رهگذر - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

post planning: پسا برنامه ریزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

post planning: پسا برنامه ریزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exhibition hall: سالن نمایشگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhibition hall: سالن نمایشگاه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crowd control: کنترل ازدحام کنترل شلوغی کنترل جمعی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crowd control: کنترل ازدحام کنترل شلوغی کنترل جمعی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promotions: تبلیغات پیشبردی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swag: اصطلاح عامیانه ای که مخفف "Stuff We ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swag: کالاهای تبلیغاتی یا بازاریابی رایگا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

promise keeping: پایبندی به وعده وفای به عهد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promise keeping: پایبندی به وعده وفای به عهد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assumption based planning: برنامه ریزی فرض بنیاد برنامه ریزی ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assumption based planning: برنامه ریزی فرض بنیاد برنامه ریزی ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fare: موفق بودن پیش رفتن سازگاری داشتن کن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

load bearing: باربر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

signpost: علامت هشدار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shaping actions: اقدامات شکل دهنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shaping actions: اقدامات شکل دهنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hedging actions: اقدامات مصونیت اقدامات مصون سازی اق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hedging actions: اقدامات مصونیت اقدامات مصون سازی اق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

under hedging: عدم مصونیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under hedging: عدم مصونیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replan: برنامه ریزی مجدد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

replan: برنامه ریزی مجدد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

army nco: درجه دار نظامی درجه دار ارتش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

army nco: درجه دار نظامی درجه دار ارتش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in rem: دادخواهی علیه اموال شخص

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the books: زیاد درس خواندن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attack attempt: تلاش هجومی اقدام به حمله

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attack attempt: تلاش هجومی اقدام به حمله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attack block: سد کردن حمله

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attack block: سد کردن حمله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

auxiliary setter: پاسور کمکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

auxiliary setter: پاسور کمکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perimeter: دفاع محیطی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rotate defense: دفاع چرخشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rotate defense: دفاع چرخشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intellectual disability: ناتوانی ذهنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pedagogy: آموزش کودکان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

resting state: حالت استراحت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resting state: حالت استراحت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

finished goods inventory: موجودی کالاهای آماده فروش موجودی کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

finished goods inventory: موجودی کالاهای آماده فروش موجودی کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

andragogy: آموزش بزرگسالان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chief financial officer: رئیس امور مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long term residential: مرکز اقامتی بلندمدت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long term residential: مرکز اقامتی بلندمدت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self directed: خود فرمان خود راهبری خود هدایت شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consensual assessment technique: تکنیک سنجش وفاقی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consensual assessment technique: تکنیک سنجش وفاقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biometric model fitting: برازش مدل زیست سنجی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

biometric model fitting: برازش مدل زیست سنجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a chicken or egg argument: استدلال مرغ یا تخم مرغ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a chicken or egg argument: استدلال مرغ یا تخم مرغ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abasement: خواری طلبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abasement: خواری طلبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confabulation: خیالبافی خیال پردازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ordinary citizen: شهروند عادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ordinary citizen: شهروند عادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prudence: تدبیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come out with: ارائه کردن تولید کردن افشا کردن عرض ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

national id: شناسه ملی کد ملی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

national id: شناسه ملی کد ملی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

national identity: شناسه ملی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

registered capital: سرمایه ثبتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

registered capital: سرمایه ثبتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

definite contracts: عقود معین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

definite contracts: عقود معین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

indefinite contracts: عقود غیرمعین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indefinite contracts: عقود غیرمعین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subject of contract: موضوع عقد قرارداد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subject of contract: موضوع عقد قرارداد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

natural persons: اشخاص حقیقی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

natural persons: اشخاص حقیقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legal persons: اشخاص حقوقی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

legal persons: اشخاص حقوقی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

legal entity: شخص حقوقی نهاد حقوقی نهاد قانونی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

residential buildings: ابنیه مسکونی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

residential buildings: ابنیه مسکونی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jurisprudential rule: قاعده فقهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jurisprudential rule: قاعده فقهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

forward sale: پیش فروش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commissioning: حق العمل کاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

joint liability: تضامن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

joint liability: تضامن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joint guarantor: ضامن تضامنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

joint guarantor: ضامن تضامنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contribution in kind: آورده غیرنقدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contribution in kind: آورده غیرنقدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cash contribution: آورده نقدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cash contribution: آورده نقدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contribution: آورده ( حقوق، حسابداری )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

remark: تبصره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trade agency: نمایندگی تجاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trade agency: نمایندگی تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uniform contract: قرارداد همسان ( تیپ )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uniform contract: قرارداد همسان ( تیپ )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

standard contract: قرارداد همسان ( تیپ ) = model cont ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

standard contract: قرارداد همسان ( تیپ ) = model cont ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parties to the contract: طرفین قرارداد طرفین عقد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

parties to the contract: طرفین قرارداد طرفین عقد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

