پیشنهادهای نیلوفر عقیلی (١٧)
زمان به سرعت در حال سپری شدن است
To - go box = ظرف بیرون بر ( اصطلاحی که برای توصیف ظرفی استفاده می شود که برای بسته بندی غذای باقی مانده در رستوران استفاده می شود ) کاربرد در جمله: ...
ظرف بیرون بر ( اصطلاحی که برای توصیف ظرفی استفاده می شود که برای بسته بندی غذای باقی مانده در رستوران استفاده می شود ) کاربرد در جمله: Can I have a ...
funding crunch = کمبود بودجه یا کمبود منابع مالی
ایستگاه/مرحله میانی
مثال: recession isn’t in the cards yet ترجمه : رکود اقتصادی هنوز محتمل به نظر نمی رسد یا رکود هنوز در کار نیست
to organize an event سازماندهی کردن، ترتیب دادن
مطرح کردن ایده یا پیشنهاد
به تدریج و به آرامی وارد شدن
آرام شدن اوضاع
روشن بین
interaction between people working together/ تعامل
interaction between people working together / تعامل
Into or among the deeper aspects of something, as opposed to those that are most easily identified.
افزایش یافتن
کارشکنی کردن
کارشکنی کردن