پیشنهادهای Milad (٨)
٥٨
٨ ماه پیش
٠
ارسال امواج یا انرژی از خارج از جو زمین. به عنوان مثال ارسال امواج رادیویی از ماهواره های فضایی
٩ ماه پیش
٠
در آستانه. . . .
٩ ماه پیش
٣
قاطع و با اعتماد به نفس، مدعی معنی حقوقی: قطعی
٩ ماه پیش
٠
be onto a winner معنی: انجام کاری که احتمال موفقیت زیادی دارد
١٠ ماه پیش
١
Cramp اسم این کلمه به معنی گرفتگی عضلات به همراه درد یا همان اسپاسم عضلانی است. مترادف انگلیسی کلمات Spasm, Ache, Pain فعل این کلمه به معنی مانع شدن ...
١٠ ماه پیش
١
قابل نفوذ، نفوذ پذیر، رخنه پذیر، به راحتی وارد شدن. به عنوان مثال مرزی که به راحتی بتوان از آن گذشت.
١٠ ماه پیش
٠
[verb] incite [noun] incitation , incitement , inciter [adj. ] inciteful [فعل] برانگیختن [اسم] تحریک، تحریک، تحریک کننده [صفت] تحریک کننده، انگیزشی
١٠ ماه پیش
١
set out به معنی سفر کردن است این sit out است به معنی در فعالیتی شرکت نکردن یا تا پایان کاری بی حرکت ماندن و بدون فعالیت نشستن