رهگذر - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everything fell into place: همه چیز درست پیش رفت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you've been mia: خیلی وقت بود خبری ازت نبود! انگار غ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was great running into you: چه خوب شد دیدمت!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're a piece of work: یه دونه ای واقعا!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold on one moment: یه لحظه گوشی!

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flagship location: مکان برگزیده مکان برتر مکان ویژه مک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ask and you shall receive: بخواه تا بدست آوری!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm at my wit's end: دیگه خسته و کلافه شدم دیگه به آخر خ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i cried my eyes out: از ته دل گریه کردم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my heart aches: دلم گرفته!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm in pieces: از هم پاشیدم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i feel like my soul has been ripped out: انگار تکه ای از وجودم کنده شده!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

some things are better left unsaid: بعضی چیزها بهتر است ناگفته بمانند ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is a mix blessing: این هم خوبه هم بد!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god closes a door he opens a window: خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let me jog your memory: بذار یادت بندازم!

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

video camera: دوربین فیلمبرداری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

workable: کارآمد کاربردی انجام پذیر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mortgage: تسهیلات رهنی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run through: بررسی کردن وارسی کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

step change: تغییر پله ای

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in agency: درون سازمانی درون شرکتی درون بنگاهی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

national association of state boards of accountancy: انجمن ملی هیئت های حسابداری دولتی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retail internationalization report: گزارش جهانی سازی خرده فروشی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in store emotions: هیجانات درون فروشگاهی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supersoft: فوق نرم

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cause driven: آرمان گرا هدف گرا

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

substitute teacher: معلم موقت جانشین معلم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shareholder proposals: طرح های پیشنهادی سهامداران

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

high footfall: پر بازدید پر رفت و آمد پرتردد

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

place marketing: بازاریابی مکان بازاریابی جایگاه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

economic exposure: ریسک اقتصادی مواجهه با ریسک اقتصادی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull internationalization: بین المللی سازی کششی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

push marketing: بازاریابی رانشی بازاریابی فشار

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

emotional attachment: تعلق احساسی دلبستگی عاطفی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are full of shit: داری چرت و پرت میگی !

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's a bold statement: حرف سنگینی زدی!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can fend myself: از پس خودم برمیام!

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

niche technology: فناوری جاویژه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go to market strategy: راهبرد ورود به بازار

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go to war: وارد جنگ شدن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

earned income: درآمد تحصیل شده درآمد حاصله درآمد ک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endwise compression: فشرده سازی از انتها

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

business failure: شکست کسب و کار شکست تجارت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

equalizing saw: اره تعادل اره برابرسازی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

underlying price: قیمت پایه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

price movement: جنبش قیمتی

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hazardous wastes: پسماندهای خطرناک

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fiber crops: گیاهان الیافی محصولات الیافی محصولا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

job posting: اعلان فرصت های شغلی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

voice over: صداگذاری صداپیشگی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lock into: محدود کردن پایبند کردن کنترل کردن

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was touch and go: وضعیت بحرانی بود

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're incompetent: بی عرضه ای!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you blackmailing me: داری ازم باج میگیری؟!

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

monetisation: درآمدزایی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uniform cpa examination: آزمون سراسری حسابداران رسمی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

follow up research: تحقیقات پیگیری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

test market: بازار آزمونه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have no capacity: جنبه ندارم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's very dark: خیلی تلخه!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm in love: دلم رفته! عاشق شده ام!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play an instrument: ساز زدن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sorry for the trouble: ببخشید زحمت شد!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop bothering yourself: اعصاب خودت خورد نکن! خودتو اذیت نکن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not possible: امکان نداره

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i lost interest: من زده شدم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm thrilled: هیجان زده ام!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm shattered: کاملا بهم ریختم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on the verge of tears: نزدیکه بزنم زیر گریه!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i would move heaven and earth: آسمان و زمین رو به هم می ریختم هر ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

solid point: نکته خوبی گفتی! به نکته ظریفی اشاره ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get scammed: کلاه گذاشتن سر کسی کلاهبرداری کردن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's on sick leave: مرخصی استعلاجی گرفته

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's easy money: پول باد آورده ست!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good things happen to those who wait: گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

looks can be deceiving: گول ظاهر رو نخور!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take your best shot: تمام سعیت را بکن!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm cool as a cucumber: من کاملا خونسردم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be sloppy: سر به هوا نباش!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be meticulous: دقیق و ریزبین باش!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you gotta have nerves of steel: باید اعصاب فولادی داشته باشی باید ق ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not buying what you're selling: حرفت باور نمیکنم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're beating a dead horse: داری بیخودی تلاش میکنی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's all smoke and mirrors: همش یه فریبه!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't exert yourself: خودت رو خسته نکن به خودت فشار نیار

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're not fooling anybody: هیچکس گولتو نمیخوره!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're talking through your hat: داری چرت و پرت میگی!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's been flapping his gums out: حرف مفت میزنه!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can't take a joke: جنبه شوخی نداری! شوخی سرت نمیشه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by any means necessary: به هر روشی که شده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a monkey could do it: خیلی ساده است!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a walk in the park: مثل آب خوردنه!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he got mugged: جیبش زدن! خفتش کردن!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that'll only add fuel to the fire: این فقط اوضاع رو بدتر می کنه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's on vacation: رفته تعطیلات!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm grateful to you: ازت ممنونم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't play coy with me: مظلوم نمایی نکن! خودت رو به اون راه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's more than meets the eyes: قضیه بودارتر از این حرف است!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not seeing anyone: الان با کسی تو رابطه نیستم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's an exercise in futility: این کار بی فایده ست

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a can of worms: این قضیه کلی گرفتاری داره! این قضیه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i jumped the gun: عجله کردم

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dire consequences: پیامدهای ناگوار

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's way out of your league: اون لقمه بزرگتر از دهنته!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's a lame excuse: این یه بهونه الکیه!

