رهگذر - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

general data protection regulation: آیین نامه عمومی حفاظت از داده ها مق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open access: دسترسی آزاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

open access: دسترسی آزاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high potential employees: کارمندان توانمند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high potential employees: کارمندان توانمند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

child welcoming leave: مرخصی استقبال کودک مرخصی خوشامدگویی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

child welcoming leave: مرخصی استقبال کودک مرخصی خوشامدگویی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pledge of fairness: تعهد انصاف تعهد عدالت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

defective: ناقص معیوب کالای ناقص کالای معیوب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

codevelopment: توسعه همکارانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

codevelopment: توسعه همکارانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coopetition: رقابت همکارانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

co innovation: نوآوری همکارانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

co innovation: نوآوری همکارانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interfirm: بین بنگاهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intercompany: بین بنگاهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

co learning: یادگیری همکارانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

co learning: یادگیری همکارانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

customer friendly: مشتری پسند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

customer friendly: مشتری پسند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

common method bias: سوگیری روش مشترک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

common method bias: سوگیری روش مشترک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

convergent validity: روایی همگرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

convergent validity: روایی همگرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discriminant validity: روایی واگرا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

internal consistency: سازگاری داخلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

internal consistency: سازگاری داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

endogenous construct: سازه درون زا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endogenous construct: سازه درون زا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

partial least squares: حداقل مربعات جزئی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

partial least squares: حداقل مربعات جزئی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

production lot: انباشته تولید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

production lot: انباشته تولید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

appraisal: ارزیابی ارزشیابی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

appraisal: ارزیابی ارزشیابی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lost lifetime value: ارزش طول عمر از دست رفته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lost lifetime value: ارزش طول عمر از دست رفته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chance cause: علت احتمالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chance cause: علت احتمالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

random variation: متغیر تصادفی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

random variation: متغیر تصادفی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

false alarm: هشدار کاذب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

of interest: ذینفع موردتوجه موردنظر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constituency: سازه کنشگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

set down: تعیین کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cohort: همکار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quality circles: محافل کیفیت حلقه های کیفیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quality circles: محافل کیفیت حلقه های کیفیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

facility planning: برنامه ریزی تسهیلات طرح ریزی تسهیلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

facility planning: برنامه ریزی تسهیلات طرح ریزی تسهیلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exclusive of: جدا از سوا از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exclusive of: جدا از سوا از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tax break: معافیت مالیاتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tooling: ابزارآلات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tooling: ابزارآلات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

automated teller machine: دستگاه خودپرداز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

food and drug administration: اداره غذا و دارو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

food and drug administration: اداره غذا و دارو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fabricator: سازنده تولیدکننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

profit margin: حاشیه سود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

viz: یعنی به عبارتی دیگر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

multistoried: چند طبقه طبقاتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

multistoried: چند طبقه طبقاتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

linear programming: برنامه ریزی خطی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

linear programming: برنامه ریزی خطی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

goodly: کثیر زیاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drone auto: خودروی بدون سرنشین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drone auto: خودروی بدون سرنشین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

advertising campaign: کارزار تبلیغاتی کمپین تبلیغاتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rearrangement: بازچینی بازآرایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

engineer: طرح ریزی کردن نقشه کشیدن مهندسی کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

layout: طرح بندی چیدمان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

treat: تلقی کردن رفتار کردن درمان کردن پرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

united auto workers: اتحادیه کارگران صنعت خودرو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

united auto workers: اتحادیه کارگران صنعت خودرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

product oriented layout: چیدمان محصول گرا چیدمان محصول محور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

product oriented layout: چیدمان محصول گرا چیدمان محصول محور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

floor plan: نقشه طبقات پلان طبقات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

floor plan: نقشه طبقات پلان طبقات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assignment: تخصیص واگذاری نسبت دهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heuristics: روش ابتکاری روش اکتشافی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

zoning: ناحیه بندی منطقه بندی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stockyard: انبار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stockyard: انبار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remanufactured: بازتولید شده بازسازی شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

remanufactured: بازتولید شده بازسازی شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mass customization: سفارشی سازی انبوه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mass customization: سفارشی سازی انبوه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

business enterprise: بنگاه تجاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

business enterprise: بنگاه تجاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

state of mind: ذهنیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

means to an end: ابزار رسیدن به هدف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lifetime value: ارزش طول عمر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lifetime value: ارزش طول عمر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lingo: گویش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lingo: گویش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

measurably: به طور محسوسی به طور اندازه پذیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

profit making: سودده سودآور سودساز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

across the board: به طور کلی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ideation: ایده پردازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ideation: ایده پردازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brain storming: طوفان مغزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fickle: ناپایدار بی ثبات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inevitables: بدیهیات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inevitables: بدیهیات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the impossible: غیرممکن ها ناممکن ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marginal: حاشیه ای کم سود

