دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٥٠٠
رتبه در دیکشنری
٥,١٤٧
لایک
١٦
دیسلایک
٢
جدیدترین پیشنهادها
٣ ماه پیش
٠
Usually
٦ ماه پیش
٠
فعل: تجهیز کردن ( با طناب ، بادبان ) ، دستکار کردن ( تقلب کردن ) اسم: آرایش دادن بادبانها، دکل حفاری، تریلی ( مفصل دار ) ، لباس فرم، وسیله
٦ ماه پیش
١
stiff صفت، سفت / فعل: انعام دادن / قید: خیلی زیاد با sniff اشبتاه نگیرید
٦ ماه پیش
٠
اسم: نوک/ نقطه/ مکان/ ویژگی/ امتیاز/ جهت فعل: اشاره کردن، نشانه گرفتن
٦ ماه پیش
٢
bang فعل: کوبیدن, ضربه زدن، سکس داشتن اسم : صدای بلند قید: دقیقا، مستقیم banged ضربه خورده اصطلاح عامیانه اغلب برای توصیف عمل تزریق کردن مواد مخدر
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.