تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترک شده. هجر و هجران آنست که انسان از دیگرى جدا شود خواه با زبان باشد یا با بدن یا با قلب ، هجر ( بر وزن قفل ) به معنی هذیان آید مهجور به نظر بعضی هذ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جایگاه و محل بازگشت ، سرنوشت، سرانجام

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُقَرَّنِینَ از ماده قَرَنَ به معنی نزدیکی و اجتماع دو یا چند چیز با هم است، و به طنابی که اشیاء را با آن می بندند، قرن می گویند و نیز به کسی که با غ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تُملی: املال و املاء آنست که دیکته کنی تا بنویسد تُمْلی‏ عَلَیْهِ‏: خوانده می‏ شود و دیکته می‏ شود بر او.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهره و نصیب، شانس و بخت، سعادت و خوشبختی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

السوء: بفتح اول مصدر است به معنی بدى و بضم اول اسم است به معنی بد و ناگوار و بلا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پس بهره ببرید

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابتغاء: خواستن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جهد:صعوبت و مشقّت، در آیه۴۲سوره فاطر به معنی محکم و موکّد است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عزیز در آیه ( ( ما ذلِکَ عَلَی اللَّهِ بِعَزِیزٍ ) ) به معنی دشوار است، یعنی در یک حالت غلبه و قدرت نیست که خدا نتواند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضِعف: ( بکسر ضاد ) مثل. "ضعف الشی‏ء: مثله فی المقدار" و نیز به دو برابر و بیشتر گفته می شود. در آیه۳۷ سوره سبا به معنی مضاعف است: وَ ما أَمْوالُکُمْ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زُلْفی و زلفة به معنی مقام و منزلت و منزگاه آمده است ( مفردات راغب ) و به همین دلیل، منازل شب را زلف اللیل گویند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الأوْفی: به تمام و کمال. کافی و بسنده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اکدى : کدى :حبس و منع، کدیه زمینی است که از جوشیدن آب مانع شود، اکداء: به معنی منع و بخل است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَلوم : لومه شده. سزاوار سرزنش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لَتَمُرُّونَ:البته میگذرید

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُصَدِّقین: تصدیق کنندگان، مومنان، باوردارندگان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلاء: انتقال از دیار و وطن به علّت گرفتاری و بلا جلای وطن: ترک وطن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"حوایا" جمع" حاویه"، به محتویات شکم گفته می شود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هادو:یهودی شدند. هاد:یهودی شد .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معروش: درخت انگورى که در داربست است. جمع آن معروشات است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استمتع: استمتاع: انتفاع و بهره بردن. "استمتع" یعنی نفع برد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استکثرتم: کثرت: زیادت. استکثار و اکثار: زیاد کردن کار. "اسْتَکْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ" یعنی: بسیار کردید از فریفتن انسانها.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زخرف: زینت. زخرف القول سخنی است باطل که ظاهر آن حق و صدق نماید. تفسیر نمونه:زخرف القول به معنی سخنان فریبنده است که ظاهرى جالب و باطنی زشت و بد دارد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تؤفکون: افک: ساخته و برگرداندن چیزى از حقیقتش. ( ( فَأَنَّی تُؤْفَکُون ) ) به کجا برگردانده می شوید ( به کجا برمی گردید ) .