پیشنهادهای Milad (٨)
٥١
٦ ماه پیش
٠
ارسال امواج یا انرژی از خارج از جو زمین. به عنوان مثال ارسال امواج رادیویی از ماهواره های فضایی
٧ ماه پیش
٠
در آستانه. . . .
٨ ماه پیش
٢
قاطع و با اعتماد به نفس، مدعی معنی حقوقی: قطعی
٨ ماه پیش
٠
be onto a winner معنی: انجام کاری که احتمال موفقیت زیادی دارد
٨ ماه پیش
١
Cramp اسم این کلمه به معنی گرفتگی عضلات به همراه درد یا همان اسپاسم عضلانی است. مترادف انگلیسی کلمات Spasm, Ache, Pain فعل این کلمه به معنی مانع شدن ...
٨ ماه پیش
١
قابل نفوذ، نفوذ پذیر، رخنه پذیر، به راحتی وارد شدن. به عنوان مثال مرزی که به راحتی بتوان از آن گذشت.
٩ ماه پیش
٠
[verb] incite [noun] incitation , incitement , inciter [adj. ] inciteful [فعل] برانگیختن [اسم] تحریک، تحریک، تحریک کننده [صفت] تحریک کننده، انگیزشی
٩ ماه پیش
١
set out به معنی سفر کردن است این sit out است به معنی در فعالیتی شرکت نکردن یا تا پایان کاری بی حرکت ماندن و بدون فعالیت نشستن