محدثه فرومدی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the hope: in ( the ) hope of/that : with the ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the former: مورد اول، مورد سابق، مورد سابق الذک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

former: the former = اولی، مورد اول، مورد س ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

production: 1 تولیدات 2 ایجاد

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

standardisation: برای معانی بیشتر مدخل standardizati ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accounts for: شامل می شود، در بردارد

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

total variance: واریانس کل

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

account for: در برگرفتن، در برداشتن محاسبه کردن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

specific to: مخصوص به، مختص به، مخصوصِ، خاصِ، وی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specific to: مخصوص به، مختص به، مخصوصِ، خاصِ، وی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

therefore: به همین جهت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matching: مشابه، یکسان، همتایی، همتایابی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scores of people: صدها تن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unaccounted: به شمارنیامده، شمرده نشده، محسوب نش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accounted: حساب شده، به حساب آمده، به شمارآمده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

compute: برآورد کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

labelling: برچسب گذاری، برچسب زنی، نام گذاری، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

labelling: برچسب گذاری، برچسب زنی، نام گذاری، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

label: برچسب زنی، برچسب گذاری، نام گذاری، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insurance agent: نماینده بیمه، کارگزار بیمه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insurance agent: نماینده بیمه، کارگزار بیمه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insurance agency: نمایندگی بیمه، کارگزاری بیمه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

constituted by: متشکل از، تشکیل شده از، مشتمل بر، م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in the presence of both parties: در حضور هر دو طرف

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meaningful: معنادار، بامعنی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

foci: صورت جمع کلمه focus

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deleted: محذوف

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in rank order: به ترتیب رتبه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on my treat: به حساب من

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

my turn: نوبت من ( است )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my turn: نوبت من ( است )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my treat: به حساب من let’s go out to lunch – ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

my beloved: معشوق/محبوب/عشق من

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my beloved: معشوق/محبوب/عشق من

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

do you have any idea: هیچ ایده ای داری؟ چیزی به ذهنت می ر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do you have any idea: هیچ ایده ای داری؟ چیزی به ذهنت می ر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do you: مگر نه؟ نه؟اینطور نیست؟ ? You don' ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

straddle: احاطه کردن، فراگرفتن، در برگرفتن، پ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

do you think he will succeed: به نظرت موفق می شه؟؛ به نظر شما موف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

combining: ترکیب، ( در ) آمیختگی، مخلوط، اختلا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vital importance: اهمیت حیاتی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mentioned above: فوق الذکر، گفته شده در بالا، نامبرد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mentioned below: ذیل الذکر، ذکر شده در پایین، عنوان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sort of: نوعی It's a sort of orange colour : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

produce: ارائه دادن، به دست دادن، خلق کردن، ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

focusing on: متمرکز بر، ( با ) تمرکز بر، متوجه ی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meaningfulness: معناداری

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

returning to one's roots: بازگشت/برگشت به اصل خود ( هر کسی ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slightly: به طور خفیف، به صورت ناچیزی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

neatly: ( به طور ) منظم، تمیز، قشنگ، به خوب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guiding: پیشران، هدایتگر، هدایت کننده، پیش ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

much of: بیشترِ، اکثرِ، بخش عمده ی، قسمت اعظ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

much of: بیشترِ، اکثرِ، بخش عمده ی، قسمت اعظ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tip of the iceberg: گوشه کوچکی از چیزی all that money ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

add insult to injury: نمک به زخم پاشیدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contributing: شریک ( در )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contribute to: شریک بودن در، دست داشتن در، تاثر دا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

designated: درنظرگرفته شده، مشخص شده، معین شده، ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

americas: آمریکای شمالی و جنوبی، قاره های آمر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

americas: آمریکای شمالی و جنوبی، قاره های آمر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

palo alto: شهر پالو آلتو ( در کالیفرنیا )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

denoting: نمایانگر، بیانگر، مبین، نشانگر، نشا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in general: کلا

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

americanization: آمریکایی سازی، آمریکایی شدگی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

americanization process: روند آمریکایی شدن/آمریکایی شدگی، فر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

americanize: آمریکایی سازی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

very important person: شخص پراهمیت، فرد بسیار مهم مخففش VI ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very important: پراهمیت، بسیار حائزاهمیت، بسی مهم، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ahead of: پیشاپیش

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abu dhabi: شهر ابوظبی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abu dhabi: شهر ابوظبی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guatemala city: شهر گواتمالاسیتی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ho chi minh: شهر هوشی مین

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jeddah: شهر جده

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

port louis: شهر پورت لوئیس

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

panama city: پاناماسیتی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incorporating: شاملِ، مشتمل بر، دربردارنده ی، دربر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

additionally: مزید بر این

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hollow out: تخلیه، خالی کردن، خالی سازی، تهی سا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impressively: ( به طور ) چشمگیر، ( به صورت ) شگفت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

most certainly: قطع به یقین، صد البته

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

most certainly: قطع به یقین، صد البته

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warrant: متضمن چیزی بودن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not spending: خرج نکردن، صرف نکردن، صرفه جویی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resulting: حاصل

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proudness: فخر، مباهات، سربلندی، سرفرازی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proudness: فخر، مباهات، سربلندی، سرفرازی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conspicuously: آشکارا

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

learners: فراگیران، فراگیرندگان، یادگیران

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

learner: فراگیر، فراگیرنده، زبان آموز

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fireside: ( در ) پای آتش

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shoe store: کفش فروشی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoe store: کفش فروشی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

this time: این بار، این مرتبه، این وهله

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prior: متقدم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discussions: مباحث