collaboration treaty: پیمان همکاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collaboration treaty: پیمان همکاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pact of amity: پیمان مودّت پیمان دوستی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pact of amity: پیمان مودّت پیمان دوستی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

degree of attorney at law: پایه وکالت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

degree of attorney at law: پایه وکالت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

capitalist society: جامعه سرمایه داری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capitalist society: جامعه سرمایه داری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

affluent society: جامعه مرفَّه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affluent society: جامعه مرفَّه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good neighborliness: حسن همجواری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

good neighborliness: حسن همجواری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good opinion: حسن ظن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

good opinion: حسن ظن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rational decency and obscenity: حسن و قبح عقلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rational decency and obscenity: حسن و قبح عقلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter purchase contract: قرارداد خرید ( بیع ) متقابل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

counter purchase contract: قرارداد خرید ( بیع ) متقابل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nominate contract: عقد معین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nominate contract: عقد معین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

innominate contract: عقد نامعین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

innominate contract: عقد نامعین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subject matter of the contract: موضوع عقد موضوع قرارداد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subject matter of the contract: موضوع عقد موضوع قرارداد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

three constitutional powers of the state: قوای سه گانه قوای ثلاثه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

three constitutional powers of the state: قوای سه گانه قوای ثلاثه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

authority on matters of religion: مرجع تقلید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

authority on matters of religion: مرجع تقلید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legal justification: وجاهت قانونی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

legal justification: وجاهت قانونی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

button battery: باتری دکمه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

button battery: باتری دکمه ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chance constrained model: مدل با محدودیت شانس مدل با شانس محد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chance constrained model: مدل با محدودیت شانس مدل با شانس محد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uncertainty theory: نظریه عدم قطعیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uncertainty theory: نظریه عدم قطعیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scrapped product: کالای اسقاطی محصول اسقاطی کالای قرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scrapped product: کالای اسقاطی محصول اسقاطی کالای قرا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

variable neighborhood search: جستجوی همسایگی متغیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

variable neighborhood search: جستجوی همسایگی متغیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iso elastic demand: تقاضا با کشش یکسان تقاضای ایزو الاس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

iso elastic demand: تقاضا با کشش یکسان تقاضای ایزو الاس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

multi objective: چند هدفه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

remanufacturing: بازتولید تولید مجدد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

remanufacturing: بازتولید تولید مجدد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

replenishment system: سیستم بازپرسازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

possibilistic: احتمالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bi objective: دو هدفه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bi objective: دو هدفه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life cycle assessment: ارزیابی چرخه حیات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

life cycle assessment: ارزیابی چرخه حیات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fluctuating: متغیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

counter example: مثال نقیض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iid: مخفف "independent and identically d ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

iid: مخفف "independent and identically d ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

belief degree: درجه باور درجه اعتقاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

belief degree: درجه باور درجه اعتقاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

initiate: مطرح کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

axiomatic mathematics: ریاضیات اصولی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

axiomatic mathematics: ریاضیات اصولی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic waste: پسماند خانگی زباله خانگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

domestic waste: پسماند خانگی زباله خانگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hydrometallurgy: آب فلزکاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hydrometallurgy: آب فلزکاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

standard form contract: قرارداد همسان ( تیپ )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

standard form contract: قرارداد همسان ( تیپ )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

countable sequence: دنباله شمارش پذیر دنباله قابل شمارش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

countable sequence: دنباله شمارش پذیر دنباله قابل شمارش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uncertain variable: متغیر غیر قطعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uncertain variable: متغیر غیر قطعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

multi echelon: چند پله ای چند لایه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

multi echelon: چند پله ای چند لایه ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opening cost: هزینه افتتاحیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

opening cost: هزینه افتتاحیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hierarchist: سلسله مراتب گرا پایگان گرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hierarchist: سلسله مراتب گرا پایگان گرا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overconservative: بیش از حد محافظه کارانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overconservative: بیش از حد محافظه کارانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sample average approximation: روش تقریب میانگین نمونه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sample average approximation: روش تقریب میانگین نمونه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

annual turnover: گردش مالی سالانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intractability: لاینحل بودن غیرقابل حل بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chi square distribution: توزیع مجذور کای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chi square distribution: توزیع مجذور کای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

not including: به جز به غیر از

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incineration: زباله سوزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incineration: زباله سوزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anaerobic digestion: هضم بی هوازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

anaerobic digestion: هضم بی هوازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

optimality cut: برش بهینگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

optimality cut: برش بهینگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

penalty cost: هزینه تأخیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

penalty cost: هزینه تأخیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuzzy robust programming: برنامه ریزی فازی استوار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuzzy robust programming: برنامه ریزی فازی استوار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

robust programming: برنامه ریزی استوار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

robust programming: برنامه ریزی استوار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

distributed generator: مولد پراکنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distributed generator: مولد پراکنده

١ سال پیش

مدال‌های رهگذر