تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارسال امواج یا انرژی از خارج از جو زمین. به عنوان مثال ارسال امواج رادیویی از ماهواره های فضایی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در آستانه. . . .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قاطع و با اعتماد به نفس، مدعی معنی حقوقی: قطعی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

be onto a winner معنی: انجام کاری که احتمال موفقیت زیادی دارد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Cramp اسم این کلمه به معنی گرفتگی عضلات به همراه درد یا همان اسپاسم عضلانی است. مترادف انگلیسی کلمات Spasm, Ache, Pain فعل این کلمه به معنی مانع شدن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

قابل نفوذ، نفوذ پذیر، رخنه پذیر، به راحتی وارد شدن. به عنوان مثال مرزی که به راحتی بتوان از آن گذشت.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[verb] incite [noun] incitation , incitement , inciter [adj. ] inciteful [فعل] برانگیختن [اسم] تحریک، تحریک، تحریک کننده [صفت] تحریک کننده، انگیزشی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

set out به معنی سفر کردن است این sit out است به معنی در فعالیتی شرکت نکردن یا تا پایان کاری بی حرکت ماندن و بدون فعالیت نشستن