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contrasting: مغایر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feature prominently: حضور پررنگ داشتن، نقش بسیار عمده دا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feature prominently: حضور پررنگ داشتن، نقش بسیار عمده دا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

developed: تحول یافته، متحول شده، بسط یافته، گ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dominance over: تسلط/سلطه/استیلا/سیطره/غلبه/چیرگی/ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

service provisioning: خدمات رسانی، ارائه خدمات

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

portend: حکایت کردن/داشتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

historically: در تاریخ there are two familiar reg ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

somewhat: تا حدودی، اندکی، به نوعی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

don't cry over spilt milk: آب رفته به جوی باز نمی گردد؛ آن سبو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in keeping with: هم سو با، در راستایِ، سازگار با، من ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suggesting: حاکی از، نشان دهنده، نمایانگر، مبین ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

widespread: فراگیر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

miss the boat: ار قافله عقب افتادن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miss out: فروگذاردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decolonized: استعمارزدایی شده، استعمارزدوده

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

predicted: مورد پیش بینی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

internationalized: بین المللی شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

internationalization: بین المللی سازی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

internationalization: بین المللی سازی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

internationalizing: بین المللی سازی، بین المللی ساز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بی شائبه: بی شیله پیله

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weakly: به صورت ضعیفی، به طرز ناچیزی، کمی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weakly: به صورت ضعیفی، به طرز ناچیزی، کمی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

of interest: جالب، جالب توجه، شایان توجه، درخور ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

of utmost importance: بی نهایت حائزاهمیت، به غایت مهم، با ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

of utmost importance: بی نهایت حائزاهمیت، به غایت مهم، با ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

utmost importance: به مدخل of utmost importance رجوع ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

play a person false: کسی را بازی دادن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

play false: ( کسی را ) بازی دادن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play a role: نقشی را ایفا کردن، نقشی را بازی کرد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play a role: نقشی را ایفا کردن، نقشی را بازی کرد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insightful: روشنگر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

particularly: خصوصا، به صورت ویژه ای، به طور استث ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inclusive: در بردارنده، مشتمل

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carried out: صورت گرفته، به عمل آمده، انجام شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nearly: نزدیک به، در حدود

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

command a large vocabulary: برخورداری از گستره واژگان وسیع، داش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well concentrated: پرتمرکز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ways: روش ها، شیوه ها، رویه ها، طرق، وجوه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

types: اقسام

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in many ways: از جهات بسیاری، به شیوه های بسیاری، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

add up to: 1 منتهی شدن به، انجامیدن به، راه بر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

complementariness: تکمیل کنندگی، تکمیل گری، متمم/مکمل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

complementarity: تکمیل کنندگی، مکملیت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complementarity: تکمیل کنندگی، مکملیت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lead the way: راهبر/طلایه دار/طلیعه‎دار/جلودار/پر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

operating: گرداننده

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

better than nothing: کاچی به از هیچی، از هیچی بهتره

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

better than nothing: کاچی به از هیچی، از هیچی بهتره

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

better understanding: درک بهتر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

better: خوش تر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

result in: در پی داشتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ever larger: دائم الزید، همیشه روزافزون، بیش از ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ever larger: دائم الزید، همیشه روزافزون، بیش از ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ever flowing stream: جریان همیشه جاری

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fundamentally: از پایه، از ریشه، به صورت بنیادی، ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

realignment: بازآرایی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long: ( صفت و قید ) : ( از ) دیر باز ( ف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

listed: فهرست شده، لیست شده land use measur ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

date: متعلق بودن به ( تاریخ خاصی )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

urban dweller: شهرنشین

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

urban dwellers: شهرنشینان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

where: که در آنجا، که در آن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

today: امروزی در این عصر، در عصر حاضر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look back: واپس نگری، بازنگری، بازبینی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

favouring: موافق، هوادار، حامی، پشتیبان، هماهن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

favoring: موافق، هوادار، حامی، پشتیبان، طرفدا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unparalleled: بی سابقه، بی مثال، بی بدیل، بی همان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unparalleled: بی سابقه، بی مثال، بی بدیل، بی همان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

end result: نتیجه نهایی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

end result: نتیجه نهایی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forces: قوا، نیروها

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

forces: قوا، نیروها

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ask for mercy: آمرزش خواهی، طلب مغفرت/بخشش

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mercy: مغفرت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sole: صِرف

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: برانگیختن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deliver: ارائه دادن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predict: پیش نگری/دوراندیشی ( کردن )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disadvantaging: زیانبار، زیا ن آور، زیان بخش، مضر، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imposed: اِعمالی، وضع شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conflicts: تعارضات، ستیزها، ستیزه ها، درگیری ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as before: مثل قبل

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as before: مثل قبل

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

critical: پراهمیت، کلیدی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

everchanging: دائم التغییر، همیشه متغیر، با/دارای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

detached from reality: در هپروت، در عالم رویا، در خواب و خ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ˈharvester: خرمن جمع کن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

united nations habitat program: برنامه اسکان بشر سازمان ملل

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

un habitat program: برنامه اسکان بشر سازمان ملل

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

habitat program: برنامه اسکان بشر ( سازمان ملل )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

throw up: به وجود آوردن، برانگیختن، به پا کرد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reinvent the wheel: آب در هاون کوبیدن/کوفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the turn of the century: پایان قرن ( پایان یک قرن و شروع قرن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn of the century: پایان یک قرن و شروع قرن بعدی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concentrations: تمرکزات

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

last resort: تیر آخر، آخرین دستاویز/راهکار/راه چ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as a last resort: به عنوان تیر آخر، به عنوان آخرین دس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as a last resort: به عنوان تیر آخر، به عنوان آخرین دس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outpaced by: پس افتادن از، عقب افتادن از، جا مان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outpaced: be outpaced by : پس افتادن از، عقب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easily: به سادگی

٨ ماه پیش

مدال‌های محدثه فرومدی