رهگذر - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

noodle soup: سوپ رشته فرنگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run: چرخه عملیاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legacy time: زمان به جای مانده زمان باقیمانده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

legacy time: زمان به جای مانده زمان باقیمانده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rollover: غلتش تجدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

product rollover strategy: استراتژی غلتش محصول استراتژی تجدید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

product rollover strategy: استراتژی غلتش محصول استراتژی تجدید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baton: چوبدستی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cannibalize: قطعه برداری کردن انتقال دادن همگون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inept: ناکارا نامناسب ناکارآمد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retire: کنار رفتن کنار گذاشتن از دور خارج ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

peril: مخاطره خطر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spiff up: آراستن آرایش کردن تزئین کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spiff up: آراستن آرایش کردن تزئین کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

occasion: رویداد فرصت موقعیت مناسبت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restaging: تجدید کردن تعویض کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

restaging: تجدید کردن تعویض کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restage: تجدید کردن تعویض کردن جابجا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

restage: تجدید کردن تعویض کردن جابجا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

persistence: پایداری ماندگاری پایستگی استمرار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point and counterpoint: از هر دو سو از هر دو طرف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

point and counterpoint: از هر دو سو از هر دو طرف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disequilibrium: بی ثباتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disequilibrium: بی ثباتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upscale: مجلل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be thought of: تلقی کردن درنظر گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by itself: به تنهایی به خودی خود فی نفسه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disassemble: جدا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disassemble: جدا کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

predesign: از قبل طراحی کردن پیش بینی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

predesign: از قبل طراحی کردن پیش بینی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

close to: حدودا در حدود نزدیک به تقریبا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vehicle recycling partnership: مشارکت در بازیافت وسیله نقلیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vehicle recycling partnership: مشارکت در بازیافت وسیله نقلیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

master: سرآمد چیره دست خبره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

listen to: مطیع بودن تبعیت کردن اطاعت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

versatile: تطبیق پذیر چندکاره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

market intelligence: اطلاعات بازار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dry skin: پوست خشک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dry skin: پوست خشک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

well kept: محرمانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well kept: محرمانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well kept secrets: اسرار محرمانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well kept secrets: اسرار محرمانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drug dispenser: توزیع کننده دارو پخش کننده دارو نسخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drug dispenser: توزیع کننده دارو پخش کننده دارو نسخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

home away from home: منطقه امن محل آسایش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

asynchronous: ناهمگامی غیرهمزمانی ناهمزمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

asynchronous: ناهمگامی غیرهمزمانی ناهمزمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hard to come by: دشوار یاب دیریاب صعب الحصول صعب الو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bring to mind: یادآور شدن خاطرنشان کردن یادآوری کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring to mind: یادآور شدن خاطرنشان کردن یادآوری کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foothold: جایگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

foothold: جایگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tipping points: نقطه اوج

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first to finish: اولویت در اتمام اولویت در خاتمه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first to finish: اولویت در اتمام اولویت در خاتمه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

floor space: فضای اشکوب فضای اشغال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

falter: متزلزل کردن متوقف کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

workflow: جریان کار گردش کار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

muda: ناهمواری تغییرپذیری عدم یکنواختی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

muda: ناهمواری تغییرپذیری عدم یکنواختی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mura: اتلاف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mura: اتلاف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first to market: اولویت در عرضه به بازار اولویت در ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first to market: اولویت در عرضه به بازار اولویت در ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

test of time: آزمون صبر و شکیبایی آزمایش بردباری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

test of time: آزمون صبر و شکیبایی آزمایش بردباری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overclaim: بیش ادعایی ادعا ( دعوی ) بیش از حد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overclaim: بیش ادعایی ادعا ( دعوی ) بیش از حد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

underperforming: ناکارآمد ضعیف عملکرد ضعیف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leapfrog: جهش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leapfrog: جهش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leapfrogging effect: اثر جهش تأثیر جهشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leapfrogging effect: اثر جهش تأثیر جهشی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lagging: تأخیر عقب افتادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lagging: تأخیر عقب افتادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get ahead of: پیشی گرفتن جلو زدن برتری یافتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get ahead of: پیشی گرفتن جلو زدن برتری یافتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

manna from heaven: مائده ی آسمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

manna from heaven: مائده ی آسمانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first mover: پیشگام پیشرو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first mover: پیشگام پیشرو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

LAG: افت کردن عقب ماندن تأخیر کردن به تأ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have to do with: مربوط بودن ارتباط داشتن با وابسته ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well populated: پرجمعیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well populated: پرجمعیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gross state product: تولید ناخالص دولتی تولید ناخالص ملی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gross state product: تولید ناخالص دولتی تولید ناخالص ملی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gratis: بصورت رایگان بدون هزینه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gratis: بصورت رایگان بدون هزینه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

set up: برپایی راه اندازی نصب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alienated: رویگردان دلزده بیزار بیگانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make sensible: منطقی ( معقول ) به نظر رسیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make sensible: منطقی ( معقول ) به نظر رسیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well underway: قابل اجرا قابل اعمال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well underway: قابل اجرا قابل اعمال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fidelity: وفاداری پایبندی سرسپردگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brand loyalty: وفاداری به برند ( نام تجاری )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attitudinal loyalty: وفاداری نگرشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attitudinal loyalty: وفاداری نگرشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

behavioral loyalty: وفاداری رفتاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

behavioral loyalty: وفاداری رفتاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

valence: توان ارزش قدرت ظرفیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sports tourism: گردشگری ورزشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sports tourism: گردشگری ورزشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is because: این امر بدین دلیل است که دلیل آن ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

this is because: این امر بدین دلیل است که دلیل آن ای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand out from: متمایز بودن از متفاوت بودن با

