محدثه فرومدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mind set: قالب فکری، جهت گیری ذهنی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

a matter of life and death: it's a matter of life and death = م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

win win: برد - برد، برد متقابل ، برد دوجانبه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

literally: در اصل

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

careerwise: در حیطه شغلی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

messy: نامنظم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wide ranging: گسترده، وسیع، جامع

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmopolitanism: جهان وطنی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sensible: فهم پذیر ، قابل فهم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point towards: در جهت چیزی بودن، متوجه چیزی بودن، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clearly: more clearly = پر واضح است که. . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

generic: متداول، شایع، فراگیر to be generic ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

working through: پرداختن به

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

work through: حل وفصل کردن، پرداختن به

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bidder: خریدار، مزایده گر، مزایده کننده

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insider trading: معاملات نهانی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insider trading: معاملات نهانی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

penchant: عطش

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

penchant: عطش

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

range from: محدوده چیزی از . . . تا . . . بودن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self reflection: خودکاوی، خودارزیابی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self reflection: خودکاوی، خودارزیابی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

large majority: اکثریت قریب به اتفاق بخش اعظم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take advantage: بهره کشی/بهره گیری کردن، بهره برداش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

making profit: سودآوری

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

profit making: سودآوری

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be accustomed to: عادت داشتن، خو کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be accustomed to: عادت داشتن، خو کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trace out: ترسیم کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

both ways: متقابل، دوجانبه، دوسویه، دوطرفه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

both ways: متقابل، دوجانبه، دوسویه، دوطرفه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

giving thought to: مد نظر قرار دادن؛ اندیشیدن به؛ تعمق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give it some thought: مد نظر قرار دادن؛ اندیشیدن به؛ تعمق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give it some thought: مد نظر قرار دادن؛ اندیشیدن به؛ تعمق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feature: جلوه کردن، جلوه داشتن، جلوه گر شدن، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

globality: جهانی بودن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oversimplification: بیش ساده سازی، ساده سازی بیش از حد، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

changeless: نامتغیر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take over: به دست گرفتن، عهده دار شدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

implicated in: نقش داشتن در

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marshal: صف آرایی، به صف کردن، ترتیب دهی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underdevelopment: توسعه نیافتگی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

underdevelopment: توسعه نیافتگی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fight it out: تا آخر ایستادن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

provocative: شورانگیز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neglected: فروگذارده، فرومانده، موردغفلت، مورد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

needs: ملزومات، مایحتاج

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

needs: ملزومات، مایحتاج

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

radically: اساسی، از بیخ و بن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thorn in one's side: خار به چشم کسی بودن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

like a thorn in his side: مانند خاری در چشم

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thorn in his side: خار به چشم کسی بودن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be in the power of: در دست کسی بودن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quite simply: به سادگی، صرفا

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clusters of equal size: خوشه های هم اندازه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

detriment: to the detriment of = به زیان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

detriment: to the detriment of = به زیان

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noncitizen: غیرشهروند

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agenda: agenda setting : برجسته سازی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

non white: رنگین پوست

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

simplistic: ساده گرایانه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

functionally: عملا، به لحاظ کارکردی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coextensive: هم گستره

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coextensive: هم گستره

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by the grace of god: به لطف خداوند

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by the grace of god: به لطف خداوند

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eloquently: به شکلی گویا و گیرا

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spin off: پیامد جانبی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spatiality: فضایی بودن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

things: امور، کارها، اقلام، لوازم، وسایل، م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

territorialization: سرزمین سازی، قلمروبندی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

either or: 1 چه. . . چه For each failure, ther ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

either or: 1 چه. . . چه For each failure, ther ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

created: created by = حاصل از، ناشی از، برآم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

homogenize: همگن سازی ( کردن )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homogenize: همگن سازی ( کردن )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a wealth of: گنجینه ای از

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

critical mass: کمترین میزان لازم کمترین تعداد افرا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digression: پراکنده گویی ( کردن )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

digression: پراکنده گویی ( کردن )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ultimately: در اصل، اساسا at the most basic lev ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

continued: همیشگی، پیوسته، دائمی، مداوم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

postulate: نظریه پردازی کردن، فرضیه پردازی کرد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trickledown: جاری شدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mutuality: دوسویگی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mutuality: دوسویگی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accommodate: گنجاندن، در برداشتن، اشتمال

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fade: رنگ باختن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

focused on: متوجه چیزی بودن، بر حول چیزی بودن، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

servicing: خدمات دهی، خدمت رسانی، ارائه خدمات

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tap into: دسترسی یافتن به To access some lar ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

postbox: صندوق پست

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

law office: دفتر حقوقی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

advertising agency: آژانس تبلیغاتی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

advertising agency: آژانس تبلیغاتی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

graduate: تدریجا ( تبدیل به . . . ) شدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

relations: روابط، ارتباطات، پیوندها، مناسبات، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relations: روابط، ارتباطات، پیوندها، مناسبات، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

competitive: طالب/خواهان رقابت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

treat: در نظر گرفتن، پنداشتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vibrant: پرتحرک

