محدثه فرومدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

processed: فراوری شده

جدید ١٥ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

separate out: جداسازی، تفکیک، انفکاک، تفریق

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comparable: قابل قیاس

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

birth mother: مادر تنی

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

building: ایجاد، تشکیل، تاسیس، شکل دهی، وضع، ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wipe the slate clean: آغاز دوباره، شروع از سرنو، پاک کردن ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diffuse: رواج دادن، ترویج

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mark: نشانه/نشان دهنده چیزی بودن، رقم زدن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nimby: هرجا باشد، در حیاط خلوت ما نباشد ( ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

modestly: به مقدار کم، کم، اندک، به سادگی، به ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interests: ذی نفعان، منتفعان، ذی نفوذان

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touch: reach ؛ رسیدن when the thermometer ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

some form of: شکلی از

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

structured: ساختاریافته

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whilst: در عین حال

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commodification: کالایی شدن، کالاشدگی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

notoriously: رسواگونه، به طور رسواگونه ای، بافضا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coincident: مصادف

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

much of: بیشترِ، اکثرِ، بخش عمده ی، قسمت اعظ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

included: مندرج، درج شده، قرارگرفته، گنجیده، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outgrow: سبقت/پیشی جستن، سبقت/پیشی گرفتن، فر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

student: فراگیر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wax and wane: نوسان داشتن، پیوسته فراز و فرود داش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a number of: شماری ( از ) ، تعدادی ( از ) ، چندی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upscale: افزایش مقیاس، مقیاس افزایی، بهبود، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apparatus: دم ودستگاه، سازوبرگ

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

choices: انتخاب ها، امکانات

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hitch: Informal for hitchhike = مجانی با م ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

continuity: پایداری

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embrace: در آغوش کشیدن، استقبال کردن، در خود ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rallying point: نقطه اتحاد متحدکننده، متحدساز، گردآ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transcend: عبور ( کردن از )

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

starting: برپایی، شروع، آغاز

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prioritization: اولویت گذاری

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appear to: ظاهرا، به ظاهر

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insightful: روشنگر

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

materials: مطالب

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is this: همین است

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more simply: به بیان ساده تر

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loosely related: سست پیوند، دارای ارتباط سست

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maintaining: حفاظت، حفظ، تداوم، ابقا، ادامه حافظ

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more commonly: به طور اعم

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come out of nowhere: یکهو سبز شدن، از ناکجا پدیدار شدن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comparability: قیاس پذیری

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intertwine: در هم تنیدن، به هم تنیدن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medium sized: متوسط small and medium - sized firm ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deal in: معامله/مبادله کردن سرو کار داشتن با ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

may well: احتمالا، امکان دارد، ممکن است

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prone to: مایل به

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under way: در دست انجام، در جریان، جاری

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

neglected: فروگذارده، فرومانده، موردغفلت، مورد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sit on the fence: دوبه شک/مردد/نامصمم بودن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unpredictable: پیش بینی ناپذیر

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come to light: پرده برداری/روشن سازی شدن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

encompass: در خود داشتن، در خود گرفتن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

focused on: متوجه چیزی بودن، بر حول چیزی بودن، ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expectations: توقعات، تصورات

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make use of: بکارگیری، بهره گیری، بهره بری، بهره ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marked by: مشخص شدن با، مشخصه آن . . . است The ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give way to: سر/گردن نهادن، سر فرود آوردن، از پا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

living organisms: موجودات زنده

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retail sale: خرده فروشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self rule: خودمختاری، خودگردانی، خودفرمانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

option: امکان، فرصت possibility, opening = ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

networked: شبکه بندی شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast growing: دارای/با رشد سریع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quarters: سکونتگاه، اقامتگاه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deriving: deriving from : حاصل از، ناشی از، م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enumerated: ذکر شده، برشمرده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

words: واژگان، سخنان

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adverse effect: اثر مخرب/نامطلوب/زیانبار/مضر/سوء

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inventing: ابداع، اختراع مبدع، مخترع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in relation to: درخصوص، بر حول، بر محور، در باب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

isolating: منزوی سازی، جداسازی، سواسازی، قرنطی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spillover effect: اثر سرریز، اثر جانبی، اثر خارجی a ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conventional wisdom: خرد متعارف، خرد عرفی، درایت همگانی، ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regulating: قانونمندسازی، قاعده مندسازی، ایجاد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

building blocks: سنگ بنا

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disdain: بی التفاتی، کم محلی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

destabilization: بی ثبات سازی، متزلزل سازی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hitherto: تابدینجا

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disappear: رخت بربستن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underpinning: زیربنایی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imbalance: بی توازنی، ناموزونی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

credible: convincing= thefreedictionary. com/ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

miss the point: نکته را نگرفتن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrayed: آراسته، مرتب شده

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

messiness: آشفتگی، شلوغی، پریشانی، بهم ریختگی، ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squatters: ساکنان غیرمجاز

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self interest: منفعت شخصی، منفعت طلبی شخصی، خودمنف ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preset: ازپیش تعیین شده

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forward: روبه جلو پیشرفت

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

with: 1 برخوردار از، بهره مند از، صاحب wo ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

worth noting: شایان/درخور ذکر

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equating: برابرسازی، متناظرسازی، یکسان سازی، ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hollow out: تخلیه، خالی کردن، خالی سازی، تهی سا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

complete with: به همراه، همراه با

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

centered on: centred on = بر حول، بر محور، با گر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thorn in one's side: خار به چشم کسی بودن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring into: آوردن به

