رهگذر - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

team oriented problem solving: حل مسئله با رویکرد تیمی مشکل گشایی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

team oriented: تیمی تیم گرا تیم محور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

team oriented: تیمی تیم گرا تیم محور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

managerial implications: درس آموزی های مدیریتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

managerial implications: درس آموزی های مدیریتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

practical implications: درس آموزی های کاربردی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

theoretical contribution: سهم دانش افزایی نظری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

theoretical contribution: سهم دانش افزایی نظری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contextual conditions: شرایط زمینه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contextual conditions: شرایط زمینه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

formalization: رسمیت رسمی سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

formality: رسمیت تشریفات تکلف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perceived value: ارزش ادراک شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tirelessly: بی وقفه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tirelessly: بی وقفه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

last forever: ماندگار شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

last forever: ماندگار شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

behavioural intentions: مقاصد رفتاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

behavioural intentions: مقاصد رفتاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in the long run: در بلندمدت در درازمدت در طولانی مدت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

descriptive survey research: تحقیق توصیفی پیمایشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

descriptive survey research: تحقیق توصیفی پیمایشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

usage: میزان استفاده ( مصرف ) مصرف استفاد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intra organizational: درون سازمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intra organizational: درون سازمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

forefront: سرلوحه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

industrial park: شهرک صنعتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

industrial park: شهرک صنعتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

industrial estate: شهرک صنعتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kolmogorov smirnov test: آزمون کولموگروف اسمیرنف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kolmogorov smirnov test: آزمون کولموگروف اسمیرنف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

covariant: کوواریانسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

covariant: کوواریانسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

desperation: استیصال

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reclamation: استرداد احیا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reclamation: استرداد احیا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

redemption: استرداد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

asking forgiveness: استغفار طلب بخشش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

asking forgiveness: استغفار طلب بخشش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retraction: استغفار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abrasive: سایشی ساینده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fix on: ( نگاه ) دوختن به

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the other: دیگری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the other: دیگری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

control group: گروه کنترل گروه گواه گروه شاهد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

control group: گروه کنترل گروه گواه گروه شاهد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonprobability sampling: نمونه گیری غیراحتمالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nonprobability sampling: نمونه گیری غیراحتمالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exponent: نما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quarter: چارک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mid quarter range: محدوده میان چارکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mid quarter range: محدوده میان چارکی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quartile: چارک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quartile: چارک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indeed: البته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alternative: شق چاره جایگزین گزینه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pandemics: همه گیری پاندمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crisis management: مدیریت بحران

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crisis management: مدیریت بحران

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

responsible tourism: گردشگری مسئولانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mediating: واسطه ای میانجی گری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tourism destination management: مدیریت مقصد گردشگری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tourism destination management: مدیریت مقصد گردشگری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pivotal role: نقش محوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pivotal role: نقش محوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

initiative: ابتکار عمل ابتکار اقدام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business opportunity: فرصت شغلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

business opportunity: فرصت شغلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mainstream: روند کلی جریان اصلی محور اصلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tour operator: تور گردان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to the best of my knowledge: تا آنجاییکه شناخت دارم تا آنجاییکه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to the best of my knowledge: تا آنجاییکه شناخت دارم تا آنجاییکه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

above said: فوق الذکر گفته شده در بالا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

above said: فوق الذکر گفته شده در بالا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pro poor tourism: گردشگری فقرزدا گردشگری حامی فقرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

concern: دغدغه دلمشغولی نگرش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

demographic profile: مشخصات جمعیت شناختی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demographic profile: مشخصات جمعیت شناختی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

startups: شرکت های تازه تأسیس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

multiplier effect: اثر تکاثری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

multiplier effect: اثر تکاثری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

technical and vocational school: مدرسه فنی و حرفه ای هنرستان فنی و ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

technical and vocational school: مدرسه فنی و حرفه ای هنرستان فنی و ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sustenance: امرارمعاش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

revenue generating: درآمدزایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

revenue generating: درآمدزایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drug trafficking: قاچاق مواد مخدر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drug trafficking: قاچاق مواد مخدر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vigilance: هوشیاری مراقبت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vigilance: هوشیاری مراقبت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

substantiate: اثبات کردن تحقق بخشیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw light into: آشکار کردن روشن کردن معلوم کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

throw light into: آشکار کردن روشن کردن معلوم کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

underprivileged: افراد محروم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

livelihood: معیشت رزق امرار معاش معاش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

waste management: مدیریت اتلاف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fringe benefits: مزایای حاشیه ای مزایای فوق العاده م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

real estate tax: مالیات بر اموال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

real estate tax: مالیات بر اموال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leisure activity: فعالیت تفریحی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cultural preservation: پاسدرای فرهنگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cultural preservation: پاسدرای فرهنگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

