تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در افغانستان به بوقلمون میگن فیل مرغ

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکله واژه ی است که در افغانستان به وفور بکار برده می شود که معنای ، نیرومند ، قوی را میدهد. این واژه شکل تغییر یافته ( تکرو ) یا همان نیرومند است که ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرخبال ، بالگرد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در نواحی شمالی افغانستان به توالت میگن کناراب

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناجو در گویش مردم افغانستان به کاج میگن ، ناجو .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

شکلات برابر پارسی شکلات مالا میتواند باشد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

گلواری ، کاجواری . از آنجایی که واری یا وار به معنای همانند است ، پس مانند واژه ی جواری ( جو واری ) که در افغانستان بجای واژه ذرت بکار برده می شود ؛ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پاسخ به آقای بختیاری باید بگم که واژه جواری سانسکریت نیست بلکه از روشی واژه سازی این واژه ساخته شده است. وار ، واری = همسان ، همگون ، مانند جو = ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

موز واژه پارسی ست که از پارسی به اربی وارد شده.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شأن و منزلت کسی را گفتن . مانند : خدمات شبانه روزی شما در خور ستایش است. ویا : در خور من نیست که کسی را بیازارم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیرچای گونه ای از غذای مخصوص استان بدخشان افغانستان است ، که خیلی بین مردم آن شهر مشهور و دوست داشتنی است. این غذا با ترکیب شیر گاو های که در طبیعت ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

رایانه جایگزین خوبی برای کامپیوتر میتواند باشد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشیمنگاه جایگزین خوبی برای صندلی است. البته در همه نواحی افغانستان به صندلی میگن چوکی.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

فیل مرغ جایگزین بسیار مناسب برای بوقلمون ؛ فیل مرغ می باشد. مرغی که شبیه فیل خرطوم دارد . * در تمام نواحی افغانستان بجای بوقلمون از واژه فیل مرغ ا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سخن چین به نظر من سخن چین مناسب ترین جایگزین فارسی برای واژه جاسوس باشد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخن چین به باور بنده سخن چین مناسب ترین جایگزین فارسی برای واژه جاسوس باشد.

٢