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you re a piece of work: یه دونه ای واقعا!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're a riot: خیلی بامزه ای!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silence says enough: سکوت خودش همه چیزو میگه!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was miles away: حواسم نبود!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can wait: باشه برای بعد!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't try to stop me: سعی نکن جلومو بگیری!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i moved on: دیگه بیخیال شدم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're dead to me: تو دیگه برام مردی!

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't call me that: منو اینطوری صدا نکن!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

promise you won't laugh: قول بده نخندی!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am rooting for you: هواتو دارم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just get it done: همین الان انجامش بده!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are being too modest: شکست نفسی می فرمایید!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

power s out: برق رفته!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't loose your cool: آرامشت رو حفظ کن! خونسردیت رو حفظ ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't touch: دست نزن!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't sit idly by: نمیتونم بیکار بشینم! نمیتونم دست رو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ask you shall receive: بخواه تا بدست آوری

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

watch yourself: مراقب رفتارت باش!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're a poser: خیلی ادایی هستی!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hang up the phone: تلفن را قطع کن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a blackout: خاموشیه!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the powers backs on: برق اومده!

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's head out: بزن بریم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am fuming: عصبانیم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i like my odds: احتمال موفقیتم زیاده!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

responsive desire: میل واکنشی

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sportswear: پوشاک ورزشی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gen z: نسل زد که به زبان عامیانه به عنوان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tokenism: اقدام نمادین حرکت نمادین

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

can do: اتکاء به نفس بی باکی خودانگیخته عمل ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

woefully: به طرز فجیعی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come in: مطرح شدن وارد عمل شدن به میان آمدن

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swap meet: بازار فروش اجناس دست دوم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scouting: دیده بانی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

microenvironment: خرد محیط محیط خرد

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agile manifesto: بیانیه چابک

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tripwire: رهاساز محرک

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acquired immunodeficiency syndrome: سندروم ( نشانگان ) نقص ایمنی اکتساب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

codependence: هم وابستگی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fighting spirit: روحیه جنگجویی ماهیت مبارزه طلبی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a right to: اختیار داشتن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

employee advocacy: حمایت از کارکنان به فعالیت هایی اش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abuse of authority: سوء استفاده از اختیارات

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

business entity: واحد کسب و کار مستقل

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

savoir: دانش

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outlet store: فروشگاه تولید به مصرف

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cashless society: جامعه فاقد نقدینگی جامعه غیرنقدی جا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring to: جلب توجه کردن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loop you in: در جریان قرار دادن شامل شدن در بحث ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

project timeline: خط زمانی پروژه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run with it: بررسی و پیگیری بیشتر پیگیری و بررس ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not enough boots on the ground: نیروی کار ناکافی یعنی نیروی کار کا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chro: مدیر ارشد منابع انسانی Chief Human ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

robo adviser: مشاور مالی خودکار مشاور ماشینی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

with one stroke of the pen: با اقدامی سریع و قاطع

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paralysis by analysis: فلج ناشی از تجزیه و تحلیل به تحلیل ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

internet economy: اقتصاد مبتنی بر اینترنت اقتصاد تحت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

critical evaluation: ارزیابی انتقادی ارزیابی نقادانه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

free schooling: تحصیل رایگان

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all time high: اوج ( سقف ) قیمت بالاترین قیمتی که ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do the right thing: انجام کار درست

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

market orientation: بازار محوری بازارگرایی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talent identiﬁcation: استعدادیابی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inconsistency rate: نرخ ناسازگاری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mobile payment: پرداخت همراه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gmbh: شرکت با مسئولیت محدود

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

animal crossing: �انیمال کراسینگ� یک مجموعه بازی وید ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

virtual air: پرواز مجازی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

game the rules: قوانین را دور زدن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speed run: دوی سرعت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

common agricultural policy: سیاست مشترک کشاورزی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

customer redressal system: سیستم پاسخگویی به مشتریان سیستم رسی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that’s the last straw: دیگه طاقتم تاخت شده! صبرم تمام شده!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we’ll cross that bridge when we come to it: الان در مورد آن مشکل صحبت نکنیم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop ironing my head: دست از سرم بردار منو اذیت نکن روی ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bounce off: واکنش نشان دادن برخورد کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

margin: وجه تضمین

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sure thing: قطعی تضمین شده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look over one's shoulder: نظارت کردن پایش کردن پاییدن

١ ماه پیش

مدال‌های رهگذر