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stand out from: متمایز بودن از متفاوت بودن با

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

social cohesion: اتحاد اجتماعی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

national championship: مسابقه قهرمانی ملی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

national championship: مسابقه قهرمانی ملی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

event management: مدیریت رویداد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

event management: مدیریت رویداد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

break even analysis: تجزیه وتحلیل نقطه سر به سر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transportation model: مدل حمل و نقل ( TM )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transportation model: مدل حمل و نقل ( TM )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

output volume: حجم تولید حجم بازده حجم خروجی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

output volume: حجم تولید حجم بازده حجم خروجی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chargeable: مطالبه پذیر قابل پرداخت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chargeable: مطالبه پذیر قابل پرداخت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chargeable income: درآمد قابل مطالبه درآمد قابل پرداخت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chargeable income: درآمد قابل مطالبه درآمد قابل پرداخت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attributable to: منتسب به منسوب به مربوط به

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pay out: پرداخت کردن صرف کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for this reason: به همین دلیل براین اساس بنابراین بد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for this reason: به همین دلیل براین اساس بنابراین بد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

break even: سربه سر شدن نقطه سربه سر شدن متعادل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

graphical representation: نمایش گرافیکی بازنمایی گرافیکی نمود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

graphical representation: نمایش گرافیکی بازنمایی گرافیکی نمود ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abscissa: طول محور افقی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abscissa: طول محور افقی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ordinate: عرض محور عمودی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ordinate: عرض محور عمودی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leftmost: منتهی الیه سمت چپ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leftmost: منتهی الیه سمت چپ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

utilitarian service: خدمات فایده گرا ( سودمندگرا )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utilitarian service: خدمات فایده گرا ( سودمندگرا )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utilitarianism: فایده گرایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utilitarian: فایده گرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sports league competitions: مسابقات لیگ های ورزشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sports league competitions: مسابقات لیگ های ورزشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pave the way for something: زمینه ساز چیزی بودن زمینه چیزی فراه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

effect size: اندازه اثر شاخصی برای سنجش میزان اث ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

effect size: اندازه اثر شاخصی برای سنجش میزان اث ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outflow: جریان خروجی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drain: تخلیه کاهش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cash drain: تخلیه وجه نقد کاهش وجه نقد اتمام تد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cash drain: تخلیه وجه نقد کاهش وجه نقد اتمام تد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

yield: به بارآوردن تولید کردن ایجاد کردن ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interfunctional: میان وظیفه ای بین وظیفه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interfunctional: میان وظیفه ای بین وظیفه ای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be concerned about: نگران بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be concerned about: نگران بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

secure: ایمن کردن محفوظ داشتن تأمین کردن حف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

product mix: آمیخته محصول آمیزه محصول

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

product mix: آمیخته محصول آمیزه محصول

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

activity based costing: هزینه یابی مبتنی بر فعالیت هزینه یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

activity based costing: هزینه یابی مبتنی بر فعالیت هزینه یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

office work: کار دفتری کار اداری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tie in: رابطه بستگی پیوند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mutually: مشترکا متقابلا بطور متقابل بصورت دو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

totals: حاصلجمع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

totals: حاصلجمع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

formulation: فرمولاسیون فرمول بندی تدوین قاعده گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

BOX: کادر قاب چهارگوش جعبه خانه سلول

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dialog box: کادر محاوره کادر گفتگو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dialog box: کادر محاوره کادر گفتگو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

customer acquisition: مشتری یابی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

esophageal cancer: سرطان مری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

esophageal cancer: سرطان مری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arterial admission: پذیرش شریانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arterial admission: پذیرش شریانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

area of occupancy: ضریب اشغال منطقه اشغال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

area of occupancy: ضریب اشغال منطقه اشغال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boundless: بی کران بی مرز بی حد و حصر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boundary adequacy test: آزمون کفایت مرز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boundary adequacy test: آزمون کفایت مرز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catchup: هم پایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

latecomer firm: بنگاه ( شرکت ) متأخر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

latecomer firm: بنگاه ( شرکت ) متأخر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leading firm: شرکت ( بنگاه ) پیشرو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leading firm: شرکت ( بنگاه ) پیشرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

imitative learning: یادگیری مقلدانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

imitative learning: یادگیری مقلدانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

noteworthy: قابل ذکر درخور توجه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chief auditor: سر ممیز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chief auditor: سر ممیز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knowledge acquisition: دانش افزایی اکتساب دانش جذب دانش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knowledge acquisition: دانش افزایی اکتساب دانش جذب دانش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knowledge contribution: سهم دانش افزایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knowledge contribution: سهم دانش افزایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intergroup: بین گروهی بین تیمی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intergroup: بین گروهی بین تیمی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resource sharing: تسهیم منابع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resource sharing: تسهیم منابع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in the interim: در این میان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the interim: در این میان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

team oriented problem solving: حل مسئله با رویکرد تیمی مشکل گشایی ...

١ سال پیش

مدال‌های رهگذر