رهگذر - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we have a situation: ما یک مشکل داریم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got scammed: سرم کلاه رفت سرم کلاه گذاشتن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm out of the loop: من بیخبرم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you chickened out: تو جا زدی!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a jerk: خیلی کثافتی تو یه عوضی هستی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be rude to me: با من بدرفتاری نکن! به من بی احترام ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's bullshit: چرت و پرت نگو مزخرف نگو

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you gaslighted me: باعث شدی به سلامت عقلم شک کنم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back up a bit: یه کم برو عقب

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm for it: موافقشم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was an honest mistake: اشتباه لپی بود پیش میاد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a smidge to the left: یه کم چپ کمی به سمت چپ

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll cut you in: سهمت رو میدم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look natural: طبیعی باش

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is a fine kettle of fish: حالا خر بیار باقالی بار کن!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thanks for dropping by: ممنون که سر زدی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm at it: دارم روش کار میکنم درگیرشم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are insufferable: نمیشه تحملت کرد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was locked out: پشت در موندم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm sorry i mistreated you: متأسفم باهات بدرفتاری کردم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

will you stop your yakking: فک نزن پرچونگی نکن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm sick of your lies: از دروغات خسته شدم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was left on my own: دست تنها موندم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're like a fine wine: مثل قالی کرمون می مونی ! تو شراب نا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who he is to you: چه نسبتی باهات داره ؟

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was left speechless: همینجوری موندم ( متعجب بودم ) همین ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what can i get for you: چی میتونم براتون بیارم؟ چی میل داری ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the line is engaged: خط مشغوله!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never turn your back on a friend: هیچوقت به رفیقت پشت نکن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can get through somebody: نمیتونم وصل بشم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you put sb on: میشه گوشی را به فلانی بدی؟

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you treat me like dirt: با من مثل آشغال رفتار می کنی!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i take umbrage at that: این حرفت به دل گرفتم

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

domain specific knowledge: دانش مختص زمینه دانش حوزه خاص

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legislative proposals: طرح های پیشنهادی تقنینی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cocreator: هم آفرین یکی از خالقان یکی از سازند ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no freaking way: اصلا باورم نمیشه!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a dog eat dog world: دنیا جای بی رحمیه! هر کی به فکر خود ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not the type to: من آدمِ . . . . نیستم من اهلِ . . . ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not into: حال نمیکنم با. . . اهلش نیستم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not one for: من اهلِ . . . نیستم اهلش نیستم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i take after: به کسی رفتم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's go already: بجنب دیگه بریم بیا بریم دیگه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not even ask: نپرس اصلاً

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not great: خیلی خوب نیستم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've just about to call you: همین الان داشتم بهت زنگ می زدم همین ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have a concussion: سر جایی خوردن هنگ کردن مخ

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shut someone out: کسی را پس زدن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's been a day: روز خسته کننده و پرکاری بود

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you got a call: یکی باهات کار داره ( غیررسمی ) یکی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm an open book: من چیزی برای پنهان کردن ندارم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's a call for you: یکی باهاتون کار داره ( رسمی )

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call me the moment you arrive: همین که رسیدی زنگ بزن به محض اینکه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't give a flying: خب به درک!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just say: بگو دیگه!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you crossed the line: از حدت گذشتی پاتو از گلیمت درازتر ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you scared me to death: زهره ترک شدم! منو تا سرحد مرگ ترسون ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ungratefulness: ناسپاسی حق نشناسی نمک نشناسی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

start fresh: از نو شروع کردن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like you could ever: عمراً بتونی . . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give me a chance: بهم فرصت بده!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crunchy leaves: خش خش برگها

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have a stiff neck: گردنم گرفته!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm off duty: الان وقت استراحتمه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can't relate: درک نمیکنم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are a year apart: یک سال اختلاف سنی داریم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you spoiled: تو لوس و ننری!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm out of words: دیگه حرفی ندارم!

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

odd shoe: کفش لنگه به لنگه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she was born with a silver spoon: نفسش از جای گرم بلند میشه!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't curse at me: به من فحش نده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't drink the kool aid: کورکورانه چیزی رو قبول نکن! چشم بست ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give up itis: سندروم بی خیالی مرگبار

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is beneath you: در شأن تو نیست!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no problem at all: قابلی نداشت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never have never will: تا حالا نکردم، از این به بعد هم نمی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time to face the music: وقتشه با عواقبش روبرو بشی!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got played: بازی خوردم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

was that sarcastic: داری تیکه میندازی؟! داری کنایه میزن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm fucked up: داغونم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be so picky: اینقدر سختگیر نباش

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't beat home sweet home: هیچ جا خونه خود آدم نمیشه!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pruney: چروکیده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the salad days: دوران جوانی دوران بی تجربگی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can have it: قابل تو رو نداره!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she gets a bad rap: اسمش بیخودی بد در رفته! برچسب منفی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i dabble in: تفریحی . . . میکنم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm in no mood: حوصله ندارم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that was awesome: دمت گرم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's poppin: چه خبر؟!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i zoned out: حواسم پرت شد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're better off: به نفعته به سودته

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm spaced out: کاملا پرت شدم تو فضام!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can feel it in my bones: از ته دلم حسش میکنم به وضوح حسش میک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ask for a leave: درخواست مرخصی دادن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't you nitpick: ایراد الکی نگیر