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unleashed: آزاد، آزادشده، آزادسازی شده، افسار/ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take advantage of: بهره برداری/بهره گیری/بهره کشی/بهره ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mechanization: مکانیزه سازی، ماشینی سازی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

push pull: جذب و دفع، جاذبه دافعه، قبض و بسط

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

push pull: جذب و دفع، جاذبه دافعه، قبض و بسط

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

european union: اتحادیه اروپا

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

european union: اتحادیه اروپا

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustained: ماندگار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crossroad: پیوندگاه، محل تقاطع

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

climbing: ترفیع، صعود، ترقی، بالاروی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

customize: تطبیق/مطابقت/ انطباق دادن، مطابق سا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

AS: 1 در مقامِ، در جایگاهِ، به شکلِ، به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take off: به راه افتادن، راهی شدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by oneself: به خودی خود

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blindness: نابینایی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reorganization: بازسازماندهی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

textiles: منسوجات، پارچه ها

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

put the record straight: شفاف سازی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

put the record straight: شفاف سازی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emanate: سر برآوردن، برخاستن، برآمدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

industrialization: صنعتی شدگی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

better off: وضعیت/زندگی بهتری داشتن، آسودگی/رفا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

large scale: کلان مقیاس، بزرگ مقیاس

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crofter: مزرعه دار ( در اسکاتلند )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crofter: مزرعه دار ( در اسکاتلند )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lowland: اراضی کم ارتفاع

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lowland: اراضی کم ارتفاع

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

finish up: سر درآوردن از ، منتهی/منجر شدن به

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finish up: سر درآوردن از ، منتهی/منجر شدن به

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

billed: be billed as=to advertise or descri ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

billed: be billed as=to advertise or descri ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tennessee valley authority: شرکت تنسی ولی آتوریتی، سازمان عمران ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

receiving: پذیرش، پذیرنده، پذیرا، دریافت کننده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

general: همه جانبه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atrophy: تضعیف

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

traditional: دیرپا، کهن، دیرینه، دارای قدمت

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seaside resort: تفریحگاه/تفرجگاه ساحلی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seaside resort: تفریحگاه/تفرجگاه ساحلی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one trick pony: تک بعدی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

binding together: اتصال

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intersect: تلاقی داشتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

a clean slate: شروع از سر نو، حساب پاک، پرونده پاک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a clean slate: شروع از سر نو، حساب پاک، پرونده پاک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

salient: مهم ، با اهمیت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pave the way: مسیر را هموار کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prepare the ground: مسیر را هموار کردن، راه را باز کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prepare the ground: مسیر را هموار کردن، راه را باز کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maintain: تداوم داشتن، حافظ چیزی بودن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distorted: غیرطبیعی ، غیرواقعی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

centre stage: کانون توجه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

centre stage: کانون توجه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

morph into: شکل دیگری به خود گرفتن، قالب دیگر ی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deploy: deploy : به کار گرفتن deployed : به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

externalization: برون پنداری

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suffuse: در بر گرفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suffuse: در بر گرفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

otherwise: we don't want a president, elected ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

otherwise: ( صفت ) :متفاوت، دیگر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equivalent: همین، همان، یکسان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inextricably: inextricably interlinked= دارای پیو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unfold: تجلی یافتن، متجلی شدن، گشودن، شکوفا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

furnish: تامین، برآوردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in light of: در روشنای، در پرتوی، در سایه ی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thrall: در بند

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thrall: در بند

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curiously: با کمال شگفتی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subsume: is subsumed into = در رده . . . قرا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unhelpful: غیرسودمند، بیهوده

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

percolate: سرایت کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the spirit of: با توجه به، نظر به. . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw on: 1 کمک گرفتن، استناد کردن 2 تن کردن، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

identify: دانستن، پنداشتن، انگاشتن they ident ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

assyriologist: آشورشناس

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at length: به درازا، به تفصیل، مشروحا، به طور ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

highland: سرزمینهای مرتفع، ارتفاعات

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oligarchy: اشراف سالاری

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

long awaited: مدت ها مورد انتظار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

long awaited: مدت ها مورد انتظار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

labour: labour under sth=دست و پنجه نرم کرد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

later life: کهنسالی، اواخر عمر، اواخر زندگی، پی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stimulate: به تحرک واداشتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

elaborate: به تفصیل بیان کردن، تشریح کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carve up: تجزیه کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

growing: درحال رشد، روبه افزایش، روبه ازدیاد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relocate: منتقل کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cumulate: جمع کردن، جمع شدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cumulate: جمع کردن، جمع شدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attempted: ناکام، بی نتیجه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncalled for: نابجا، بی مورد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncalled for: نابجا، بی مورد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

explicit: صاف و ساده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominate: سیطره داشتن، غالب بودن، مستولی بودن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disdain: بی التفاتی، کم محلی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intriguing: جالب توجه، مسحورکننده، اغواکننده، ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underestimation: کوچک شماری، کم ارزش شماری

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prime time: ساعات پربازدید

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

focused: be focused on = متوجه چیزی بودن، بر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

remit: حوزه فعالیت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

harness: بهره گیری، استفاده

٨ ماه پیش

مدال‌های محدثه فرومدی