محدثه فرومدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insult: کوچک کردن، خرد کردن

جدید ٩ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

devoted: اختصاص یافته، تخصیص یافته

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

explicitly: آشکارا ، به روشنی

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

if appropriate: در صورت لزوم

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endow: برخوردار ساختن

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

housing unit: واحد مسکونی

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

public investment: سرمایه گذاری دولتی

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw from: برگرفتن از

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roadwork: جاده سازی

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upgraded: بهبودیافته، ارتقایافته

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incessant: پایان ناپذیر

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something is wrong: یک جای کار میلنگه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confer: واگذار کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

annihilation: نابودسازی، انهدام، تارومارسازی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

later life: گهگاه به جای آن later years هم می گ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

workers: کارمندان، کارکنان، کارگران، شاغلان

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is known that: مشخص/معلوم است که . . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave one out: روش حذف یک داده ( نوع خاصی از روش ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gyriﬁcation: شکنج دار شدن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more frequent: مکرر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

founding fathers: بنیانگذاران، پایه گذاران، پایه ریزا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tensor based morphometry: ریخت شناسی مبتنی بر شکل

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

voxel based morphometry: ریخت سنجنی مبتنی بر تراکم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

single center: تک کانونی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gay sex: لواط

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

involve: به میان کشیدن، به میان آوردن، داخل ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

with respect to: درخصوص، در ارتباط با، مربوط به، مرت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demeter: الهه مادر ( دیمیتر مادر پرسفون است ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

options: فرصت ها

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discarded items: خرت و پرت، آت وآشغال، اقلام دورریخت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first: اول آنکه. . . ، در وهله نخست

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

built up area: ناحیه پرسازه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moving: پیشروی، جابجایی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sweep: گستره، عرصه، میدان

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

both: و همچنین، و نیز evidence, both qua ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the way: آن سان، آن سانی که

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prominence: come to prominence = برجسته شدن، اه ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

processed: فراوری شده

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

separate out: جداسازی، تفکیک، انفکاک، تفریق

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comparable: قابل قیاس

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

birth mother: مادر تنی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

building: ایجاد، تشکیل، تاسیس، شکل دهی، وضع، ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wipe the slate clean: آغاز دوباره، شروع از سرنو، پاک کردن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diffuse: رواج دادن، ترویج

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mark: نشانه/نشان دهنده چیزی بودن، رقم زدن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nimby: هرجا باشد، در حیاط خلوت ما نباشد ( ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

modestly: به مقدار کم، کم، اندک، به سادگی، به ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interests: ذی نفعان، منتفعان، ذی نفوذان

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touch: reach ؛ رسیدن when the thermometer ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

some form of: شکلی از

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

structured: ساختاریافته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whilst: در عین حال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commodification: کالایی شدن، کالاشدگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

notoriously: رسواگونه، به طور رسواگونه ای، بافضا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coincident: مصادف

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

much of: بیشترِ، اکثرِ، بخش عمده ی، قسمت اعظ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

included: مندرج، درج شده، قرارگرفته، گنجیده، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outgrow: سبقت/پیشی جستن، سبقت/پیشی گرفتن، فر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

student: فراگیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wax and wane: نوسان داشتن، پیوسته فراز و فرود داش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a number of: شماری ( از ) ، تعدادی ( از ) ، چندی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upscale: افزایش مقیاس، مقیاس افزایی، بهبود، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apparatus: دم ودستگاه، سازوبرگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

choices: انتخاب ها، امکانات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hitch: Informal for hitchhike = مجانی با م ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

continuity: پایداری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embrace: در آغوش کشیدن، استقبال کردن، در خود ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rallying point: نقطه اتحاد متحدکننده، متحدساز، گردآ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transcend: عبور ( کردن از )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

starting: برپایی، شروع، آغاز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prioritization: اولویت گذاری

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appear to: ظاهرا، به ظاهر

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insightful: روشنگر

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

materials: مطالب

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is this: همین است

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more simply: به بیان ساده تر

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loosely related: سست پیوند، دارای ارتباط سست

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maintaining: حفاظت، حفظ، تداوم، ابقا، ادامه حافظ

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more commonly: به طور اعم

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come out of nowhere: یکهو سبز شدن، از ناکجا پدیدار شدن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comparability: قیاس پذیری

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intertwine: در هم تنیدن، به هم تنیدن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medium sized: متوسط small and medium - sized firm ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deal in: معامله/مبادله کردن سرو کار داشتن با ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

may well: احتمالا، امکان دارد، ممکن است

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prone to: مایل به

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under way: در دست انجام، در جریان، جاری

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

neglected: فروگذارده، فرومانده، موردغفلت، مورد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sit on the fence: دوبه شک/مردد/نامصمم بودن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unpredictable: پیش بینی ناپذیر

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come to light: پرده برداری/روشن سازی شدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

encompass: در خود داشتن، در خود گرفتن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

focused on: متوجه چیزی بودن، بر حول چیزی بودن، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expectations: توقعات، تصورات

