مواجه شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Give in =surrender تسلیم شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Give up =quit رها کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

Take off در آوردن ( لباس )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Come across