پیشنهادهای naRiman (٢٦)
در ادامه بیشتر در موردش صحبت میکنیم
درشکه پستچی
نا مشخص، نا معین not assignable
خوب بودن
مانده، باقی مانده مثلا یک طرحی روی دیوار مانده، باقیمانده
یکی از معانیش میشه : همزمان
to help sb to stop feeling shy so that they can relax and show their
زمانی که چیزی اهمیت آن کمتر از چیزی است که داریم با آن مقایسه میکنیم.
تحت تاثیر
if you want a particular result:
عقیده ویا دانشی که همه قبول دارن
Skimming is reading a text quickly to get a general idea of meaning. It can be contrasted with scanning, which is reading in order to find specific i ...
مست کردن
امید یا نقشه برای دستیابی به چیزی
تسهیلات محلی
فرایند بازسازی
مناطق بازسازی
امکامی که دولت برای مردم فراهم میکنه ، مدرسه، استخر
اولین دستگاه های نمایش فیلم که توسط ان عکس ها را با خم شدن درون ان میدیدند
فک دریایی
یه نوع نهنگه
جلوی من مثلا:جلوی من یک سینی بود
کود حیوانی
کمک کننده، باعث شونده
احساس خستگی کردن
original verb : moor لنگر انداختن