environmentalism: محیط زیست شناسی محیط زیست گرایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

endemic tourism: گردشگری بومی بوم گردی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endemic tourism: گردشگری بومی بوم گردی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

handbook: دستنامه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

state variable: متغیر حالت ( وضعیت )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

state variable: متغیر حالت ( وضعیت )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

causal loop diagram: نمودار حلقه علّی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

causal loop diagram: نمودار حلقه علّی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

football premier league: لیگ برتر فوتبال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

football premier league: لیگ برتر فوتبال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

executive authority: اختیارات اجرایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as it should be: آنطور که باید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stress arousal: برانگیختگی استرس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stress arousal: برانگیختگی استرس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

capital accumulation: انباشت سرمایه تجمع سرمایه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capital accumulation: انباشت سرمایه تجمع سرمایه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

securities market: بازار اوراق بهادار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

securities market: بازار اوراق بهادار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

integrate: پیوستن ملحق شدن یکپارچه کردن ادغام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bond market: بازار اوراق قرضه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bond market: بازار اوراق قرضه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

derivatives markets: بازارهای مشتقات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

liquidly: به صورت نقدی با نقدینگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

liquidly: به صورت نقدی با نقدینگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pseudoscience: دانش نما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i used to: قبلا پیش از این

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on some level: از یک منظر خاص

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on some level: از یک منظر خاص

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

human potential: توان انسانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

human potential: توان انسانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

let go of: دست کشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sweet: عزیز گرامی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

utter: مطلق محض کامل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

labor: تلاش کردن زحمت کشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thoroughly: کاملا یکسره تماما همه جانبه بطورکلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mysticism: عرفان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bridge: متصل کردن پیوند زدن پل زدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

theoretical saturation: اشباع نظری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

theoretical saturation: اشباع نظری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

base price: قیمت مبنا قیمت پایه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

base price: قیمت مبنا قیمت پایه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commercial revenue: درآمد تجاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commercial revenue: درآمد تجاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reliability coefficient: ضریب پایایی ضریب اطمینان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reliability coefficient: ضریب پایایی ضریب اطمینان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frequency percentage: درصد فراوانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frequency percentage: درصد فراوانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

auxiliary variable: متغیر کمکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

auxiliary variable: متغیر کمکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

incremental coefficient: ضریب افزایشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incremental coefficient: ضریب افزایشی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cash in flow: نقدینگی ورودی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cash in flow: نقدینگی ورودی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cash out flow: نقدینگی خروجی جریان نقدی خروجی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cash out flow: نقدینگی خروجی جریان نقدی خروجی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

go to: در اختیار قرار گرفتن تخصیص یافتن من ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broadcasting organization: سازمان صدا و سیما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

broadcasting organization: سازمان صدا و سیما

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boundary conditions: شرایط حدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boundary conditions: شرایط حدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

leave out: کنار گذاشتن صرفنظر کردن نادیده گرفت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

perishable items: اقلام فاسدشدنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perishable items: اقلام فاسدشدنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inventory planning: برنامه ریزی موجودی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inventory planning: برنامه ریزی موجودی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pricing decision: تصمیم گیری قیمتگذاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pricing decision: تصمیم گیری قیمتگذاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

industrial management: مدیریت صنعتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

industrial management: مدیریت صنعتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

per unit time: در واحد زمان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

per unit time: در واحد زمان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meta heuristic algorithm: الگوریتم فراابتکاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meta heuristic algorithm: الگوریتم فراابتکاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indecent act: عمل ناپسند رفتار زشت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indecent act: عمل ناپسند رفتار زشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international olympic committee: کمیته بین المللی المپیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

international olympic committee: کمیته بین المللی المپیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coaching: مربیگری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

passionate: مشتاق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

phaseout: خاتمه دادن برداشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supportive activity: فعالیت حمایتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supportive activity: فعالیت حمایتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

merchandise: بازارپردازی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

merchandising activity: فعالیت بازارپردازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

merchandising activity: فعالیت بازارپردازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ministry of sports: وزارت ورزش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ministry of sports: وزارت ورزش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indebted: مقروض مرهون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

professionalism: حرفه ای گرایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

playing field: زمین بازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

playing field: زمین بازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

black market: بازار سیاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hopefully: امید آنست که امیدوارانه امید می رود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acknowledgments: تشکر و قدردانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contrary to: برخلاف علیرغم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

misconception: باور غلط تصور نادرست سوءبرداشت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

follow from: نتیجه گیری کردن چنین برآمدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

literature review: مرور پیشینه مرور ادبیات بررسی پیشین ...

١ سال پیش

مدال‌های رهگذر