رهگذر - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

town car: خودروی تشریفاتی خودروی بزرگ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

common wisdom: خرد متعارف خرد رایج

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trade secret: اسرار تجاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

market facing: ارتباط با بازار واحدهای ارتباط با م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispelling the myths: زدودن باورهای غلط

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreign direct investment: سرمایه گذاری مستقیم خارجی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clerical worker: کارمند دفتری کارمند اداری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frequently asked question: سوال پرتکرار پرسشگان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

husky traders: معامله گران قوی معامله گران درشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skinny traders: معامله گران ضعیف

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

think of something: موضوعی را درنظر گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meta category: فرا مقوله

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capital intensive: سرمایه طلب نیازمند سرمایه زیاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well documented: مدون کاملا مدون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

through time: به مرور زمان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wave down: تکان دادن دست برای کمک گرفتن

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

logical fallacy: مغلطه منطقی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guarantee fund: صندوق ضمانت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

herding: اجتماع سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

initial coin offering: عرضه اولیه سکه ( ارز دیجیتال ) به ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in jeopardy: در معرض خطر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

statistician: آماردان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leaner: ناب تر کارآمدتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cost money: هزینه بر بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

augmented reality: واقعیت افزوده فناوری است که عناصر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on premises: On - premises که با نام on - prem ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thrashing: کوبیدگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opacity: عدم شفافیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decontextualization: بسترزدایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

critical appraisal: ارزیابی انتقادی ارزیابی حیاتی ارزیا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sentiment extremes: اوج احساسات بازار اوج هیجانات بازار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extreme level: نقطه اوج سطح هیجان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

market extremes: نقاط اوج بازار

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dapp: Decentralized application برنامه غی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turning points: نقاط برگشت بازار نقاط برگشت روند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fx futures market: بازار معاملات آتی فارکس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

supplies: موجودی

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

centerpiece: رکن اصلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fickle: ناپایدار بی ثبات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bootstrapping: خودگردان سازی بوت استراپینگ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

back channel: کانال محرمانه، کانال غیر رسمی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

and the like: و موارد مشابه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

moneyness: توان مالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

inventive: مبتکر خلاق نوآفرین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

perimeter: دفاع محیطی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

unequivocally: صریحا بطور واضح به صراحت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

savvy: زیرکانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

workstation: کارگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

incentivize: برانگیختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

coopetition: رقابت همکارانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commitment of traders: گزارش تعهد معامله گران

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thoroughly: کاملا یکسره تماما همه جانبه بطورکلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

digitalization: دیجیتالی سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distillation: استخراج

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

legal justification: وجاهت قانونی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

as it should be: آنطور که باید

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pedagogy: آموزش کودکان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

go for it: سعی کن آنرا بدست بیاوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

close to: حدودا در حدود نزدیک به تقریبا

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paradigmatic: الگوواره ای فراالگویی فرانگرشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

synthetic currency pair: جفت ارز ترکیبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fan base: گروه هواداران جمعی از طرفداران

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cash balance: مانده نقدی موجودی وجه نقد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

improvements: نقاط بهبود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tax avoidance: اجتناب مالیاتی اجتناب از پرداخت مال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gaming: بازی پردازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

very likely: بسیار محتمل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

obscure currency crosses: جفت ارزهای متقابل مبهم جفت ارزهای م ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

constituency: سازه کنشگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

apparel: پوشاک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

internationalization: جهانی سازی بین المللی سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

zoning: ناحیه بندی منطقه بندی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

impediment: بازدارنده عامل بازدارنده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

djia: Dow Jones Industrial Average شاخص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heavy oil: نفت سنگین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

majors: جفت ارزهای اصلی ( ماژور )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commodity pairs: جفت ارزهای کالایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

brew: دمنوش

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vehicle currency: ارز حامل ارز واسطه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

virtuous circle: چرخه فضیلت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nfp: مخفف Non - Farm Payroll میزان اشتغ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non farm payroll: میزان اشتغال در بخش غیرکشاورزی گزار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ahead of the game: پیشگام بودن پیشرو بودن از دیگران پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out for: آماده شدن آمادگی پیدا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

remark: تبصره

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

on demand: برحسب تقاضا برحسب نیاز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