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oval: زمین ورزش، ورزشگاه An elliptical tr ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

realise: املای دیگر realize، برای معانی بیشت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miracle worker: معجزه گر، معجزه آفرین

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corresponding to: برابر با، معادل با

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scholarship: پژوهش

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orientate: تعیین جهت کردن، جهت گرفتن، جهت گیری ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arise: سر برآوردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alleviate: to be alleviated = فروکش کردن، فرون ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

termed: نام داشتن، نام گرفتن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prospered: رونق گرفته، رونق یافته، آبادان، شکو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

space time: فضازمان

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

problematic: دردسرآفرین

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

end result: نتیجه نهایی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

originated: ابداع شده

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

match: همسان/یکسان بودن، همتایی، همسانی، ی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

net effect: تاثیر/اثر نهایی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strip out: از قلم انداختن، حذف کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

premium: امتیاز

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arise from: ناشی شدن از، برخاستن از، برآمدن از، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complemented: کامل شده

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attend: :attend to work for or be a servan ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in addition to: اضافه بر، افزون بر، مضاف بر، مزید ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wilderness: مناطق وحشی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

character: فطرت، طینت، وجود، هویت، سگال، ذات، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dynamic: کنش، نیرو، پربازدهی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vision: دورنما

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

command: مستولی/غالب/چیره بودن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

furnish: تامین، برآوردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

followed by: متعاقبا

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innately: طبعا، فطرتا

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

antecedents: سوابق، پیشینه، مقدمات نیاکان، آبا، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uncalled for: نابجا، بی مورد

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

differential: نابرابری

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lasting: به مدت these are wars – lasting abo ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obscure: تحت تاثیر قرار دادن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backed by: تحت حمایت

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

of no use: بیفایده، بیهوده، بلااستفاده، بیمصرف ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

modular: پودمانی/پودمان

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

derived from: منتج از، ناشی از، حاصل از، برخاسته ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

personal contact: رابطه/ارتباط فردی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

facilitating: تسهیل، تسهیل کننده، تسهیل گر

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

renunciation: صرف نظر، گذشت، سلب حق، رد، تکذیب، ا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

occurred: واقع where it is occurred = محل وقو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discrete: چندپاره، چندتکه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make do with: به کم ساختن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take advantage of: بهره برداری/بهره گیری/بهره کشی/بهره ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

characterized by: مشخصه آن . . . است this city is cha ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

housing complex: مجتمع مسکونی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pay for: هزینه چیزی را پرداختن/تقبل کردن، به ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overshadow: کم اهمیت سازی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boundaries: سرحدات، حدود و ثغور، محدودیت ها

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as far as is concerned: تا جایی که ( به کسی یا چیزی ) مربوط ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impeccable: بی نقص، بی عیب

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arguments: استدلالات، براهین، ادله، علل، دلایل

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to this end: بدین منظور

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a series of: یک سری ( از ) ، مجموعه ای از

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

party: be ( a ) party to = دست داشتن در، د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one sided: یک جانبه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take shape: قالب یافتن، قالب گرفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commonly used: معمول، رایج، عموما مورد استفاده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crack of dawn: سپیده دم، بامداد، بامدادان، طلوع فج ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

locked in: ثابت، راکد، قفل شده، تغییرناپذیر، د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deem: تصور کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evoking: برانگیزاننده، پدیدآور

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discussed: مورد بحث issues discussed in the ne ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in nature: ماهیتا، طبعا، فطرا، فطرتا، بالطبع

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

delineation: تفکیک، تحدید

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

even though: هر چند که، اگرچه که

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ineffective: بی ثمر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facilitator: تسهیل کننده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call of duty: ندای انجام وظیفه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

applications: نرم افزارها، اپلیکیشن ها، برنامه ها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

track down: پیگیری ( کردن )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

least developed: کم توسعه یافته ترین، دارای کمترین ت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

several hundred: چند صد

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

normalizing: عادی سازی، قاعده مندسازی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

draw conclusions: نتیجه گیری

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw conclusions: نتیجه گیری

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

converged: ملحق ( شده ) ، به هم پیوسته، ( به ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

converged: ملحق ( شده ) ، به هم پیوسته، ( به ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

downscaled: مقیاس کاسته، مقیاس کاهی شده

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

less developed: کمترتوسعه یافته

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overestimate: بیش از حد/بیش از اندازه تخمین زدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dashed lines: خط چین ها

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out to: مصمم/مُصر بر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out to: مصمم/مُصر بر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow up: ( عکس/تصویر ) بزرگ شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

land clearing: پاکسازی اراضی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pantropics: نواحی گرمسیری، مناطق حاره

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

macro level: کلان سطح

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transportation system: سامانه حمل و نقل

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

analyses: تحلیل ها

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

analyses: تحلیل ها

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ignoring: نادیده انگاری، چسم پوشی، فروگذاری، ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy intensity: شدت مصرف انرژی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discount rate: نرخ حداقل بهره بانکی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discussed above: بحث شده در بالا، مطروحه در بالا، فو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waste system: سامانه دفع زباله

٨ ماه پیش

مدال‌های محدثه فرومدی