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

patent office: اداره ثبت اختراعات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patent office: اداره ثبت اختراعات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

internationalization: جهانی سازی بین المللی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first to file: اولویت در ثبت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first to file: اولویت در ثبت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first to invent: اولویت در اختراع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first to invent: اولویت در اختراع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vie: رقابت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vie: رقابت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turnaround time: زمان برگشت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

release: عرضه انتشار ترخیص

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

traumatic: آسیب زا تکانشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

due diligence: راستی آزمایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consummate: زبردست عالیرتبه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

counterattack: ضدحمله پاتک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

roll out: راه اندازی کردن معرفی کردن شروع کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

turn out to be: منجر شدن به تبدیل شدن به

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recovery plan: طرح بازیابی طرح بهبود طرح بهسازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recovery plan: طرح بازیابی طرح بهبود طرح بهسازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greenfield: دست نخورده بکر توسعه نیافتگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brownfield: توسعه یافته دست خورده توسعه یافتگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legacy technology: فناوری بازمانده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

legacy technology: فناوری بازمانده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatigue failure: شکست ناشی از فرسودگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fatigue failure: شکست ناشی از فرسودگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laurel: افتخار پیروزی دستاورد موفقیت سرافرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

laurel: افتخار پیروزی دستاورد موفقیت سرافرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laureate: برنده جایزه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

laureate: برنده جایزه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nobel laureate: برنده جایزه نوبل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nobel laureate: برنده جایزه نوبل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conception: ایده زایی مفهوم سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

leak: نشت درز افشا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ideally: درحالت مطلوب ( ایده آل )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reinvigorate: احیا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in hand: تحت کنترل در اختیار موجود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in hand: تحت کنترل در اختیار موجود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

build into: ایجاد کردن تعبیه کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alienation: دلزدگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upgrade: ترفیع ارتقا بهسازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

retainment: نگهداشت نگهداری ابقا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retainment: نگهداشت نگهداری ابقا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

switching: تعویض جایگزینی رویگردانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wandering: سرگردانی پرسه زنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cognitive dissonance: ناهمخوانی ( ناهماهنگی ) شناختی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cognitive dissonance: ناهمخوانی ( ناهماهنگی ) شناختی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cognitive dissonance theory: نظریه ناهمخوانی ( ناهماهنگی ) شناخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cognitive dissonance theory: نظریه ناهمخوانی ( ناهماهنگی ) شناخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as we proceed: همان طورکه پیش می رویم همان طورکه ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as we proceed: همان طورکه پیش می رویم همان طورکه ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reiterate: تصریح کردن تأکید کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

countermove: مقابله به مثل تلافی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

countermove: مقابله به مثل تلافی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

countermovement: مقابله به مثل حرکت متقابل تلافی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inventive: مبتکر خلاق نوآفرین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

technology driven: فناوری محور فناوری گرا مبتنی بر فنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

technology driven: فناوری محور فناوری گرا مبتنی بر فنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

untenable: توجیه ناپذیر تحقق ناپذیر غیر قابل د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

untenable: توجیه ناپذیر تحقق ناپذیر غیر قابل د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ear view camera: دوربین عقب بین دوربین آینه عقب ماشی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ear view camera: دوربین عقب بین دوربین آینه عقب ماشی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

modularity: پیمانه بندی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

electric plug: دوشاخه برق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

electric plug: دوشاخه برق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

installations: تأسیسات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

installations: تأسیسات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be around: وجود داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

voice therapy: صدا درمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

voice therapy: صدا درمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unequivocally: صریحا بطور واضح به صراحت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brew: دمنوش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tea drinker: چای خور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tea drinker: چای خور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

detergent: مواد شوینده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

polar opposite: نقطه مقابل نقطه متضاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

polar opposite: نقطه مقابل نقطه متضاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stream: جریان زنجیره سیر روند منبع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

per unit: هر واحد محصول

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

per unit: هر واحد محصول

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dime: سکه ده سنتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

obverse face: روی سکه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obverse face: روی سکه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blanking die: قالب پولک زنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blanking die: قالب پولک زنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reeding: کنگره ای کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reeding: کنگره ای کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rim: طوقه زهوار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rimming: زهوارگذاری طوقه گذاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rimming: زهوارگذاری طوقه گذاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

imprint: منقوش کردن حک کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

upon demand: به مجرد تقاضا عندالمطالبه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upon demand: به مجرد تقاضا عندالمطالبه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go for it: سعی کن آنرا بدست بیاوری

١ سال پیش

مدال‌های رهگذر