TSP: telecommunication service providers ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

necessary evil: الزام گریزناپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gmv: Gross merchandises value ارزش ناخال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go in: نهفته بودن

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outstanding debts: بدهی های معوقه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

planetization: سیاره سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

brand recognition: بازشناسی برند شناخت نام تجاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

outflow: جریان خروجی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mismatch: ناهماهنگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

counter example: مثال نقیض

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compensation plan: طرح جبران خدمات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slow down: تضعیف کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

racial equality: برابری نژادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

c suite: مدیران سطوح اجرایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nomos: نوموس ( قوانین نوشته یا نانوشته )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offering: محصول/عرضه پیشنهادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clarifying: تبیین کننده

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wall street journal: وال استریت ژورنال یکی از مهم ترین و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marketwatch: مارکت واچ ( انگلیسی: MarketWatch ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desk job: شغل دفتری شغل اداری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

problem solver: حل کننده مسئله

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underloaded: کم بار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theoretical contribution: هم افزایی نظری سهمی است که یک پژوه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nudging: رهنمون سازی انگیزانندگی تلنگرزنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

first time: مرتبه اول

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sports: رویدادهای ورزشی

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utility: فایده مندی سودمندی مطلوبیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all in one: همه جانبه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convener: سازمان دهنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appearances: تعداد حضور تعداد بازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustainability: پایدارسازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

granularity: ریزه کاری دقت

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hang seng: شاخص هنگ سنگ شاخص بازار سهام هنگ ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exotic currencies: جفت ارزهای غیرمعمول جفت ارزهای غیرر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

major currencies: جفت ارزهای اصلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jump on board: همراه شدن دست به کار شدن همکاری کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kick the tires: انجام تحقیقات حداقلی در مورد یک سرم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

e learning: یادگیری الکترونیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

code of conduct: آیین نامه رفتاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پروانه بهره برداری: Operating License

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high profile: پرمخاطب

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

micromanagement: مدیریت خرده بینی مدیریت مبتنی بر نظ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

re‐branding: بازسازی برند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استعدادیابی: talent casting

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

retire: کنار رفتن کنار گذاشتن از دور خارج ک ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self governance: خود راهبری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارز اوری: foreign exchange earnings

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mediating: واسطه ای میانجی گری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

complex conjugate root theorem: قضیه ریشه مزدوج مختلط

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foreign exchange rate: نرخ تبدیل ارز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

higher yielding: پر بازده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lower yielding: کم بازده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

real interest rate: نرخ بهره حقیقی نرخ واقعی بهره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nominal interest rate: نرخ بهره اسمی نرخ بهره فرضی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stated rate: نرخ اعلام شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inflation premium: صرف تورم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lending reserves: ذخایر اعطای تسهیلات ذخایر وام دهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reserve balance: تراز ذخایر تراز اندوخته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interest on reserve balances: نرخ بهره تراز ذخایر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accommodative monetary policy: سیاست های پولی همسازانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

double entry bookkeeping: حسابداری دوطرفه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tardiness: دیرکرد

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

to illustrate: به عنوان مثال

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

goodwill: سرقفلی حسن نیت خوش نیتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

case specific: مختص مورد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promulgation: ابلاغ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ill suited: ناسازگار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hang up on: حساسیت داشتن نسبت به موضوعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

followed by: به تبع آن

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

catchup: هم پایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sustenance: امرارمعاش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal consumption expenditures: شاخص هزینه های مصرف شخصی شاخص خالص ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recharge: تجدید نیرو تجدید قوا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gap analysis: تجزیه و تحلیل شکاف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seniority: سنوات سابقه خدمت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sacrifice: تخصیص دادن اختصاص دادن وقف کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miner: دستگاه استخراج ارز دیجیتال ابزار اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

microloan: تسهیلات خرد وام خرد و کم بهره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

api: رابط برنامه سازی کاربردی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

market mavens: خبرگان بازار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sum of squares: مجموع توان دوم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restatement: تجدید ارائه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overdependence: بیش وابستگی وابستگی بیش از حد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

numerical value: ارزش عددی مقدار عددی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic releases: آمار و داده های اقتصادی منتشر شده

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

naturalization: اخذ تابعیت

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lagging indicator: شاخص پس نگر

١ سال پیش

مدال‌های رهگذر