رهگذر - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sneak peek: پیش نمایش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the presence of: در صورت وجود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step change: تغییر پله ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

compromise value: مقدار بینابین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compromise value: مقدار بینابین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

free cash flow yield: بازده جریانات نقدی آزاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

free cash flow yield: بازده جریانات نقدی آزاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

animated film: فیلم انیمیشین فیلم متحرک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prewhitening: سفیدسازی مقدماتی سفید شدگی اولیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prewhitening: سفیدسازی مقدماتی سفید شدگی اولیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

share of wallet: سهم خرید مشتری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

share of wallet: سهم خرید مشتری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

price premium: اضافه بها اضافه ارزش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

price premium: اضافه بها اضافه ارزش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

idea generation: ایده یابی ایده زایی خلق ایده ایده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idea generation: ایده یابی ایده زایی خلق ایده ایده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

value delivery: ارائه ارزش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

value delivery: ارائه ارزش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

value capture: کسب ارزش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turf wars: مجادله بر سر کنترل یک منطقه خاص منا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not invented here: سندروم نگرش منفی نسبت به ایده ها و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

centerpiece: رکن اصلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

watch list: فهرست تحت نظر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dry powder: سهام بسیار نقد شونده سهام با نقدشون ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recapitalize: تجدید سرمایه گذاری تغییر در ساختار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recapitalize: تجدید سرمایه گذاری تغییر در ساختار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

multiples based valuation: ارزش گذاری مبتنی بر ضرایب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

multiples based valuation: ارزش گذاری مبتنی بر ضرایب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

convenience sampling: نمونه گیری دردسترس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

religiosity: دین باوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disintegration: ازهم گسیختگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cumulative abnormal returns: بازده انباشته غیر عادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

publicly listed companies: شرکت های سهامی عام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

publicly listed companies: شرکت های سهامی عام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

undermanaged: مدیریت ناکافی مدیریت ضعیف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undermanaged: مدیریت ناکافی مدیریت ضعیف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

payment in cash: پرداخت نقدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

payment in cash: پرداخت نقدی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

class differences: اختلاف طبقاتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

class differences: اختلاف طبقاتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

community center: مرکز اجتماعات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go alone: بطور مستقل عمل کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go alone: بطور مستقل عمل کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go to market strategy: راهبرد ورود به بازار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tolling system: سامانه پرداخت عوارض

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tolling system: سامانه پرداخت عوارض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

has the final say: حرف آخر را زدن تصمیم گیرنده بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

has the final say: حرف آخر را زدن تصمیم گیرنده بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

risk tolerance: قدرت تحمل ریسک توان ریسک پذیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

risk tolerance: قدرت تحمل ریسک توان ریسک پذیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

zombie: ناکارآمد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hedge fund: صندوق های سرمایه گذاری پوشش ریسک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

multi business: چنـد کسـب و کاره دارای کسب و کارهای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

equity carve out: عرضه عمومی و فروش سهام شرکت فرعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equity carve out: عرضه عمومی و فروش سهام شرکت فرعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spin off: تقسیم سهام شرکت فرعی بین سهامداران ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leveraged buyout: تملک اهرمی خرید اهرمی خرید استقراضی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

management buyout: تملک مدیریتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

management buyout: تملک مدیریتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

capital gain tax: مالیات بر عایدی سرمایه مالیات بر س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capital gain tax: مالیات بر عایدی سرمایه مالیات بر س ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tax advantage: سود مالیاتی مزیت مالیاتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tax advantage: سود مالیاتی مزیت مالیاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

market interest: سهم بازار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

market interest: سهم بازار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arm’s length contract: قرارداد در شرایط متعارف قرارداد بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arm’s length contract: قرارداد در شرایط متعارف قرارداد بی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go to the heart of: کشف کردن درک کردن فهمیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go to the heart of: کشف کردن درک کردن فهمیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strategic drift: انحراف استراتژیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strategic drift: انحراف استراتژیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

returning customer: مشتری مجدد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

returning customer: مشتری مجدد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

storefront: نمای جلوی فروشگاه محیط جلوی فروشگاه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big box retailers: خرده فروش های بزرگ تخفیف دار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

big box retailers: خرده فروش های بزرگ تخفیف دار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

footprint: فضای اشغال شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brand extension: تعمیم برند بسط برند گسترش برند توسع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brand extension: تعمیم برند بسط برند گسترش برند توسع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

street fronts: فروشگاه های حاشیه ( نبش ) خیابان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

street fronts: فروشگاه های حاشیه ( نبش ) خیابان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contribution: سهم مشارکت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agency: ارگان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

business association: اتحادیه صنفی انجمن بازرگانی انجمن ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

business association: اتحادیه صنفی انجمن بازرگانی انجمن ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outlet: فروشگاه اوت لت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

signage: تابلو اعلانات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bricks and mortar: فیزیکی سنتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work against: رقابت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

workaround: مقابله کردن غلبه کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consumer business: کسب و کار فعال در بازارهای مصرفی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consumer business: کسب و کار فعال در بازارهای مصرفی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unserved: تأمین نشده خدمت رسانی نشده فاقد تأم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grass roots: اجتماع محلی مردمی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