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

psychogenic death: مرگ روان زاد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hot natured: گرمایی کسی که در شرایط یکسان نسبت ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she left me on read: پیامم رو خوند ولی جواب نداد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

looks don't matter: قیافه مهم نیست ظاهر مهم نیست

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm off work: کارم تموم شده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm pulling your leg: شوخی کردم باهات!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my sixth sense is telling me: حس ششمم فعال شده حس ششمم بهم میگه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm hard of hearing: گوشام سنگینه! کم شنوا هستم شنواییم ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no bet: صد در صد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my gut feeling tells me: حس ششمم بهم میگه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cold sensitive: سرمایی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's see what you made of: ببینیم چند مرده حلاجی!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not in: در جریان نیستم حالشو ندارم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll get you for this: تلافیشو سرت در میارم دارم برات

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull open: باز کردن با کشیدن ( در کشو یا یخچال ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's call a spade a spade: بیا بدون رودربایستی حرف بزنیم بیا ر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm slow today: امروز رو دور آهسته هستم امروز حال ن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm offline: دردسترس نیستم ذهنم قطعه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cold natured: سرمایی کسی که در شرایط یکسان نسبت ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm mentally away: ذهنم یه جای دیگه ست فکرم یه جای دیگ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is widely believed that: باور عموم بر اینست که. .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm blank: هیچی به ذهنم نمی رسه! مغزم هنگ کرده ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silo mentality: ذهنیت جزیره ای ( در حالت انزوا ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breathing room: مجال کافی برای بازیابی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

market regulation: تنظیم مقررات بازار

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on chain: درون زنجیره ای

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

country by country: کشور به کشور

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decentralized autonomous organization: سازمان نامتمرکز خودگردان به سازمان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spatial audio: صدای فضایی صدای فراگیر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approximate adder: جمع کننده تقریبی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheer size: حجم زیاد

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reg tech: فناوری قانونگذاری فناوری مقرراتی فن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consumerization: تولید سلیقه گرا

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sell side: بخش فروشنده قسمت فروش

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as deemed appropriate: درصورت صلاحدید

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drama teacher: معلم هنرستان

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extrapersonal: برون فردی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

because of that: بهمین دلیل از همین رو از این رو بدی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agrarian era: عصر زراعت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

privacy laws: قوانین محرمانگی قوانین حفظ حریم خصو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bildung: تحصیلات آموزش بیلدونگ

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drought tolerant: مقاوم به خشکی

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put on a bold face: رفتار شجاعانه نشان دادن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entry level position: پست رده پایین

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goalkeeping: دروازه بانی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

axial coding: کدگذاری محوری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

health tourism: گردشگری سلامت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cultural tourism: گردشگری فرهنگی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're in for a treat: منتظر یه اتفاق ( سوپرایز ) عالی باش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be a wimp: بی وجود نباش! بی عرضه نباش ! بزدل ن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you having fun: بهت خوش میگذره ؟

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't keep anything down: هر چی میخورم بالا میارم !

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't act all fancy: چُسی نیا!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop frontin': الکی قیافه نگیر!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chill out bro: آروم بگیر داداش!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crack the egg: شکستن تخم مرغ

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's up dawg: چه خبر مشتی؟! چطوری داداش؟! چه طوری ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you want a piece of me: دعوا داری؟! دلت دعوا میخواد؟! دنبال ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shut your ass up: خفه خون بگیر دهنتو ببند

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be a clown: دلقک بازی در نیار !

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mlb: ام ال بی یا لیگ برتر بیسبال آمریکا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

market making: بازارگردانی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thorough knowledge: دانش گسترده دانش عمیق دانش همه جانب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have something to say: تأثیرگذار بودن عقیده ای برای ابراز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exploded onto the scene: کسب شهرت و محبوبیت ناگهانی ظهور ناگ ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biweight midcorrelation: همبستگی میان دو وزنی همبستگی فاصله ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tato that on your brain: اینو یادت بمونه!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not here to play: شوخی ندارم باهات!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tooshy: زودرنج

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm just cross eyed: چشمام چپه!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i did a shot: یه پیک زدم!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the more i give in the ruder she gets: هر چی بیشتر کوتاه میام، پرروتر میشه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you hear me: گوشت با منه؟!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trip over words: تپق زدن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set and setting: ذهنیت و محیط

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to set my heart on: دلم برایِ. . . رفت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't smirk at me: بهم پوزخند نزن !

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smirk at: پوزخند زدن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be a drama queen: کولی بازی درآوردن سلیطه گری کردن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm craving: هوسِ . . . . کردم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

say already: بگو دیگه!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how far are we: چقدر مونده تا برسیم؟

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

angelast: آدمی که هیچوقت نمیخنده! آدم عبوس و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm twice your size: من دو برابر توام!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it under advisement: با دقت مورد بررسی و توجه قرار بده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't wimp out: نترس جا نزن!

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't have a bandwidth for you: حوصله سروکله زدن با تو رو ندارم!

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mlb: لیگ برتر بیسبال

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

community sports: ورزش های اجتماع محور ورز های مردم ن ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extension workers: کارکنان بخش ترویج کارکنان ترویجی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gate receipts: درآمدهای حاصل از محل فروش بلیت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

e sports: رویدادهای ورزشی الکترونیکی ورزش های ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

espn: Entertainment and Sports Programmin ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

temporal scope: قلمرو زمانی تحقیق

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biweight midcorrelation: معیار میان همبستگی دو وزن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross sectional online survey: پیمایش برخط مقطعی

١ ماه پیش

مدال‌های رهگذر