تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یعنی مثلا یه کالای رو الان سفارش بدم، چه زمانی تحویل من میشه؟ ( از نگاه مدیریت پروژه ) . این مورد در فرایند Plan Physical Resource Management مصداق د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

get to grips with something درک کردن مشکلی و پرداختن به حل آن The government needs to get to grips with the unemployment problem.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Paint ( sth. ) out ( کاملا�یا�سرتاسر ) �رنگ�زدن، از�رنگ�پوشاندن، رنگپوش�کردن The name of the firm had been partially painted out.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نشان دادن، خاطر نشان کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

spark smoething off علت چیزی شدن، سبب شدن، منجر شدن به his comments sparked off a lot of hostility.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیاده شدن تغییر دادن - خارج شدن از ~change, remove We've rather got off the subject.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

کودتا Military coup کودتای نظامی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

از نهانگاه راندن، کسی یا موجودی را که پنهان است توسط کاری یا چیزی آشکار کردن Several kinds of birds feed on insects flushed out of the grass by graz ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

همسفرگی ( Commensalism ) نوعی زندگی همزیستی که در آن یک همزیست سود می برد و طرف دیگر نه سود می برد و نه زیان می بیند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

قاعده، معیار، ضابطه ~rule Normative ( adj ) اصولی، قانونی، قاعده ای normative code

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اُسطُرلاب این ابزار برای سنجش ارتفاع، سمت، بعد و میل خورشید و ستارگان، تعیین وقت در ساعات روز و شب، قبله و زمان طلوع و غروب آفتاب استفاده می شده و ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

بی اعتماد بودن، اعتقاد نداشتن به distrustful بی اعتماد؛ بد گمان distrustfully با بد گمانی distrustfulness شک؛ سوظن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

بی اعتماد بودن، اعتقاد نداشتن به He distrusts his own judgement distrustful بی اعتماد؛ بد گمان distrustfully با بد گمانی distrustfulness شک؛ سوظن