community building: ساخت اجتماع ( جامعه ) مشتریان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

costs incurred: هزینه های صرف شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

costs incurred: هزینه های صرف شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inventory holding: نگهداشت موجودی کالا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inventory holding: نگهداشت موجودی کالا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excellence award: جایزه سرآمدی ( تعالی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

general data protection regulation: آیین نامه عمومی حفاظت از داده ها مق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

general data protection regulation: آیین نامه عمومی حفاظت از داده ها مق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open access: دسترسی آزاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

open access: دسترسی آزاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high potential employees: کارمندان توانمند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high potential employees: کارمندان توانمند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

child welcoming leave: مرخصی استقبال کودک مرخصی خوشامدگویی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

child welcoming leave: مرخصی استقبال کودک مرخصی خوشامدگویی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pledge of fairness: تعهد انصاف تعهد عدالت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

defective: ناقص معیوب کالای ناقص کالای معیوب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

codevelopment: توسعه همکارانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

codevelopment: توسعه همکارانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coopetition: رقابت همکارانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

co innovation: نوآوری همکارانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

co innovation: نوآوری همکارانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interfirm: بین بنگاهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intercompany: بین بنگاهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

co learning: یادگیری همکارانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

co learning: یادگیری همکارانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

customer friendly: مشتری پسند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

customer friendly: مشتری پسند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

common method bias: سوگیری روش مشترک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

common method bias: سوگیری روش مشترک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

convergent validity: روایی همگرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

convergent validity: روایی همگرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discriminant validity: روایی واگرا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

internal consistency: سازگاری داخلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

internal consistency: سازگاری داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

endogenous construct: سازه درون زا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endogenous construct: سازه درون زا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

partial least squares: حداقل مربعات جزئی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

partial least squares: حداقل مربعات جزئی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

production lot: انباشته تولید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

production lot: انباشته تولید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

appraisal: ارزیابی ارزشیابی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

appraisal: ارزیابی ارزشیابی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lost lifetime value: ارزش طول عمر از دست رفته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lost lifetime value: ارزش طول عمر از دست رفته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chance cause: علت احتمالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chance cause: علت احتمالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

random variation: متغیر تصادفی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

random variation: متغیر تصادفی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

false alarm: هشدار کاذب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

of interest: ذینفع موردتوجه موردنظر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constituency: سازه کنشگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

set down: تعیین کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cohort: همکار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quality circles: محافل کیفیت حلقه های کیفیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quality circles: محافل کیفیت حلقه های کیفیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

facility planning: برنامه ریزی تسهیلات طرح ریزی تسهیلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

facility planning: برنامه ریزی تسهیلات طرح ریزی تسهیلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exclusive of: جدا از سوا از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exclusive of: جدا از سوا از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tax break: معافیت مالیاتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tooling: ابزارآلات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tooling: ابزارآلات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

automated teller machine: دستگاه خودپرداز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

food and drug administration: اداره غذا و دارو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

food and drug administration: اداره غذا و دارو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fabricator: سازنده تولیدکننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

profit margin: حاشیه سود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

viz: یعنی به عبارتی دیگر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

multistoried: چند طبقه طبقاتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

multistoried: چند طبقه طبقاتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

linear programming: برنامه ریزی خطی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

linear programming: برنامه ریزی خطی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

goodly: کثیر زیاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drone auto: خودروی بدون سرنشین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drone auto: خودروی بدون سرنشین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

advertising campaign: کارزار تبلیغاتی کمپین تبلیغاتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rearrangement: بازچینی بازآرایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

engineer: طرح ریزی کردن نقشه کشیدن مهندسی کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

layout: طرح بندی چیدمان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

treat: تلقی کردن رفتار کردن درمان کردن پرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

united auto workers: اتحادیه کارگران صنعت خودرو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

united auto workers: اتحادیه کارگران صنعت خودرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

product oriented layout: چیدمان محصول گرا چیدمان محصول محور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

product oriented layout: چیدمان محصول گرا چیدمان محصول محور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

floor plan: نقشه طبقات پلان طبقات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

floor plan: نقشه طبقات پلان طبقات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assignment: تخصیص واگذاری نسبت دهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heuristics: روش ابتکاری روش اکتشافی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

zoning: ناحیه بندی منطقه بندی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stockyard: انبار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stockyard: انبار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remanufactured: بازتولید شده بازسازی شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

remanufactured: بازتولید شده بازسازی شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mass customization: سفارشی سازی انبوه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mass customization: سفارشی سازی انبوه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

business enterprise: بنگاه تجاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

business enterprise: بنگاه تجاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

state of mind: ذهنیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

means to an end: ابزار رسیدن به هدف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lifetime value: ارزش طول عمر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lifetime value: ارزش طول عمر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lingo: گویش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lingo: گویش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

measurably: به طور محسوسی به طور اندازه پذیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

profit making: سودده سودآور سودساز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

across the board: به طور کلی

١ سال پیش

مدال‌های رهگذر