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make use of: بکارگیری، بهره گیری، بهره بری، بهره ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marked by: مشخص شدن با، مشخصه آن . . . است The ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give way to: سر/گردن نهادن، سر فرود آوردن، از پا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

living organisms: موجودات زنده

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retail sale: خرده فروشی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self rule: خودمختاری، خودگردانی، خودفرمانی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

option: امکان، فرصت possibility, opening = ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

networked: شبکه بندی شده

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast growing: دارای/با رشد سریع

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quarters: سکونتگاه، اقامتگاه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deriving: deriving from : حاصل از، ناشی از، م ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enumerated: ذکر شده، برشمرده

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

words: واژگان، سخنان

٧ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adverse effect: اثر مخرب/نامطلوب/زیانبار/مضر/سوء

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inventing: ابداع، اختراع مبدع، مخترع

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in relation to: درخصوص، بر حول، بر محور، در باب

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

isolating: منزوی سازی، جداسازی، سواسازی، قرنطی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spillover effect: اثر سرریز، اثر جانبی، اثر خارجی a ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conventional wisdom: خرد متعارف، خرد عرفی، درایت همگانی، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regulating: قانونمندسازی، قاعده مندسازی، ایجاد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

building blocks: سنگ بنا

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disdain: بی التفاتی، کم محلی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

destabilization: بی ثبات سازی، متزلزل سازی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hitherto: تابدینجا

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disappear: رخت بربستن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underpinning: زیربنایی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imbalance: بی توازنی، ناموزونی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

credible: convincing= thefreedictionary. com/ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

miss the point: نکته را نگرفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrayed: آراسته، مرتب شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

messiness: آشفتگی، شلوغی، پریشانی، بهم ریختگی، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squatters: ساکنان غیرمجاز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self interest: منفعت شخصی، منفعت طلبی شخصی، خودمنف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preset: ازپیش تعیین شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forward: روبه جلو پیشرفت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

with: 1 برخوردار از، بهره مند از، صاحب wo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

worth noting: شایان/درخور ذکر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equating: برابرسازی، متناظرسازی، یکسان سازی، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hollow out: تخلیه، خالی کردن، خالی سازی، تهی سا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

complete with: به همراه، همراه با

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

centered on: centred on = بر حول، بر محور، با گر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thorn in one's side: خار به چشم کسی بودن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring into: آوردن به

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oval: زمین ورزش، ورزشگاه An elliptical tr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

realise: املای دیگر realize، برای معانی بیشت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miracle worker: معجزه گر، معجزه آفرین

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corresponding to: برابر با، معادل با

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scholarship: پژوهش

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orientate: تعیین جهت کردن، جهت گرفتن، جهت گیری ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arise: سر برآوردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alleviate: to be alleviated = فروکش کردن، فرون ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

termed: نام داشتن، نام گرفتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prospered: رونق گرفته، رونق یافته، آبادان، شکو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

space time: فضازمان

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

problematic: دردسرآفرین

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

end result: نتیجه نهایی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

originated: ابداع شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

match: همسان/یکسان بودن، همتایی، همسانی، ی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

net effect: تاثیر/اثر نهایی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strip out: از قلم انداختن، حذف کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

premium: امتیاز

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arise from: ناشی شدن از، برخاستن از، برآمدن از، ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complemented: کامل شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attend: :attend to work for or be a servan ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in addition to: اضافه بر، افزون بر، مضاف بر، مزید ب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wilderness: مناطق وحشی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

character: فطرت، طینت، وجود، هویت، سگال، ذات، ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dynamic: کنش، نیرو، پربازدهی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vision: دورنما

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

command: مستولی/غالب/چیره بودن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

furnish: تامین، برآوردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

followed by: متعاقبا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innately: طبعا، فطرتا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

antecedents: سوابق، پیشینه، مقدمات نیاکان، آبا، ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uncalled for: نابجا، بی مورد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

differential: نابرابری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lasting: به مدت these are wars – lasting abo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obscure: تحت تاثیر قرار دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backed by: تحت حمایت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

of no use: بیفایده، بیهوده، بلااستفاده، بیمصرف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

modular: پودمانی/پودمان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

derived from: منتج از، ناشی از، حاصل از، برخاسته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

personal contact: رابطه/ارتباط فردی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

facilitating: تسهیل، تسهیل کننده، تسهیل گر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

renunciation: صرف نظر، گذشت، سلب حق، رد، تکذیب، ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

occurred: واقع where it is occurred = محل وقو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discrete: چندپاره، چندتکه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make do with: به کم ساختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take advantage of: بهره برداری/بهره گیری/بهره کشی/بهره ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

characterized by: مشخصه آن . . . است this city is cha ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

housing complex: مجتمع مسکونی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pay for: هزینه چیزی را پرداختن/تقبل کردن، به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overshadow: کم اهمیت سازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boundaries: سرحدات، حدود و ثغور، محدودیت ها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as far as is concerned: تا جایی که ( به کسی یا چیزی ) مربوط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impeccable: بی نقص، بی عیب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arguments: استدلالات، براهین، ادله، علل، دلایل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to this end: بدین منظور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a series of: یک سری ( از ) ، مجموعه ای از

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

party: be ( a ) party to = دست داشتن در، د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one sided: یک جانبه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take shape: قالب یافتن، قالب گرفتن

١١ ماه پیش

مدال‌های محدثه فرومدی