نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when it comes to the crunch: وقتی که کاری به جای باریک میکشد
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
smart alec: علامه دهر
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
doesn’t cut the mustard: از پس کاری بر نیومدن - بدرد اینکار ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gone haywire: وحشی شدن - خارج از کنترل
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tide you over: تأمین چیزی که کسی نیاز داردفقط برای ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
show your true colors: خود واقعیت رو نشون بده
٦ ماه پیش
نوع مدال

اولین دیسلایک کردن

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can catch more flies with honey than you can with vinegar: با پنبه بهتر میشه سر برید - با زبون ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can lead a horse to water but you can’t make him drink: یکی رو زورکی نمیتونی به کاری وادار ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can’t make an omelette without breaking some eggs: هر کاری یه هزینه ای داره.
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
snowball’s chance in hell: دریا هم برم، آب دریا خشک میشه هیچ ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is stitch in times saves nine: جلوی حادثه را قبل از وقوع باید گرفت
٧ ماه پیش
نوع مدال

اولین لایک کردن

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

انتخاب عکس پروفایل

-
همه
٧ ماه پیش