تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارسال امواج یا انرژی از خارج از جو زمین. به عنوان مثال ارسال امواج رادیویی از ماهواره های فضایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در آستانه. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

قاطع و با اعتماد به نفس، مدعی معنی حقوقی: قطعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

be onto a winner معنی: انجام کاری که احتمال موفقیت زیادی دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Cramp اسم این کلمه به معنی گرفتگی عضلات به همراه درد یا همان اسپاسم عضلانی است. مترادف انگلیسی کلمات Spasm, Ache, Pain فعل این کلمه به معنی مانع شدن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قابل نفوذ، نفوذ پذیر، رخنه پذیر، به راحتی وارد شدن. به عنوان مثال مرزی که به راحتی بتوان از آن گذشت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[verb] incite [noun] incitation , incitement , inciter [adj. ] inciteful [فعل] برانگیختن [اسم] تحریک، تحریک، تحریک کننده [صفت] تحریک کننده، انگیزشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

set out به معنی سفر کردن است این sit out است به معنی در فعالیتی شرکت نکردن یا تا پایان کاری بی حرکت ماندن و بدون فعالیت نشستن