دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٣,٦٤٦
رتبه
رتبه در دیکشنری
١,٠٦٣
لایک
لایک
٣٨٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٨٧

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
٤

some

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
١٦

بزرگ، باعظمت

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
١٩

اندوهگین، ناراحت، غمگین، افسرده، پژمرده

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
٢٤

پسر، پسر بچه

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
١١

توپ، گلوله

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٤ سال پیش
متن
We were all surprised when she cut her hair very short.
دیدگاه
٨

ما خیلی تعجب کردیم وقتی او موهایش را خیلی کوتاه کرده بود!

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She cut the string in two.
دیدگاه
٩

او نخ را به دو تکه تبدیل کرد.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
We need to cut more wood for the fire.
دیدگاه
٥

ما نیاز به بریدن چوب های بیشتری برای آتش درست کردن داریم.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He took out the scissors and cut the fabric.
دیدگاه
١

آن مرد قیچی را برداشت و پارچه را برید ( برش داد )

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The monkey is hopping on the trees.
دیدگاه
١٧

میمون در حال جست و خیز ( شیطنت ) کردن روی درختان است.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.